یادداشت|راهبردهای توسعه فرهنگی در صنعت نشر
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، سیدعباس حسینینیک، مدیرمسئول انتشارات مجد و از فعالان بازار نشر، در یادداشتی که برای انتشار در اختیار تسنیم قرار داده، به راهبردهای توسعه فرهنگی پرداخته و بر داشتن برنامههای بلندمدت، میانمدت و کوتاهمدت در این زمینه تأکید کرده است. بخش نخست این یادداشت پیش از این در خبرگزاری تسنیم،
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، سیدعباس حسینینیک، مدیرمسئول انتشارات مجد و از فعالان بازار نشر، در یادداشتی که برای انتشار در اختیار تسنیم قرار داده، به راهبردهای توسعه فرهنگی پرداخته و بر داشتن برنامههای بلندمدت، میانمدت و کوتاهمدت در این زمینه تأکید کرده است. بخش نخست این یادداشت پیش از این در خبرگزاری تسنیم، منتشر شد و بخش دوم آن به شرح ذیل است:
سازمان نشر
حق تکثیر و نشر مهمترین حق مادی پدیدآورنده است که معمولاً به ناشر واگذار میشود. کارکرد حقوق مادی آن است که انگیزه لازم برای تولید محتوا ایجاد میکند و این مهم از عهده ناشر بهتر برمیآید. رابطه قانونی و منطقی بین ناشر و پدیدآورنده تضمینکننده حقوق طرفین خواهد بود.
بنابراین اگر تولید محتوا دارای اهمیت است لاجرم باید مقتضای آن را نیز فراهم کنیم که همان ساماندهی نشر است. امروز نشر کتاب با مشکلات عدیدهای روبروست که همه آنها ریشه در غیرحرفهای و غیراقتصادی بودن دارند.
برای داشتن نشر حرفهای باید تدابیر زیادی را اندیشید:
نخست آن که جامعه مخاطب و مشتریان کتاب باید به مطالعه و کتاب نیاز داشته باشند، چه نیاز شخصی و چه نیاز اجتماعی. مخاطب کتاب برای رفع نیاز شخصی مانند امور روانشناختی، کسب و کار، اطلاعات عمومی و تخصصی، درس مدرسه و دانشگاه و بطور کلی کسب موفقیت به مطالعه نیاز دارد.
در این مسیر، ممکن است نیاز به مطالعه منجر به خرید کتاب شود. ممکن از این جهت که بسیاری از نیازهای شخصی افراد از طریق اینترنت، چه در گوگل و مانند آن و چه فایلهای غیرقانونی کتاب برطرف میشود.اما نیاز اجتماعی آن است که افراد برای ارتقای شغلی و اعتبار اجتماعی نیاز به مطالعه داشته باشند. در بسیاری از شغلها و مناصب اجتماعی بخصوص در بخش خصوصی این نیاز وجود دارد و لیکن متاسفانه در بخشی از مناصب اداری و دولتی و عمومی این قاعده حاکم نیست و افراد با هر تخصصی و حتی بدون هیچگونه تخصصی به مناصب اداری میرسند. این امکان، به شدت انگیزه برای مطالعه و کسب دانش را کاهش میدهد.
دولت در این خصوص نقش مهمی دارد و میتواند به صورت ایجابی و سلبی که ذکر شد، به تقویت نیاز جامعه به مطالعه و مصرف کتاب کمک کند. همینطور نظام آموزشی ما از دوره کودکستان و ابتدایی تا دانشگاهی نیازمند تحول و اصلاح در جهت مطالعه بیشتر است.
و نکته آخر آن که ترویج کتابخوانی باید مورد توجه قرار گیرد و این جز با آموزشهای همگانی و از طریق وسایل ارتباط جمعی و تشکیل گروههای کتابخوانی به وجود نمیآید. پدر و مادری که خود اهل مطالعه هستند، فرزندان نیز کتابخوان میشوند. این وضعیت در شرایطی که فضای مجازی دارای غلبه است، بسیار در معرض آسیب خواهد بود.
خلاصه آنکه نخستین گام برای رونق اقتصادی، ایجاد و افزایش احساس نیاز به کالاست. در حوزه فرهنگ، کالا میتواند کتاب، فیلم، اثر هنری و مانند آن باشد.
نیاز به کتاب و مطالعه آن زمانی ایجاد میشود که نیاز به فهمیدن و رشد یافتن شکل گرفته باشد و این در صورتی محقق میشود که برای ترقی در جامعه، چه از جهت شخصیتی و اعتباری و چه مالی و اقتصادی، نیاز به دانش و فرهنگ وجود داشته باشد.
اگر در جوامع پیشرفته یکی از شغلهای پردرآمد، انتشارات است به دلیلی است که ذکر شد و با همین معیار میتوان وضعیت پیشرفت کشورمان را سنجید.
دومین موردی که در سازمان نشر و برای توسعه نشر کتاب باید مدنظر باشد آن است که تا حد ممکن روند تولید و عرضه فکر و اندیشه را آزاد گذاشت و اجازه داد تا بر اثر تعاطی افکار به بدایعی در جامعه فرهنگی و علمی دست یابیم.
تولید علم و اندیشه نیازمند داشتن جسارت و نوآوری است و این با تهدید و تحدید حاصل نمیشود. وقتی گفته میشود، اصول دین تقلیدی نباید باشد معنایش چیست؟ چگونه میشود تصور کرد که هر مسلمانی با اندیشه خودش به برداشت واحد از دین برسد؟! اگر در پذیرش اصول دین تقلید جایز نیست پس حتماً پیشبینی وجود ایدهها و ابهامات و پرسشهای جدی و مهم شده است و نهاد دین نه تنها از آنها هراسی نداشته که استقبال نیز کرده است.
از دین چه چیز مهمتری در جامعه دینی وجود دارد؟ وقتی اصل دین تقلیدی نیست با چه توجیهی میتوان جلوی زایش ایدهها و نظرهای علمی و فرهنگی و ادبی و هنری را گرفت؟
البته هر اقدامی و از جمله تولید اثر فکری باید در چارچوب قانون باشد. از جهت حقوق مالکیت فکری و اجتماعی باید رعایت حقوق دیگران شده باشد، نه سرقت علمی و ادبی باشد و نه توهین و افترا به دیگران. در این حوزه هرچه حقالناس پررنگ است، حق الله باید در چارچوب دینی قرارگیرد و اصل پذیرش آن تقلیدی نیست و مومنان باید خود به باور دینی برسند. بنابراین اثبات خلاف دین بودن از طرف دستگاههای نظارتی دولت کار آسانی نیست.
غرض آن که نهال دانش و فرهنگ و هنر در بستر آزادی رشد میکند نه در بستر محدودیت. این اصل، رمز توسعهیافتگی جوامع پیشرفته است.
توسعه جوامع با وجود امکان عرضه اندیشههای مختلف و گاهی متضاد رشد میکند چنانکه در تاریخ فرهنگ و تمدن ایرانی و اسلامی با اندیشهها و افکار متنوعی مواجهیم. مذاهب و نحلههای فکری زیادی که در عرفان و کلام و فلسفه بهوجود آمدند، اعم اشاعره و معتزله و امامیه و همچنین مشاء و اشراق و صدرایی، همه نتیجه آزادی بیان عقیده و تعاطی افکار است.
اگر فارابی و مولوی و سهروردی و امام محمد غزالی و ملاصدرا در زمان ما میزیستند، مدیریت فرهنگی جامعه به کدامیک از آنها میتوانست مجوز انتشار آثارشان را ندهد؟ فاصله و تنوع بین افکار آن بزرگان با هم بیشتر از فاصله و تنوع افکار دانشمندان جامعه ما نیست.
اگر اجازه دادیم تا اندیشمندان بدون واهمه افکار خود را منتشر نمایند، آنگاه میتوانیم شاهد افزایش سطح مطالعه و در نهایت رشد فرهنگ و دانش باشیم.
بنابراین اصل بر انتشار آزاد اطلاعات و دانش است مگر آن که به حکم قانون بر خلاف مصالح عمومی و حقوق جامعه باشد.
وزارت ارشاد وظیفهای و توانی برای یکسانسازی افکار و اندیشههای علمی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی جامعه ندارد و نباید داشته باشد. اندیشههای متهاتف(سست) خود به جنگ هم خواهند رفت و لاجرم بدون دخالت عوامل بیرونی، آن که مزیت لازم را دارد، پیروز خواهد شد و باقی خواهد ماند.
بنابراین عوض آن که به دنبال دخالت در نزاع اندیشههای دیگر باشیم باید اندیشه خود را قوی و مستدل سازیم تا خود بر اندیشههای رقیب چیره گردد وگرنه دوام و تاثیری بر اندیشه حاکم بر جامعه نخواهد داشت.
در دنیای پرتلاطم و در حال تغییر امروز، اندیشههای غالب نیز دوامی ندارند و باید به سرعت به روزرسانی شوند تا بتوانند وضعیت و مزیت خود را حفظ نمایند.
اما بالاخره حد و حدود آزادی انتشار افکار و اندیشهها کجاست؟ بدیهی است که قانون باید تعیینکننده باشد. مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی (1389) به کلیات ضوابط نشر پرداخته اما به نظر میرسد قانونگذار باید به جزئیات این حوزه بپردازد.
امیدوارم در آینده فرصتی باشد تا به جوانب این قانون پرداخته شود.اینکه کتاب حتی در دنیای پررقابت امروز هنوز مهمترین حامل دانش و فرهنگ است و در همه جوامع توانسته جایگاه خود را حفظ کند، به واسطه محتوای آن است لذا باید از محتوا به نحوی صیانت شود که نتیجه عکس ندهد.
مورد سوم در حوزه سازمان نشر، مدیریت آن است که ضعف در ساختار آن مانند هر سازمان دیگری میتواند نابود کننده باشد.
مدیریت جامعه نشر باید بتواند ضمن ایجاد انسجام دارای برنامه و راهبرد باشد تا به اهداف قابل پیشبینی و تجربهشده در جوامع پیشرفته برسد.
اهمیت تولید محتوا که در ابتدای این مقاله به آن اشاره شد به آن است که انتشار یافته و در دسترس مخاطبان قرار گیرد. این انتشار ممکن است به صورت کتاب و مقاله چاپی یا الکترونیکی و صوتی باشد. این فرایند نیازمند تشکیلات منسجمی است تا بتواند موانع را برطرف ساخته و فضاهای جدید را برای عرضه ایجاد کند.
تشکیلات نشر ابتدا شامل موسساتی است که توسط اشخاص حقیقی یا حقوقی ایجاد و مدیریت میشوند و اعضای جامعه نشر را تشکیل میدهند و بعد از آن، نهادهای جمعی است که از جهات صنفی، حرفهای و تخصصی به مدیریت جامعه نشر میپردازند.
بدون تردید توسعه جامعه نشر بدون ایجاد ساختار علمی و حرفهای برای موسسات نشر امکانپذیر نیست. بدون داشتن نشر حرفهای نباید توقع رونق اقتصادی و تاثیرگذاری جدی در حوزه فرهنگ داشت.
فیالجمله نشر حرفهای باید دارای چند خصوصیت مهم باشد:
نخست آن که قوام حقوقی داشته باشد. اگر انفرادی است برای مدیریت خود ساختار داشته باشد و برای آینده خود، پیشبینیهای لازم را کرده باشد. مهمترین عاملی که باعث میگردد موسسات انتشاراتی در دوره کهولت سن مدیر مسئول یا بعد از فوت وی، کمفروغ یا تعطیل گردند، عدم توجه به قوام حقوقی موسسه است. نگاهی گذرا به ناشران فعال گذشته و وضعیت امروز آنها میتواند درسی باشد برای ناشران فعال امروز که پیشگیری کند.
یکی از راهکارهای مهم برای ایجاد قوام حقوقی موسسات فرهنگی و هنری و از جمله انتشاراتی آن است که ساختار حقیقی مدیریت آن را به ساختار حقوقی تغییر دهیم.
مزیت این اقدام آن است که قوام حقوقی موسسات با فوت مدیران آنها دچار اختلال و اضمحلال نمیگردد و شرکتها بر مبنای اساسنامه خود اداره خواهند شد.
نکته مهم در اشخاص حقوقی آن است که اساسنامه آنها بر مبنای منطق حقوقی به صورت متوازن و دقیق تنظیم و ثبت شده باشند وگرنه از همین ناحیه دچار لطمه خواهند شد.
البته اشخاص حقوقی دارای تکالیفی قانونی از جمله در حوزه مالیات هستند که باید با اصلاح قوانین به رفع موانع کمک کرد و حتی برای ایجاد شرکتهای انتشاراتی مشوقهایی را در نظر گرفت.
دومین خصوصیت نشر حرفهای آن است که به صورت تخصصی فعالیت نماید. امروز دوره انتشار هر کتابی توسط ناشر گذشته و باید پدیدآورنده و مخاطب بدانند که هر ناشری در حوزهای خاص فعالیت دارد و به او مراجعه نمایند. این چنین است که اقتصاد این ناشران دارای رونق بیشتری خواهد بود.
البته لازمه این امر آن است که یا مدیر مسئول، خود دارای تخصصی در رشتههای علمی یا فرهنگی یا هنری داشته باشد و یا از مشاوران قوی و امین استفاده کند.
سومین مورد مربوط به تدابیر و سیاستهای مالی و اداری هر موسسه است که بتواند متناسب با فعالیتهای خود، تامین سرمایه کرده و نیروهای کارآمد و وفادار را به کار گیرد.
چهارمین مورد به تولید فنی اختصاص دارد که شامل انتشار کتاب چاپی و همچنین الکترونیکی میشود. کیفیت تولید هر کتاب تاثیر زیادی در میزان استقبال از آن دارد. و در نهایت پنجمین مورد مربوط به توزیع و در دسترس قرار دادن کتاب است که اگر به خوبی مدیریت نشود، رعایت همه موارد قبلی بی نتیجه خواهد بود.
انتهای پیام/