تاج الدین: تفکر دینانی به مسایل روز پاسخ نمی دهد / عقلانیت و معنویت در کتاب دینانی مبهم است

گروه اندیشه:  در سه شماره های قبل دلایل نقد دکتر محمدباقر تاج الدین به آثار دکتر غلامحسین ابراهیمی دینانی، مبنی براین که او متکلم است تا  فیلسوف از نظرتان گذشت. او در نقد کتاب “عقلانیت و معنویت” دینانی تاکید کرد که  «برای مثال در بحث مربوط به “نسبت فلسفه و  دین” که از صفحۀ ۴۵ کتاب آغاز

کد خبر : 133954
تاریخ انتشار : سه شنبه ۴ دی ۱۴۰۳ - ۱۴:۱۵
تاج الدین: تفکر دینانی به مسایل روز پاسخ نمی دهد / عقلانیت و معنویت در کتاب دینانی مبهم است



گروه اندیشه:  در سه شماره های قبل دلایل نقد دکتر محمدباقر تاج الدین به آثار دکتر غلامحسین ابراهیمی دینانی، مبنی براین که او متکلم است تا  فیلسوف از نظرتان گذشت. او در نقد کتاب “عقلانیت و معنویت” دینانی تاکید کرد که  «برای مثال در بحث مربوط به “نسبت فلسفه و  دین” که از صفحۀ ۴۵ کتاب آغاز می شود و  تا صفحۀ ۵۷  ادامه می یابد نویسنده کوشش می کند این نسبت را بکاود اما نه حق فلسفه را به خوبی ادا می کند، نه حق دین را  و نه حق نسبت بین این دو را.» تاج الدین در ادامه مواجهه دینانی با تاریخ اسلام را نیز تقلیل گرایانه و ساده انگارانه ذکر کرد. او دلیل این نگاه را، نگاه اعتقادی دینانی ذکر کرد که نگاه انتقادی در آن جایی ندارد. تاج الدین در بخش آخر با طرح این سوال که تفسیر «جناب دکتر دینانی چگونه می تواند انبوهی از مسائل و گره های هستی شناختی، معرفت شناختی، انسان شناختی، روان شناختی و جامعه شناختی ای که در جامعۀ مدرن سربرآورده اند را باز کند؟» معتقد است چنین انتظاری بیهوده نیست. برای آگاهی مخاطبان گرامی از محتوای نظریه دکتر تاج الدین، لینک مطالب قبلی در پایین همین مقاله آمده است. این مقاله در زیر از نظرتان می گذرد: 

***

۱۱.پایان بخش  کتاب عقلانیت و معنویت که عنوان “عقلانیت و معنویت در اسلام” به خودش گرفته از صفحۀ ۱۴۹ تا صفحۀ ۱۷۴ را در بر می گیرد. این بخش  در قالب گفت وگویی که  با آقای دکتر ایراهیمی دینانی انجام  شده است تنظیم گردیده  و  ایشان کوشش کردند ربط و نسبت عقلانیت و معنویت را مورد واکاوی قرار دهند. به بخش هایی از این گفت وگو اشاره می شود تا دریابیم که فهم آقای دکتر دینانی از نسبت میان عقلانیت و معنویت چیست؟

نخستین پرسش که در این بخش از ایشان شد این بود:«جنابعالی از عقلانیت و معنویت  چه  برداشتی دارید؟ این دو مفهوم را چگونه تعریف می کنید؟». نام برده در پاسخ آورده اند:«دربارۀ عقلانیت معانی و تعریفات مختلفی گفته شده است. شاید برای هیچ چیزی این مقدار تعریف مطرح نشده باشد. اشراقیون یک طور تعریف کرده اند، در ادیان یک طور تعریف شده است؛ مثلا در روایات ما عقل شریعت باطن خوانده شده است؛ این در واقع یک نوع تعریف است. فلاسفه هرکدام بنا به مسلکی که داشته اند عقل را یک طور معنا کرده اند. بیشتر حکمای ما عقل را موطن کلیات نامیده اند، عقل نیرویی است که به کلیات نائل می شود…..

من از شما می پرسم که اصلاً عقل را با چه باید تعریف کنیم و تعریف کنندۀ عقل نیست؟ هیچ چاره ای در جواب این سئوال نداریم به جز اینکه بگوییم غیر عقل نمی تواند عقل را تعریف کند…..هرکس هم عقل را تعریف کند با لحاظ عقلانی آن را تعریف می کند. تعریف عقل کاری عقلانی است و برای همین هم تعریف عقل فقط با عقل قابل بیان است…بنابراین عقل با آن معنایی که از آن صحبت می کنم از همۀ تعریف هایی که خودش برای خودش کرده فراتر است.

من از عقلانیت یک چنین معنایی را می فهمم. حال سراغ معنویت می رویم؛ معنویت را هم عقل می فهمد، یعنی چه؟ من نمی دانم معنویت چگونه می تواند از دایرۀ عقل بیرون باشد یا خلاف عقل باشد….اگر معنویت را که کمتر تعریف شده است بخواهند تعریف کنند معمولا می گویند چیزی است که مافوق محسوس است و در امور ظاهری نمی گنجد»(عقلانیت و معنویت، ۱۳۸۳: ۱۴۹-۱۵۱). همان گونه که ملاحظه می شود هیچ تعریف روشن و مشخصی از “عقل” و “عقلانیت” و “معنویت” از ایشان نمی بینید و نمی شنوید.

۱۲.در ادامه پرسش های دیگری از  ایشان می شود که برای توضیح هر یک از پرسش ها بسیاری از دیدگاه های فلسفی، کلامی، عرفانی، فقهی و ادبی را با یکدیگر در هم می آمیزند به گونه ای که خواننده نمی تواند به نتیجه ای منطقی و درست در این زمینه دست یابد که در نهایت عقلانیت چه تعریف و شاخص ها و مؤلفه هایی دارد؟ معنویت چه تعریف یا تعاریف و مؤلفه های مهم و سازنده ای دارد؟ و این که در نهایت ربط و نسبت عقلانیت و معنویت چه می تواند باشد؟

آقای  دکتر ابراهیمی دینانی به جای توضیح دربارۀ  این سه پرسش  مهم بسیار به حاشیه رفته اند و ابعاد و زوایای بحث را به خوبی روشن نکردند و به جای پرداختن به موضوعات فرعی و غیر مرتبط اصل بحث را دنبال می کردند تا در نهایت به نتیجه ای به نسبت روشن و قابل توجه دست یابند. اما واقعیت این است که چنین نشد. آوردن تمام  این گفتگو هم نوعی اطالۀ کلام است و هم ممکن است خارج از حوصلۀ خوانندۀ گرامی باشد.

«ببینید خود واژۀ معنویت از معناست، اگر معنا نداشه باشیم آیا معنویتی وجود پیدا می کند؟ معنا از معنویت است یا معنویت از معنا؟ معنویت را از معنا می سازیم یا معنا را از معنویت؟ اگر معنویت از معنا است پاسخ دهید که معنا با چه نیرویی قابل درک است و موطن آن کجاست؟ معنا در چه عالمی تحقق می یابد؟ موطن معنا عالم عقل است. معنا در عالم عقل حضور دارد»(همان، ۱۵۵). از سرِ انصاف  شما از این توضیحات ایشان دربارۀ “معنا” و “معنویت” و نسبتش با “عقل” و “عقلانیت” چیزی دستگیرتان می شود؟ اگر چیزی دستگیرتان شد لطفاً مرا هم با خبر کنید تا متوجه موضوع بشوم!!!

۱۳.این که ادعا شد ایشان از  فقدان دستگاه فکری منسجم رنج می برند دقیقا ناظر به همین سخنان و دیدگاه های شان است چرا که دستگاه فکری عرفان و علم و فلسفه و الاهیات و ادبیات و شعر را با هم چنان مخلوط می کنند که حق هیچ کدام به خوبی ادا نمی شود. به این بخش از گفت وگوی ایشان توجه کنید:«البته بعضی از جنون ها هستند که عین عقل اند. این عقل، عقل کسی است که به قول مولانا: خنک آن قمار بازی که بباخت هرچه بودش/ بِنَماند هیچش الّا هوس قمار دیگر. این جنون العاشقین است یا همان عقلاء المجانین. خوب، این آدمی است که زده زیر همه چیز، ولی این عین عقلانیت است….من این را عین عقل می دانم»(همان، ۱۵۶).

از نظر ایشان همه چیز دارای استدلال عقلانی است و آن وقت مشخص نیست پس تفاوت بین مثلاً “شعر” با “فلسفه” و با “علم تجربی (science)” و با “عرفان” و سایر موضوعات در چیست؟ هنگامی که از ایشان سئوال شد که برخی معتقدند ممکن است در ادیان بین آموزه هایی با مُدرَکات عقل عملی یا نظری ناسازگاری وجود داشته باشد و اگر خاستگاه عقل و وحی یکی است[فرضی که آقای دکتر ایراهیمی دینانی به آن قائل هستند و پیش تر هم بیان کرده اند] چگونه این تعارض قابل تبیین اند؟ و ایشان  در پاسخ گفته اند:« شما گرفتار این تعارض شده اید برای این که اصالت را به عقل تجربی داده اید. …من تعارضی نمی بینم شما گرفتار تعارضید، به علت این که عقل را آنطور که من معنا می کنم، معنا نمی کنید…یک عقل معنوی داشته باش تا بفهمی که عقل تجربی همۀ عقل نیست»(همان، ۱۵۹). می بینید که چگونه ایشان فقط دیدگاه و سخن خود را قبول دارند و این که  دستور به قرار گرفتن همگان و تمام اندیشه ها و دیدگاه ها در یک قالب از پیش تعیین شدۀ مورد نظر خودشان می دهند و در نهایت این که چنان  دچار ساده انگاری و تقلیل گرایی عجیبی می شوند که هرگز از کسی که ادعا دارد مشی فلسفی دارد چنین انتظاری نمی رود!! 

۱۴.از این کتاب  آقای دکتر ابراهیمی دینانی چندین  انتظار مهم می رفت که چندان  برآورده نشد. 
۱.۱۴.هیچ تعریفی از عقلانیت نظری و عقلانیت عملی که از شعب مهم عقلانیت و مورد نظر تمام فیلسوفان بوده است،  ارائه نداده اند و بدون توجه به این بحث مهم حرف های حاشیه ای فراوانی زده اند که فقط خواننده را در یک وادی سرگردان رها می سازد. 

۲.۱۴.در تعریف معنویت هم نه تنها آن را روشن نکرده اند بلکه حتی تفاوت آن را با عرفان و دین هم مشخص نکرده اند و این که نگفته اند معنویت در جهان سنتی برای یک انسان سنتی چگونه حاصل شدنی بود و برای یک انسان مدرن در جامعۀ مدرن چگونه برآوردنی است؟. ما اکنون با انسان مدرن و جامعه و فرهنگ مدرنی روبرو هستیم که بسیار با جامعۀ سنتی و فرهنگ پیشامدرن متفاوت است واین که برای این انسان با این ویژگی های جدید چه باید کرد؟ و این که سرچشمه های معنویت از کجاست؟

۳.۱۴.این که فلسفۀ جهان پیشامدرن چگونه می تواند به بسیاری از پرسش های انسان امروزی و مدرن پاسخ بگوید و نگاه تاریخی و فراتاریخی در این جا چه کاربردی خواهد داشت. برای مثال اگر انسان امروزین به کتاب حکمه الاشراق شیخ شهاب الدین سهروردی مراجعه کند کدام یک از نیازهای خود را می تواند  رفع نماید و پاسخ کدام یک از پرسش های سهمگین و پیچیدۀ  مربوط به جهان کنونی را می تواند بیابد؟!! 

۴.۱۴.با این دیدگاهی که  جناب دکتر دینانی طرح کرده اند کدام آگاهی و معرفت برای انسان امروز حاصل می شود  و چگونه می تواند انبوهی از مسائل و گره های  هستی شناختی، معرفت شناختی، انسان شناختی، روان شناختی و جامعه شناختی ای که در جامعۀ مدرن سربرآورده اند را باز کند؟  این که عقلانیت و معنویتِ مورد نظر جناب ایشان  انسان امروزی چگونه می تواند به یک زندگی سرشار از ارزشمندی، خوشی و خوبی دست یابد؟ و قرار است کدام یک از  درد و رنج های بی شمار انسان در این جهان مدرن را کاهش دهد؟ چرا که هنگامی که  یک فیلسوف سخن از عقلایت و معنونیت می کند چنین انتظاری چندان بی راه و بیهوده نیست!!

منبع مقالات: کانال نویسنده

بیشتر بخوانید:

چرا دینانی فیلسوف نیست؟ / میرتاج الدین و فقدان “دستگاه فکریِ منسجم فلسفی” در اندیشه های دینانی 
خطای بزرگ دینانی چیست؟ / مواجهه ساده انگارانه دینانی با تاریخ اسلام؟
تاج الدین: دینانی به جای نگاه انتقادی نگاه اعتقادی دارد / در کتاب “عقلانیت و معنویت” اثری از استدلال فلسفی نیست

۲۱۶۲۱۶



منبع

برچسب ها :

ناموجود