ناگفته‌هایی از شیخ محمد بن راشد آل مکتوم ، حاکم دبی / سال‌های اولیه فرمانروایی بر دبی چگونه گذشت؟

اقتصاد ۲۴- در دسامبر ۲۰۰۹ میلادی زمانی که جهان در چنگال بحران مالی گرفتار شده بود و با بدبینی گسترده بین المللی نسبت به آینده دبی می‌نگریست، شیخ “محمد بن راشد آل مکتوم” حاکم دبی و نایب رئیس امارات متحده عربی تصمیم گرفت قدم بزند. او خودرویش را پارک کرد و در میان جمعیت در

کد خبر : 131334
تاریخ انتشار : جمعه ۳۰ آذر ۱۴۰۳ - ۸:۰۹
ناگفته‌هایی از شیخ محمد بن راشد آل مکتوم ، حاکم دبی / سال‌های اولیه فرمانروایی بر دبی چگونه گذشت؟

اقتصاد ۲۴- در دسامبر ۲۰۰۹ میلادی زمانی که جهان در چنگال بحران مالی گرفتار شده بود و با بدبینی گسترده بین المللی نسبت به آینده دبی می‌نگریست، شیخ “محمد بن راشد آل مکتوم” حاکم دبی و نایب رئیس امارات متحده عربی تصمیم گرفت قدم بزند. او خودرویش را پارک کرد و در میان جمعیت در سوق یا بازار مدینه جمیرا قدم زد و در فواصل زمانی مکث کرد تا با گردشگران و مردم محلی به طور یکسان صحبت کند و همگان از حضور او تا حدودی شگفت زده شده بودند. یک زن هندی خواست تا با او عکس بگیرد و وقتی حاکم موافقت کرد، ناگهان متوجه شد که دوربین ندارد. یکی از اعضای تیم امنیتی شیخ محمد برای خرید دوربین به هتل ساحل جمیرا فرستاده شد تا دوربین بخرد. عکس گرفته شد، سپس دوربین به زن خوشحال داده شد.

این حکایت در صفحات آغازین بیوگرافی جدید شیخ محمد، به قلم “گریم ویلسون” نویسنده، مورخ و مستندساز بریتانیایی مقیم دبی به رشته تحریر درآمده است. او می‌نویسد: ” شیخ محمد هرگز حتی در تاریک‌ترین روز‌ها نیز حتی برای لحظه‌ای شک نکرده بود که مثبت بودن و اعتماد به آینده بر همه چیز غلبه خواهد کرد”.

این کتاب با عنوان “اولین بودن”، سفری ۳۵۱ صفحه‌ای به درون سال‌های ابتدایی زندگی شیخ محمد در خانه شیخ سعید بن مکتوم پدربزرگش از طریق تحصیلات و انتصاب وی به عنوان ولیعهد تا به امروز به عنوان حاکم دبی است.

میل درونی به رقابت 

این کتاب در حالی که روایت شیخ محمد از خود را به تصویر می‌کشد شامل روایت‌هایی از بسیاری از افرادی است که او را بهتر می‌شناسند و تصویری از مردی باهوش و پیچیده را نشان می‌دهد که هرگز از اتخاذ تصمیمات دشوار نمی‌هراسد و همواره اطرافیان خود را برای دستیابی به دستاورد‌های بیش‌تر تحت فشار قرار می‌دهد، اما این کار را با دلسوزی برای افرادی که کم‌تر خوش شانس هستند انجام می‌داده است.


بیشتر بخوانید:  وضعیت کارآفرینان زن در امارات متحده عربی


قدرت شخصیت او حتی در کودکی آشکار شد، زمانی که پسر عمویش شیخ “محمد بن خلیفه” فاش ساخت که او همواره درگیر چالش بود. او می‌گوید: “زمانی که ما مخفیانه بازی می‌کردیم، او جایی برای پنهان شدن پیدا می‌کرد و با آن محرک رقابتی درونی، قاطعانه پنهان می‌ماند حتی زمانی که بازی تمام شده بود و همه ما از او می‌خواستیم که برگردد. شیخه لطیفه (مادرش) پیوسته در تلاش برای یافتن او بود”. پس از آن دوران، مدرسه جایی بود که شیخ محمد بیش‌تر آن را تحمل می‌کرد نه آن که از آنجا لذت ببرد.

در کتاب اشاره می‌شود که شیخ محمد از پیچانده شدن گوش هایش یا خوردن ضربات خط کش چوبی کف دستش توسط معلمش در دبی روشی که برای حفظ نظم و انضباط به کار برده می‌شد در امان نبوده است. با این وجود، حاکم آینده دبی سخت کار کرد و در امتحانات تحصیلی نیز به خوبی موفق شد.

“راشد بن سعید” پدر شیخ محمد زمانی که او ۱۷ ساله بود تصمیم گرفت که پسرش باید زبان انگلیسی خود را بهبود بخشد و او را به مدرسه زبان در کمبریج انگلستان فرستاد. زمانی که او در نهایت به دبی بازگشت، مسئولیت‌های رسمی اش به طور جدی آغاز شد. آن دوره در اروپا احتمالا آخرین فرصت او برای زندگی به عنوان یک فرد “عادی” بود.

اشتیاق مادام العمر در بریتانیا شکل گرفت

شیخ محمد در کمبریج یک خانواده بومی در آنجا با اعضایی به نام “بری” و “جو سامرز” زندگی می‌کرد. عصر‌های شنبه آنان به تماشای تلویزیونی فوتبال می‌گذشت زمانی که شیخ محمد دوست داشت نتیجه بازی لیوپول و آرسنال را دنبال کند. هم چنین، رفتن به سینما و خوردن پاپ کورن حین تماشای فیلم یک شب ارزان و راهی برای بهبود زبان انگلیسی او را برایش رقم می‌زد.

فیلم مورد علاقه او “دکتر ژیواگو” با بازی “عمر شریف” بازیگر مصری بود. راشد بن سعید برای پسرش شیخ محمد یک دستگاه خودروی استون مارتین DB۶ خرید و به او اجازه داد تا از لندن دیدن کند. این سفر مهمی برای او بود چرا که توانست در مه ۱۹۶۷ به شرق انگلستان آکادمی اسب دوانی انگلستان (نیومارکت) برود جایی که شور و اشتیاق مادام العمر در او برای اسب سواری و مسابقات اسب دوانی را برانگیخت.

شیخ محمد در سال ۱۹۶۸ به بریتانیا بازگشت تا در مدرسه افسری در آلدرشات، جنوب شرقی انگلستان آموزش ببیند. در آنجا با او مانند سایرین رفتار می‌شد. یکی از افسران مدرسه می‌گوید: “او مانند سایرین چکمه هایش را واکس می‌زد، فضای زندگی اش را تمیز می‌کرد و به نوبت کف ساختمان را تمیز می‌کرد. او حتی توالت‌ها را تمیز می‌کرد. هیچ کس از انجام این وظایف اولیه فرار نکرد”. 

برخی شرایط زندگی در آن مدرسه را با شرایط زندان مقایسه کرده‌اند، اما آن جوان ۱۸ ساله پیشرفت کرد. پس از آن، زمان بازگشت به دبی و آغاز انجام وظایف رسمی به عنوان پسر حاکم فرارسیده بود. 

روایت‌هایی که در مورد شیخ محمد در عرصه عمومی وجود دارد، اعتقاد تزلزل ناپذیر او به آینده دبی را حکایت می‌کند؛ همچنین انتظاراتش را از کسانی که به او در ساختن آن کمک می‌کنند را مورد تایید قرار می‌دهد. نگاه او برای پیشرفت کلیت امارات و نه صرفا دبی بوده است. برای مثال، در سال ۱۹۸۵ او با راه اندازی خط هوایی جدید به نام “دبی ایر” مخالفت کرد و گفته بود: “نام آن را امارات بگذارید و تصویر پرچم امارات را روی دم هواپیما به نمایش درآورید”.


بیشتر بخوانید:  ۱۰ عامل تبدیل امارات از صحرایی لم یزرع تا قطبی اقتصادی در جهان/ داستان نیم قرن موفقیت اقتصادی دبی


عزم برای موفقیت

او با نادیده گرفتن مخالفان، برنامه‌هایی را برای تبدیل دبی به یک مقصد گردشگری بین المللی اجرا کرد. “جرالد لاولس” مدیر اجرایی موسس گروه جمیرا، به یاد می‌آورد که شیخ محمد مجموعه‌ای از لباس‌های تمیز را در کنار تختش آماده گذاشته بود تا در صورت احضار شدن حتی در نیمه‌های شب برای حضور در جلسات و مواقع اضطراری آمادگی داشته باشد.

لاولس می‌گوید: “در طول دوران حرفه‌ای‌ام چنین جیزی ندیده‌ام. شیخ محمد ده‌ها هتل و هم چنین یک کشور برای اداره کردن دارد و هنوز زمان پیدا می‌کند تا ببیند همه چیز طبق نظر شخصی او پیش می‌رود. شیخ محمد ۱۸ ساعت در روز کار می‌کند، بنابراین، وقتی برای او کار می‌کنید باید همیشه آماده باشید. این روال کار اوست. جلسات کاری شیخ محمد معمولا ۱۱ شب به پایان می‌رسد. او گاهی تنها سه ساعت می‌خوابد و خیلی زود کارش را صبح روز بعد آغاز می‌کند”. 

شیخ محمد طرح اولیه “نخل جمیرا” را که در اصل یک جزیره دایره‌ای شکل بود رد کرد، در عوض، او طرح آشنای نخل را ترسیم کرد، زیرا متوجه شد که نمای ساحلی بیشتری را به ساکنان املاک و هتل‌ها ارائه می‌کند. با نشان دادن اولین طرح “برج خلیفه”، به او گفته شد که آن بنا در ۹۰ طبقه احداث خواهد شد و بلندترین ساختمان دبی خواهد بود. گفته می‌شود شیخ محمد پاسخ داده بود: “۹۰ طبقه بلند است، اما بلندترین نیست درست است؟ بلندترین ساختمان‌های جهان را بررسی کنید سپس بازگردید و من را ببینید”. در نهایت، برج خلیفه با ۱۶۳ طبقه تکمیل شد.

کتاب بیوگرافی تایید می‌کند که شیخ محمد زمانی برای سستی و تنبلی ندارد. او اول صبح به ادارات دولتی سر می‌زند اخطار‌های نهایی را صادر می‌کند و گاهی اوقات فردی را درون ادارات اخراج می‌کند. همزمان، او به طور مداوم ماموریت‌های بشردوستانه را در سراسر جهان تحت نظارت قرار می‌دهد. این کتاب هم چنین به جزئیات علاقه شیخ محمد به اسب‌ها و موفقیت‌های او در ورزش سوارکاری استقامت اشاره می‌کند.

شیخ محمد هم چنین با سرودن شعر آشناست. شاید کم‌تر کسی بداند که او در دم کردن قهوه نیز به همان اندازه مهارت دارد و از مخلوطی از قهوه‌ها از یمن گرفته تا ساحل عاج لذت می‌برد.

“ریم الهاشمی” وزیر دولت امارات متحده عربی در امور همکاری‌های بین‌المللی لحظه‌ای از زمان پاندمی کووید -۱۹ را به خاطر می‌آورد زمانی که شیخ محمد متوجه شد که او در حال نوشیدن از یک لیوان قهوه در اکسپو ۲۰۲۰ بود. ویلسون در کتابش می‌نویسد: “شیخ محمد با تمسخر از “ریم الهاشمی” پرسید:”ریم، چه نوع قهوه‌ای می‌نوشی”؟ ویلسون می‌نویسد: ” بحث به این موضوع تبدیل شد که آیا وزیر در حال نوشیدن یک ترکیب خاص یا یک قهوه معمولی بوده است. در آن دوره و در میانه عدم قطعیت ناشی از پاندمی کووید این لحظه‌ای جنجالی بود”. 

منبع: روزنامه اماراتی “نشنال”



منبع

برچسب ها :

ناموجود