یادداشت| 7 وظیفه انسانی و عقلی برای کمک به مردم لبنان
به گزارش خبرگزاری تسنیم از رشت، حجت الاسلام سعید مهدوی فعالی فرهنگی طی یادداشتی نوشت: در یک سال اخیر حملات و جنایات رژیم جعلی و کودک کش اسرائیل جزو اخبار همیشگی رسانههای جهان شده و البته بهانه این جنایات مواجه با عملیات مدافعانه و حق خواهانه یک ملت زجرکشیده و در اسارت هفتادساله فلسطینی بنام طوفان
به گزارش خبرگزاری تسنیم از رشت، حجت الاسلام سعید مهدوی فعالی فرهنگی طی یادداشتی نوشت: در یک سال اخیر حملات و جنایات رژیم جعلی و کودک کش اسرائیل جزو اخبار همیشگی رسانههای جهان شده و البته بهانه این جنایات مواجه با عملیات مدافعانه و حق خواهانه یک ملت زجرکشیده و در اسارت هفتادساله فلسطینی بنام طوفان الاقصی است.
و کیست که نداند این رژیم اشغالگر در طول مدت عمر غاصبانه هفتادساله خود یکسره به کشتن، ترور و بمباران و اشغال و آواره کردن نه فقط در فلسطین بلکه در منطقه مشغول بوده و حال اینکه حدود یکسال است مردم مظلوم و غیور غزه زیر بمباران و حصر رژیم سفاک صهیونیستی، حماسه صبر و ایستادگی را خلق کرده اند.
و حزب الله قهرمان لبنان کنار مجاهدان یمن و عراق، به یاری مظلومان غزه پرداخته اند و در ماههای اخیر جنایت و خونریزی سگ هار آمریکایی، درمنطقه با بمباران هوایی در جنوب لبنان و ضاحیه بیروت موجب آوارگی بسیاری از زنان وکودکان و غیرنظامیان شده است، لازم است که مردم غیور و انسان دوست ایران از هر دین و مذهب و هر طیف فکری و با هر نوع گرایش و سلیقه سیاسی و اجتماعی، به کمک و یاری این مبارزان و مدافعان غیور که سد راه پیشروی غده سرطانی اشغالگر و جنایت پیشه را (که خیال و سودای سلطه از نیل تا فرات را در اندیشه حیات شیطانی و منحوس خود دارد) شدهاند، بشتابند و اقدامات لازم عاجل انجام رسانند.
و صد البته کمک به خانوادههای مجروح و آواره حزب الله لبنان با توجه به هوای سرد پیشرو علاوه بر یک وظیفه شرعی و دینی یک امر لازم و واجب انسانی است و به دلایل ذیل باید به حکم انسانیت و وظایف دینی و ملی و عقلی و شرعی به کمک مردم جنوب لبنان شتافت از جمله دلایل:
1. وظیفه انسانی «نوع دوستی ودیگر خواهی»:
اگر این اصل ر ا بپذیریم که «بنی آدم اعضای یکدیگرند، که در آفرینش ز یک گوهرند»، هر انسانی وظیفه دارد به انسانهای دیگر درمشکلات و سختیها کمک نماید و بر همین اساس «جمعیتهای هلال احمر و صلیب سرخ و…» در سراسر جهان به وجود آمده است تا تحت عنوان کمکهای بشردوستانه و انسانی، در بحرانها و حوادث طبیعی و غیر طبیعی مثل زلزله، سیل، جنگها و درگیریها به یاری مردم بشتابند.
و در این امر، هیچ محدودیت دینی، قومی، نژادی و غیره مطرح نیست، همان گونه که برخی کشورها و گروههای همچون حزب الله لبنان در زلزلهی بم به کشورمان درامر امدادرسانی کمک نمودند.
2. وظیفه انسانی «ظلم ستیزی و یاوری مظلوم»:
براساس حسن و قبح عقلی و ومبتنی بر احساسات و عواطف پاک وجدانی و قلبی، نوع بشر از هرگونه ظلمی متنفر و از هر نوع ظالمی منزجر میباشد. و از آنجائیکه ظلم و ستم رژیم کودک کش و اشغالگر و تروریست صهیونیستی کاملا شفاف و آشکار است. طبعا هر فردی فارغ از دین و مذهب و سلایق و گرایشات سیاسی و فکری و فرهنگی نسبت به این ظلم ها، در کشتن وآواره کردن زن و بچه غیرنظامی بیتفاوت نخواهد ماند و کمترین انجام وظیفه انسانی در رساندن کمکهای بشردوستانه از جمله کمکهای مالی دریغ نخواهد ورزید.
3. وظیفه انسانی و عقلی «دفع خطر قطعی ویا حتی احتمالی»:
نوع بشر دفع خطر احتمالی را به حکم عقل واجب میداند. واز باب مثال برای پیشگیری از شیوع ویروسهای خطرناک همچون کرونا از کمک به امدادگران بهداشت و درمان نه تنهادریغ نمیکنند بلکه کمک به آنها را عقلی و انسانی میدانند. حال که رزمندگان غیور مقاومت در غزه و جنوب لبنان جلوی توسعه و پیشرفت ویروس خطرناک هاری صهیونیست را گرفتهاند چرا نباید وظیفه انسانی و ملیمان را در قبال برادران امنیت بخشمان، انجام دهیم؟ مردمانی که در مقابله با رژیمی که نه فقط برای فلسطین و لبنان که برای بشریت همچون یک سگ هار خطرناک است. همان باند تروریستی که بارها سرزمین موعود موهوم خود را از فرات تا نیل معرفی کردهاند و بر اساس آموزههای شیطانی برای دستیابی به دولت موهوم خویش از هیچ ظلم و جنایت و فساد و خونریزی اجتناب نمیکنند، بنا براین کمک به مردم خط مقاومت یک امر واجب انسانی و عقلانی وحتی یک وظیفه ملی است.
4. وظیفه انسانی «مقابله با نژادپرستی و برتری طلبی»:
هرگونه برتری طلبی و نژاد پرستی چون موجب اختلال در صلح و آرامش و امنیت نظام انسانی است. لذا طبع پاک انسانی از هرگونه جلوههای آن منزجر میباشد. ونسبت به مبارزان با این صفت شیطانی احساس مسئولیت و همراهی میکند چنانچه خیلی از مردم دنیا از نلسون ماندلا در مبارزه با آپارتاید و نژادپرستی سفیدپوستان آفریقای جنوبی، فارغ از دین و رنگ و. . ، حمایت و طرفداری میکردند. حالیا که صهیونیستها خود را قوم برتر میدانند و بر اساس این وهم و خیال شیطانی 70 سال به ظلم و فساد و ترور و نسل کشی در غزه و جنوب لبنان میپردازند، بدیهی است که کمک به مردم محور مقاومت در برابر این قوم نژادپرست و وحشی یک امر و تکلیف انسانی و الهی است.
5. وظیفه انسانی «عدالت خواهی»:
نوع بشر بحکم وجدان و به حکم حسن وقبح عقلی که شریعت هم آنرا تایید و تاکید میکند، همواره خواهان استقرار عدل و عدالت در روابط و همزیستی انسانها با هم است. و انسانهای پاک طینت همیشه از عدالت ستیزان منزجر و حامی ویاور عدالت خواهان است. وچون رژیم جعلی و غاصب صهیونیستی تن به حکم عادلانه حاکمیت مردم فلسطین بر اساس رای گیری و انتخابات همه فلسطینیان را نمیدهد، و با کمک آمریکا ودیگر کشورهای سلطهگر به جنایت و کشتار مردم بیگناه و غیرنظامی رو آورده، پس به حکم وجدان انسانی و به حکم عقل و شرع باید یاور و کمک کار مردم عدالت خواه و حقجوی لبنان و فلسطین باشیم.
6. وظیفه انسانی «سپاسگزاری از ایثارگران و فداکاران»:
از آنجائیکه بارها موسسین وسران باند تبهکار و اشغالگر صهیونی اعلام کردهاند که حدود حاکمیت نحسشان و سرزمین موعود شیطانی آنها فقط محدود به فلسطین و کشورهای همسایه آن نیست. و براساس تعالیم استکباریشان باید حاکم علی الاطلاق بر دنیا شوند. بنابر این مقاومت مردم مظلوم غزه و حزب الله در جنوب لبنان، در مقابله با این سگ هار یک نوع ایثارگری و فداکاری جمعی برای همه بشریت و خصوصا ملت ماست. و براساس آموزههای انسانی، کمکرسانی به مردم غزه و جنوب لبنان یک نوع سپاسگزاری از ایثارگری و فداکاری مردمان آن مناطق است.
7. وظیفه انسانی «مهرورزی به آسیب دیدگان»:
ناگفته نماند کسانی که تسلیم لذتهای مادی شدهاند و از هرگونه رشد معنوی محرومند، نمیتوانند لذت عاطفی را درک کنند. برای مثال، کسی که با خشم و خشونت خو گرفته و این صفت زشت بر روحش حاکم شده است، از مهربانی لذت نمیبرد و آنرا نمیفهمد، ولی آنان که در سایه تربیت صحیح به پرورش عواطف انسانی خویش همت گماشتهاند، از ارضای آنها به لذتی میرسند که هرگز از اشباع غرایز به آن لذتها دست نمییابند.
مولوی درهمین زمینه چه زیبا سروده است:
خشم و شهوت، وصف حیوانی بود – مهر و رقت، وصف انسانی بود
مهرورزی به دیگران، یکی از معیارهای بزرگواری و ارزش آدمی است.
و در نهایت چقدر این شعرسعدی علیه الرحمه گویا و زیباست.
بنی آدم اعضای یکدیگرند – که در آفرینش ز یک گوهرند
چو عضوی به درد آورد روزگار – دگر عضوها را نماند قرار
تو کز محنت دیگران بیغمی – نشاید که نامت نهند آدمی
انتهای پیام/