اندیشه های فاتحان و عاملان سقوط بشار اسد / اریک فروم: جهان سومی ها چگونه اسیر تعصب شدند / ابن مقفع و ظهور استراتژی اعتدال در جهان اسلام

 فروزان آصف نخعی: بنیادگرایان اسلامی یا سلفی ها در سوریه به قدرت رسیدند، آنان چه می گویند؟ چه  اعتقاداتی دارند؟ و مواضع فکری شان در حوزه حکمرانی چیست؟ هادی درویشی و احمد رضایی ، در مقاله تحقیقاتی مشترک خود که در فصلنامه پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی شماه ۶۲ منتشر شده، برخی شاخص های 

کد خبر : 125199
تاریخ انتشار : دوشنبه ۱۹ آذر ۱۴۰۳ - ۱۷:۲۸
اندیشه های فاتحان و عاملان سقوط بشار اسد / اریک فروم: جهان سومی ها چگونه اسیر تعصب شدند / ابن مقفع و ظهور استراتژی اعتدال در جهان اسلام


 فروزان آصف نخعی: بنیادگرایان اسلامی یا سلفی ها در سوریه به قدرت رسیدند، آنان چه می گویند؟ چه  اعتقاداتی دارند؟ و مواضع فکری شان در حوزه حکمرانی چیست؟ هادی درویشی و احمد رضایی ، در مقاله تحقیقاتی مشترک خود که در فصلنامه پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی شماه ۶۲ منتشر شده، برخی شاخص های  بنیادگرایی از نظر اندیشمندان حوزه علوم اسلامی را شامل نص گرایی  (شریعتی، ملکیان) ، خشونت در عمل (شریعتی،  کدیور،   فیاض)،  به رسمیت  نشناختن  تحولات  جهان  مدرن  و مخالفت  با  آن (آغاجری،  نوربخش، فیاض، ملکیان) تصرف  قدرت  سیاسی  برای اجرای  شر یعت  (ملکیان،  کدیور، سراج  زاده)، ارائه  تفسیر واحد و در نتیجه ضد تنوع  و تکثر  بودن و جزم  اندیشی  (ملکیان،  باقی، آزاد  ارمکی)، حذف رقیب (آزاد ارمکی)، مدافع جامعه  توده  وار(کدیور)، گذشته گرایی (تاریخ زدایی)، رفتار فرقه ای  (اعتمادفرد)، ناب گرایی (پاکتچی) می دانند. 

بنیادگرایان اسلامی، سلفی نیز می گویند. سلفی ‎ها روایات خود را مستقیما از احمد بن حنبل (متولد ۲۴۱)، احمد بن تیمیه (متولد ۷۲۸)، ابن القیم الجوزیه(متولد ۷۵۱) و محمد بن عبدالوهاب تمیمی نجدی (متولد ۱۱۱۵-۱۲۰۶) می ‎گیرند. سلفیه بعد از محمد بن عبدالوهاب به صورت یک شکل و ساختار سیاسی درآمد و هم پیمانی وی با محمد بن سعود پایه گذار حاکمیت آل سعود در عربستان به این روند تسریع بخشید.

آقای نجفی وصیت کرد که بعد از من نه فرزندانم که ایشان باید مرجع تقلید بشود. وقتی این وصیت را کرد، به مرتضی انصاری گفت آشیخ یادت باشد که اسلام دین سهله و سمحه است یعنی اسلام دین تساهل و تسامح است و نه تعصب

اما متفکران اسلام شناس در ارتباط با سوریه، ابن تیمیه را  از مابقی علما سلفی در شکل گیری جریان های فکری سلفی در سوریه موثرتر می دانند. ابن تیمیه از پدران معنوی بنیادگرایی اسلامی ،  هفت ساله بود که در سال ۱۲۶۹ میلادی، حران را به همراه پدر و سه برادرش ترک کرد. این شهر در پی حمله مغول به‌طور کامل ویران شد. خانواده ابن تیمیه به شهر دمشق در سوریه کنونی مهاجرت کردند که در آن زمان تحت سلطنت مملوک بود. ابن تیمیه، مردم را از جشن نوروز و مهرگان پرهیز می داد، و معتقد بود کسانی که این روزها را جشن می‌گیرند، در قیامت خود را جزو بی‌دین‌ها و کافرها خواهند یافت. همچنین مسلمانان را از عبادات ایران قبل از اسلام منع کرده و گفته است: اصطلاحات عجم را فرا نگیرید و در روز عید مشرکان (زرتشی ها)، در معابدشان وارد نشوید.

لشکرکشی مملوک به کسروان برای جنگ با شیعیان بر اساس فتوای ابن تیمیه بود که جنگ با شیعیان را مهمتر از جنگ با صلیبی ها و مغولان می دانست زیرا «دشمن داخلی هستند و شر بقایشان زیانبارتر از قتلشان است».لشکرکشی مملوک به کسروان مجموعه حملات ممالیک علیه اهالی شیعه، علوی، مارونی و دروزی کوه های کسروان و بیبلوس و الجرد در لبنان بود که در سال های ۱۲۹۲، ۱۳۰۰ و ۱۳۰۵ انجام شد. این اهالی در طول تاریخ تن به هیچ حاکمیت مرکزی نداده بودند. ویژگی نگاه ابن تیمیه و همراهان فکری او آن بوده که همواره در فرقه گرایی درجا زده، و اندیشه هایشان قادر نیست، جز در قالب فرقه، به انسجامی تبدیل شود که در آن عقل جمعی، تصمیم گیر و تصمیم ساز باشد. از منظر فکری، کارشناسان این محور را، عامل  اساسی بی ثباتی سوریه پسا بشار اسد می دانندکه گروه های جهادی سوری با الهام از حسن البنا، سیدقطب، محمد قطب و جنبش اخوان المسلمین به عنوان، بزرگ‌ترین جنبش اسلام‌گرا در جهان عرب ، تلاش می کنند آموزه های خودشان را به ویژه در این کشور پیاده کنند. آموزه هایی که قبلا اخوان المسلمین می خواست در مصر پیاده کند، از این رو  توسط حکام این کشور به شدت سرکوب شدند. آموزه هایی که وجه ضداستعماری آن بسیار قوی است.  در این باره کتاب «اخوان المسلمین» اثر اسحاق موسی الحسینی، نکات مهمی را در مورد پیدایش و تاریخچه آن بیان می کند.  

 اما در سخنرانی دکتر علی اکبر امینی، که دانشکده علوم سیاسی دانشگاه تهران ایراد شده و کانال اکوایران آن را منتشر کرده، به عامل بنیادگرایی، نسبت به مبارزه با استعمار در اخوان المسلمین و دیگر نیروهای بنیادگرا اصالت بیشتری داده  شده است. او مهمترین مشکل منطقه را بنیادگرایی می داند. او می گوید: «آفت بزرگ منطقه به نظر من در  آینده نه چندان دور رادیکالیسم ، بنیادگرایی  و  افراط گرایی است. این موضوع  هم داخل و خارج را نابود می کند، و همچنین  به روابط آسیب وارد می کند. » نکته آن که این سخنرانی قبل از سقوط بشار اسد در سوریه مطرح  شده است.  

اندیشه های فاتحان دمشق و عاملان سقوط بشار اسد / اریک فروم: جهان سومی ها چگونه اسیر تعصب شدند / ابن مقفع و ظهور استراتژی اعتدال در جهان اسلام
دکتر علی اکبر امینی

 تعریف بنیادگرایی

امینی در تعریف بنیادگرایی می گوید: «بنیادگرایی خوانشی مغرضانه، سختگیرانه، ایدئولوژیک و تک ساحتی، از دین است که مبتنی بریک اصطلاحی است که اسلام شناس معروف تونسی محمد طالبی مطرح شده است و آن اصطلاح “مرده بارگی ایدئولوژیک” است. به طور خلاصه باید درباره تعصب این جا چند جمله ای را مطرح بکنم. تعصب در ایدئولوژی و در خوانش و برداشتی که از دین در منطقه خودمان داریم و طبعاً نه فقط ما ایرانیان.تا آنجا که به مکتب و مذهب شیعه مربوط می‌شود بزرگان این مذهب، اساساً بنیادگرا و متعصب نبودند ما شاگردان ناقصشان و پیروان جاهلشان اینگونه هستیم.» 

اریک فروم می‌گفت وقتی جهان سوم مستقل شد و استعمار را از بین برد، به یک مصیبتی بدتر دچار شد،آن مصیبت بدتر چه بود؟ عین جمله اریک فروم این است :”رها شدن از سلطه جورج شاه و اسیر شدن به دست سلطان تعصب.”

وصیت محمد حسن نجفی به شیخ مرتضی انصاری  

او در ادامه به شیوه تعامل مراجع دوره قاجار اشاره کرد و گفت: «در دوره قاجار شیخ مرتضی انصاری به صورت مستمع آزاد، در پای درس مرجع بزرگ آن  زمان، آقای محمد حسن نجفی که در کلاس درس ایشان شیخ مرتضی انصاری به عنوان مستمع آزاد حاضر می‌شد چون شنیده بود ایشان مرجع خوبی است و سخت مورد پذیرش آقای نجفی قرار گرفته بود. آقای نجفی وصیت کرد که بعد از من نه فرزندانم که ایشان باید مرجع تقلید بشود. وقتی این وصیت را کرد، به مرتضی انصاری گفت آشیخ یادت باشد که اسلام دین سهله و سمحه است یعنی اسلام دین تساهل و تسامح است و نه تعصب» 

امینی افزود: «اما مسلمانان به ویژه در یکصد سال اخیر یک تخم تلخی را کاشتند که بنیانگذار این تخم تلخ حسن البنا  رهبر فکری اخوان المسلمین بود و جریان مسلمانان را به سمت و سوی فعلی کشاندند. ممکن است بگوییم این بنیادگرایی تا آن جا که در مبارزه با غرب و غرب زدگی و سکولاریسم و امثال آن ها در می‌افتد چیز خوبی است، اما باید بررسی کنیم پیامدهای نهایی آن در مناسبات داخل و روابط خارجی چیست؟»

پاسخ اریک فروم 

این استاد دانشگاه در پاسخ به این سوال که بنیادگرایی دارای چه پیامدهای داخلی و خارجی است، به دیدگاه اریک فروم اشاره کرد و گفت: «اریک فروم می‌گفت وقتی جهان سوم مستقل شد و استعمار را از بین برد، به یک مصیبتی بدتر دچار شد،آن مصیبت بدتر چه بود؟ عین جمله اریک فروم این است :”رها شدن از سلطه جورج شاه و اسیر شدن به دست سلطان تعصب.” تعصب یک بیماری مهلک است. فرد، اجتماع و روابط داخلی و خارجی را نابود می‌کند. حال هرچه می‌خواهید نام آن را بگذارید. افراط گرایی یا به قول عرب، طیفیه، فرقه گرایی رادیکالیسم و هر نام دیگری.»

امینی افزود: «در روزگار ما این پدیده نسبت به قبل و زمان حسن البنا بسیار خطرناک‌تر شده است. و ما برای شناخت آن، باید با بینش تاریخی جلو برویم، همان چیزی که در دانشکده‌های ما متاسفانه بسیار تضعیف شده است. از دیروز به برخی از صحبت‌ها گوش دادم، مستندات تاریخی نادرست و گزاره‌های غلط ناشی از ضعف بینش تاریخی در مباحث مطرح می شد. در همین دانشکده و در همین اتاق، با آقای دکتر عنایت و آقای دکتر شیخ الاسلامی کلاس داشتیم، تاریخی که آنان تدریس می کردند، این مسائلی که الآن می شنوم، در آن وجود نداشت.»

فتنه کبری

امینی با تاکید بر این که  «ما باید یک بینش درست تاریخی نسبت به خودمان، منطقه‌مان، خاورمیانه و غرب آسیا پیدا کنیم» گفت: «در صورت دستیابی به این بینش، در می یابیم در آغاز تاریخ اسلام اصطلاحی مطرح شد به نام فتنه کبری. فتنه کبری، یعنی ایجاد دسته‌بندی‌های مختلف که بعد از وفات پیامبر گرامی اسلام پیش آمد. میراث دار این فتنه کبری، ابتدا خوارج سپس فداییان اسماعیلی بودند.» 

این استاد دانشگاه در پاسخ به این سوال که «آیا برای این بیماری راه درمانی پیدا شد» گفت: «بله پیدا شد، راه درمان مبارزه با بنیادگرایی افراط گرایی و رادیکالیسم را در همان آغاز، ابن مقفع پیدا کرد و بعد از او خواجه نظام الملک طوسی و دو یاورش امام محمد غزالی و جوینی این خط را تقویت کردند. نام آن را هم استراتژی اعتدال گذاشتند به این معنا که بر اساس این استراتژی از زیاده‌روی ،  و افراط جلوگیری به عمل آمده، و در سایه همین سیاست، خواجه نظام الملک موفق شد. 

سر آلپ ارسلان دیدی ز رفعت رفته بر گردون

چه کسی آنان را مقام بخشید و از رفعت به گردون رساند؟ خودشان که یک عده قبایل بیابانگرد بودند؛ خواجه نظام الملک و غزالی آن ها را در سایه استراتژی اعتدال و پرهیز از زیاده روی و افراط  عظمت دادند.»

راه درمان مبارزه با بنیادگرایی افراط گرایی و رادیکالیسم را در همان آغاز، ابن مقفع پیدا کرد و بعد از او خواجه نظام الملک طوسی و دو یاورش امام محمد غزالی و جوینی این خط را تقویت کردند. نام آن را هم استراتژی اعتدال گذاشتند به این معنا که بر اساس این استراتژی از زیاده‌روی ،  و افراط جلوگیری به عمل آمده، و در سایه همین سیاست، خواجه نظام الملک موفق شد.

مشکل اساسی بنیادگرایی 

امینی در ادامه با تاکید بر این که «اگر بنیادگرایی موفق شود اسرائیل و غرب را نابود کند، سرانجام خودش به جان خودش می‌افتد و خودش را نابود می‌کند» گفت: «پس تا دیر نشده باید جلویش را بگیریم، مصداق آن شعر سعدی است: 

شنیدم گوسپندی را بزرگی
رهانید از دهان و دستِ گرگی

شبانگه کارد در حلقش بمالید
روانِ گوسپند از وی بنالید:

که از چنگالِ گرگم در ربودی
چو دیدم عاقبت، خود گرگ بودی

خود این ها در هرکجا باشند، گرگ جامعه می شوند و اگر جلویشان گرفته نشود، منطقه را هم به این روز خواهند کشاند.»

نقد اندیشه های روشنفکران و دیدگاه آخوند خراسانی در باره تاسیس حکومت دینی

امینی در ادامه گفت: «برخی در کشور ما خیال می کنند پیروزی گروه های اسلامی در مصر، موجب تحولات بزرگی خواهد شد. وقتی اخوان المسلمین به رهبری مرسی بر مبارک پیروز شد، خیلی  ها  از  جمله برخی روشنفکران به غلط جشن  گرفتند. مهرنامه شماره ویژه ای در این باره  منتشر کرد، و بعضی از استادان نامدار ما در این بخش قلم فرسایی کردند که چه خوب شد، دیکتاتور رفت و محمد مرسی آمد. و عجیب است که در قضاوت، بسیار شتاب داریم. کمی صبر نمی کنیم ببینیم که کار به کجا می رسد تا  بعد از آن قضاوت کنیم. این در حالی است که آمدن محمد مرسی و  گروه هایی مانند او  سم و آفت و مصیبت برای همه کشورها از جمله برای کشور ایران است. اگر اخوان در مصر حکومت می کرد، برای ما چه نفعی داشت؟»  

او افزود: «آخوند خراسانی گفته بود اگر ما حکومت اسلامی ایجاد کنیم، یک اشکال اساسی دارد و آن این است که دیگران از ما می آموزند، و بعد جنگ مذهب علیه مذهب شروع می شود و مسلمانان   به جان هم می افتند و تقریبا درست گفته است. آفت بزرگ منطقه اصلا غرب نیست. آفت بزرگ منطقه به نظر من در  آینده نه چندان دور رادیکالیسم ، بنیادگرایی  و  افراط گرایی است. این موضوع  هم داخل و خارج را نابود می کند، و همچنین  به روابط آسیب وارد  می  کند.  

به قول ملک الشعرای بهار:  
لیکن چه کنیم آتش ما در جگر ما است

بنابراین مسئله اصلی این است و خطاب به بنیادگرایان باید این نکته را بگوییم: 

از این مشتی ریاست جوی رعنا هیچ نگشاید 
مسلمانی ز سلمان  جوی درد دین زبودردا

بیشتر بخوانید:
تندروی در جهان اسلام چگونه رشد کرد؟ / نسبت سلفی‌گری جهادی با ابزارهای مدرن و فناوری / سلفی گری جهادی عکس العملی به چالش‌های اجتماعی مدرنیته
سلفی ها چه کسانی هستند؟

216216



منبع

برچسب ها :

ناموجود