فروزان آصف نخعی: از سخنرانان «روز بزرگداشت علوم سیاسی ایران»، و بزرگداشت و تجلیل از چهره های برجسته علوم سیاسی ایران، در تاریخ چهارشنبه ۲۸ آذر ۱۴۰۳، دکتر محمدجواد غلامرضا کاشی عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی بود. او در این مراسم از کسی صحبت کرد که در تمام این سال ها با این که در دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران تدریس کرده، در حوزه اجتماعی و مطبوعات بسیار کم، ظهور و بروز داشته است. دکتر احمد خالقی دامغانی درحوزه تالیف کتاب “در جست و جوی الگوی ایرانی توسعه”، و ۱۳ مقاله علمی در فصلنامه های علمی نوشته است.
در این جلسه، کاشی با تاکید براین که «حق مطلب را درباره خانم دکتر مشیرزاده آقای دکتر طیب» نمی تواند ادا بکند زیرا رشته تخصصی اش مرتبط با آن بزرگان نیست، گفت: «بنابراین عرایض من منحصر به آقای دکتر خالقی است.»
او با تاکید براین که بیش از چهل و یکی دو سال با دکتر خالقی سابقه دوستی دارد گفت: «در واقع دو سوم زندگی خود را با یکدیگر بودهایم. از سنین جوانی تا امروزما با یکدیگردوستی داریم. بنابراین با سختی به ایشان دکتر می گویم، و بیشتر ترجیح می دهم به ایشان احمد بگویم.»
این استاد دانشگاه علامه طباطبایی سپس به دو گونه استاد در دانشگاه های ایران اشاره کرد و گفت: «ما دو گروه استادان خوب علوم سیاسی و علوم انسانی داریم؛ یک گروه استادانی که در آموزش، تالیف و ترجمه کتابهای مهم نقش مهم ایفا کرده اند و حقیقتاً وامدار حضور و وجود این استادان بزرگوار در رشته های علوم انسانی هستیم، اما استادان خوب دیگری هم هستند که درس گفتارها، و سیر تطور آثارشان نشان می دهد به نحو وجودی و با رویداد بزرگی به نام انقلاب درگیر بوده اند، و آنچه گفته اند و نوشته اند، حاصل تجربههای اگزیستنسیل و درونی شان بوده است. به عبارت دیگر شما از دریچه هر کدام از این استادان میتوانید نوع متمایزی از تامل پیرامون ۴۵ سال رویدادهای پس از انقلاب را مطالعه کنید . زیرا این استادان به صورت زیر پوستی با رویدادهای پس از انقلاب درگیر و دائم در آمیختهاند، و در باره آن، دائم بازاندیشی کردهاند. همچنین هر چند سال، زاویه تازه و منحصر به فردی گشودهاند و این خود گنجینه و ذخیرهای است برای تحلیل پیرامون امروز و اکنون ما.»
کاشی در ادامه با تاکید بر این که «قطعاً دکتر خالقی از جمله مهمترین مصداقها ی این سنخ از استادان هست » گفت: «البته دکتر خالقی آدم ویژهای است، از این جهت که مسیرهای موازی متفاوت اما همراه هم را دنبال کرده، که اگر من آن ها را فهرست کنم، از حوصله خارج است. اما صرفاً در حوزه امور سیاسی به سه مسیر و سه دوره تاریخ فکری ایشان می پردازم که همین امروز در ایشان جاریست و شما میتوانید هر دوره تاریخ فکری ایشان را حول برجسته بودن یکی از آن ها بررسی کنید.»
سه دوره فکری دکتر احمد خالقی دامغانی از نگاه کاشی
استاد دانشگاه علامه طباطبایی سپس به سه دوره فکری دکتر احمد خالقی پرداخت و گفت: «یک دوره از تاریخ فکری ایشان، تمرکز بر روی تاریخ تحولات ایران بود. آن چیزی که آقای خالقی در ۴۰ سال گذشته، به آن پرداخته است و من در جاهایی از آن فاصله گرفتهام ، این است که اصولاً نسبت به پدیده پوپولیسم حساسیت دارد. برای مثال من جواد کاشی، خیلی تحت تاثیر جو قرار میگیرم، حتی امروز در این سنی که قرار دارم. اما ایشان ویژگیاش این است که هیچگاه تحت تاثیر جو و فضای پوپولیستی جامعه و سیاست قرار نمیگیرد، حتی علیه آن عمل میکند. انگار همیشه ما را دعوت میکند به این که ببین، بایست و بیندیش. از این رو سیر تطورات فکری ایشان را ذیل سه دوره میتوان موضوع تامل قرار داد. کاشکی آقای دکتر خالقی، این سه دوره را ذیل یک پارادایم جمعبندی و عرضه کنند.»
کاشی در ادامه به دوره نخست اندیشه خالقی پرداخت و گفت: «دوره اول، تاریخ تحولات است، در این دوره تاکید ایشان این است برای آنچه که امروز و اکنون میگذرد، یک مروری بر روی تحولات تاریخی ایران بکنید. ایشان همیشه مخاطبان خودشان را متهم میکنند که تاریخ نمیدانند.»
عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی به دوره دوم عمر فکر خالقی پرداخت و گفت: «دوره دوم عمر فکری ایشان بیشتر متمرکز بود بر روی مطالعه فضای ایران از زاویه جامعه شناسی سیاسی. نقطه قوت دکتر خالقی این است که در این دوره او مدلی در فهم تحولات ایران ساخت که متاسفانه هرچه گفتیم و هرچه اصرار کردیم آن را منتشر کنند، نکردند. این مدل، مدل درخشان و منسجمی است برای فهم تاریخ تحولات ایران، اما از زاویه جامعه شناسی سیاسی.»
کاشی سپس به دوره سوم فکری خالقی اشاره کرد و گفت: «دوره سوم عمر فکری دکتر خالقی که مهمترین اثر ایشان همان پایان نامه شان است، نزدیک به ۱۵ سال روی این اثر کار کرد و من میدانم که کجا و چگونه کار کرد که خود داستانی است؛ تز دکترایی نیست که با یک سال یا یک سال و نیم کار، آن را نوشته باشد؛ قدرت زبان و زندگی روزمره.»
این استاد دانشگاه در آخر به چرخش فکری خالقی اشاره کرد: «آخرین چرخش فکری ایشان در حوزه فلسفه است. اگر شما درس گفتارهای ایشان را بشنوید، وقتی که از هایدگر، دلوز، یا کانت و یا هر کسی دیگر می گوید، دائم مثالهایی از ایران میزند. از این مثال های را به دو گونه باید خواند: اول این ها مثالهایی هستند برای فهم گزارههای فلسفی و دوم به عکس، میشود گفت همه آن استدلالهای فلسفی برای فهم آن گزارههای تاریخی است.»
او افزود: «در یک دوره ایشان به ما گفت تاریخ تحول را بخوانید، خودش هم این کار را کرد. یک دوره عمر فکری اش را متمرکز کرد روی فهم ایران از زاویه جامعه شناسی سیاسی، یک دوره واپسین فکری آقای خالقی منحصر شد به فهم اگزیستانسیل سوژه انقلابی در ایران به این معنا آنچه انقلاب کرد، آنچه در فضای سیاسی ایران تجربه شد، و این که چگونه در لایههای درونی و فرهنگی و موقعیت این سوژه ها ریشه داشت؟ بنابراین، مطالعه تاریخ، درک جامعه شناسانه از ایران و فهم سوژههای درمیدان، سه وجهی بود که هر سه، فهم مسئله ایران را پی میگرفت و امیدوارم یک روزی که همین روزها باشد، این سه را ایشان ذیل یک پارادایم کلی جمع کنند.»
بیشتر بخوانید:
جواد طباطبایی: ایران تنها کشور دارای بنیه فرهنگی ایجاد رنسانس در منطقه است / فرهنگ “جدید در قدیم” ایرانیان، عامل احیای تمدنی ایرانیان
اقتصاد در اختیار کسانی است که به نهادهای حاکم پاسخگو نیستند / بازی با آتش، در شرایط عادی نیستیم / چرا از توسعه موفق در دنیا درس نمی گیریم؟
216216