جریان‌شناسی اندیشه سیاسی در ایران

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، سیاست نامه در شماره پانزدهم خود مقاله ای از روح اله اسلامی در باره «جریان شناسی اندیشه سیاسی در ایران» منتشر کرده است. او در این مقاله مشروطه خواهان، مارکسیست ها، پدیدارشناسان، و پسامدرن ها را به بررسی می نشیند. خلاصه ای از آن در زیر از نظرتان می گذرد:  مشروطه

کد خبر : 117268
تاریخ انتشار : سه شنبه ۶ آذر ۱۴۰۳ - ۱۷:۳۶
جریان‌شناسی اندیشه سیاسی در ایران


به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، سیاست نامه در شماره پانزدهم خود مقاله ای از روح اله اسلامی در باره «جریان شناسی اندیشه سیاسی در ایران» منتشر کرده است. او در این مقاله مشروطه خواهان، مارکسیست ها، پدیدارشناسان، و پسامدرن ها را به بررسی می نشیند. خلاصه ای از آن در زیر از نظرتان می گذرد:

 مشروطه خواهان: نسل اول و اولین جریان روشی در ایران کسانی هستند که به دفاع از عقلانیت مدرن پرداختند. این گروه با تمدن مکانیکی جدید آشنا بودند و به لحاظ روشی علمی فکر می کردند. باور به اندیشه متفکرانی چون دکارت و منتسکیو باعث شده بود که فهم کنند که کشورهای پیشرفته سیصد سال جلو هستند و ایران باید گام های ساختن کشوری مدرن را به سرعت در قرن بیستم طی کند. متفکرانی چون محمد علی فروغی، پیرنیا، دهخدا، مستشارالدوله، نائینی، بهار و … در این دسته جای دارند. نسل اول سنت ایران و زبان فارسی را پاس می داشتند و می دانستند دنبال چه مقصدی هستند. این گروه وطن، کشور، قانون، عقلانیت و فنون راهبردی جدید را آگاه بودند و تمام تلاش خود را جهت دفاع از ایران به کار گرفتند. مشروطه خواهی و ساختن ایران نوین دستاوردهای روشی جریان اول یعنی علم گرایان بود و آنچه امروز از زیرساخت های دانشگاهی، فرهنگستانی، مجلس شورای ملی و حتی بوروکراسی باقی مانده است.

 مارکسیست ها: جریان دوم اندیشمندانی هستند که نسبت به مدرنیته و عقلانیت علمی اعتراض داشتند. آنها برای نقد کردن فرایند توسعه به سراغ روش شناسی انتقادی و چپ گرا حرکت کردند. عینک مارکس و انواع مختلف آن از گرامشی تا آلتوسر از سارتر تا فانون را به چشم زدند و از شیشه کبود ایدئولوژی ایران را نگریستند. در روش شناسی جریان دوم جهان به دو گروه طبقه پایین و بالا تقسیم گردید و با هجوم به جهان سرمایه داری به دنبال خلق آرمانشهری بر اساس عدالت بودند. جریان دوم تهاجمی و زبانی تند داشت و به معنای کامل ایدئولوژی را به جای اندیشه قرار داد. متفکرانی چون جلال آل احمد، علی شریعتی، احسان طبری در این گروه قرار می گیرند. بخش بزرگی از جریان چپ گرا از اندیشه به مثابه ایدئولوژی حزبی استفاده کردند و به سراغ تاسیس حزب رفتند. احزابی همانند توده، فدائیان خلق و مجاهدین منتقدانی داشتند که تنها در حیطه اندیشه قرار نمی گرفتند بلکه به سراغ ترسیم مبانی جدید تمدنی بر اساس آموزه های مارکس حرکت کردند. گروهی دست به سلاح شدند و گروهی منتظر تکمیل فرایندهای سرمایه داری در ایران تا رسیدن شرایط انقلابی بودند. روش مارکسیستی خشونت طلب و ضد ایران بود به نحوی که کشور ایران را در راستای تحقق آرمانشهری جهانی هزینه می کرد و هر آنچه مشروطه خواهان ایجاد کردند این چپ گرایان از بین بردند

 پدیدارشناسان: روش شناسی دیگری که در ایران دهه چهل و پنجاه رواج پیدا کرد پدیدارشناسی بود. پدیدارشناسان به خصوص تحت تاثیر اندیشه های هایدگر و هوسرل بودند و عملکرد ایدئولوژی و اتوپیایی ایفا کردند. از یکسو حکومت پهلوی برای پاسخگویی به غرب در مقابل حملات دموکراسی خواهی و حقوق بشری نیاز به ایدئولوژی ضد مدرنیته در ابعاد سیاسی و فرهنگی داشت و از سوی دیگر جامعه برای نقد وابستگی اقتصادی و سیاست خارجی غربی پهلوی از سنت پدیدارشناسی با محوریت بازگشت به خویشتن اتوپیا ساخته بود. پدیدارشناسی منتقد و حتی نافی غرب، علم و مدرنیته است و با برداشتی فلسفی تکنولوژی را نقد می کند. اعتقاد به فلسفه به مثابه کلیتی که می توان همدلانه جهان هستی را فهم کند و نقد کردن روش های علمی و استقرایی مدرنیته در روش پدیدارشناسی به کار می رود. سید حسین نصر، داوری اردکانی، سید احمد فردید، داریوش شایگان و هانری کربن در ایران روش پدیدارشناسی را به عنوان پروژه ای در جهت بازگشت به شرق، اسلام، ایران و احیای عرفان به کار گرفتند.

 پسامدرن ها: جریان چهارم که به مثابه ایدئولوژی روش های هرمنوتیک، تبارشناسی، گفتمان، پساساختارگرایی را وارد ایران ساخت پست مدرنیسم نام دارد. به خصوص بعد از انقلاب سال 1357 در ایران کتاب های گادامر، فوکو، لیوتار، لکان و بودریار ترجمه گردید. مجموعه افکار آشفته که همه روایت های اندیشه را ارتباط قدرت و دانش فرض می کنند. پست مدرن ها برای اینکه بتوانند در برابر بنیادگرایان بایستند به سمت پست مدرنیسم رفتند و هر گونه حقیقت، اصالت، واقعیت و عقلانیت را مشکوک فرض کردند. به باور پست مدرن ها اول و آخری نیست و همه کلان روایت ها مرده هستند. این روش همه مفاهیمی که در جریان اول برای دفاع از اندیشه سیاسی ایران و تطبیق آن با روزگار معاصر ایجاد شده بود به نام بازنمایی و در جهت تکثرگرایی مورد انتقاد قرار داد. پست مدرنیسم که تداوم غایت های جریان چپ گرایی است به وطن، کشور، ایران و دولت ملت حمله کرد و هیچ فهمی نسبت به منافع ملی ندارد. 

 متن کامل این مقاله را می‌توانید در شماره پانزدهم سیاست‌نامه مطالعه کنید.

جریان‌شناسی اندیشه سیاسی در ایران

216216



منبع

برچسب ها :

ناموجود