«کیک محبوب من» یادآور کدام خلأها به جریان اصلی سینما است؟

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، روایتی کند و ملال‌آور و غم‌انگیز از تنهایی در میان‌سالی قادر است فیلم «کیک محبوب من» را به عنوان تنها نماینده سینمای ایران در برابر همه روایت‌های سرحال و شادابی قرار دهد که در سینمای جهان درباره میان‌سالی کهن‌سالی ساخته شده است. در سینمایی که در طول بیش از

کد خبر : 122088
تاریخ انتشار : چهارشنبه ۱۴ آذر ۱۴۰۳ - ۸:۴۶
«کیک محبوب من» یادآور کدام خلأها به جریان اصلی سینما است؟


به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، روایتی کند و ملال‌آور و غم‌انگیز از تنهایی در میان‌سالی قادر است فیلم «کیک محبوب من» را به عنوان تنها نماینده سینمای ایران در برابر همه روایت‌های سرحال و شادابی قرار دهد که در سینمای جهان درباره میان‌سالی کهن‌سالی ساخته شده است. در سینمایی که در طول بیش از 4دهه، شخصیت‌های میان‌سال و کهن‌سال در آن غایب بوده‌اند و تقریبا هیچ روایت به یادماندنی با محوریت این کاراکترها در آن ساخته نشده، حالا نماینده‌ای از سینمای مستقل، این موضوع را در تلازم با شعارها و ایده‌های اپوزیسیون پس از جنجال‌های 1401 به نمایش گذاشته است. رویکردی که بدون تردید بر جریان اجتماعی دهه جاری و آتی ایران اثرگذار خواهد بود.

اگر به ابتدای دهه 70 بازگردید و به عنوان مخاطب سینمای ایران، چند اثر شاخص را مرور کنید که در آن تصویری از جوان منتقد هنجارشکن مخالف با جریان اصلی فرهنگی-سیاسی جامعه در فیلم‌ها، کاراکترهای اصلی را بر عهده دارند با تجربه امروزتان دیگر قضاوت نسبت سینمای ایران با جامعه آن چندان دشوار نخواهد بود.

اما حالا حدودا یک دهه است که هشدارها نسبت به وارونگی هرم جمعیت به جایی نرسیده و دیگر امکان توقف پیری بخش بزرگی از جمعیت وجود ندارد، عجیب نیست سینما به سمت کاراکترهای کهن‌سال حرکت کند چرا که هنرمندان و خصوصا قصه‌گوها و سینماگران، شامه خوبی برای درک وضعیت حدودی آینده دارند. با این حال این که آن را چطور به تصویر می‌کشند کاملا به دیدگاه‌های فرهنگی و سیاسی خودشان وابسته است.

آخرین ساخته مریم مقدم و بهتاش صناعی‌ها، درباره زنی سالخورده و تنهاست که برای پر کردن جای خالی همدم، خودش دست به کار شده و اصطلاحا دوست‌پسری پیدا می‌کند. این داستان یک‌خطی در همین اندازه می‌توانست روایتی طنزآمیز و شاد باشد یا مانند بسیاری آثار در این باره، در تم یک فیلم سفرنامه‌ای، اکشن یا بیوگرافیک نوشته شود یا حتی خطوطی جنایی، رازآلود یا هیجان‌انگیز را دنبال کند.

اما انتخاب راویان قصه، فیلمی سرد و کند است که با ماجرایی روبه ناکامی و افسردگی پایان می‌پذیرد. ماجرایی که بیش از هر چیز متناسب با شعارها و رویکردهای سیاسی و ایدئولوژیک فیلم انتخاب شده تا مثل همیشه تصویری خاکستری و پاییززده و بی‌سرانجام از جامعه ایرانی به نمایش بگذارد.

«کیک محبوب من» به صراحت حتی نمی‌خواهد فیلمی عاشقانه باشد و اصرار دارد به سرعت از نشانه‌هایی که می‌توانند گرمای عشق را به مخاطب بچشانند عبور کند تا به پایان‌بندی تلخ و ناامیدکننده‌اش برسد و در این مسیر، حتی از همان زن سالخورده‌ای که برخی خصوصیات متهورانه مثل پیدا کردن دوست پسر و آوردنش به خانه را از خود بروز داده، قهرمان نمی‌سازد چرا که راویان فیلم تمایل ندارند حتی در یک نقطه به سمت فرصتی برای ایجاد حس مثبت در مخاطب عقب‌نشینی کنند.

وجود انبوهی شعار و کنش‌های ضدهنجاری در فیلم نیز برای تکمیل همین پازل محتوایی است. شخصیت‌هایی تنها، بی‌دستاورد و ناامید که اوج فاصله‌گرفتن‌شان از انفعال، ایستادن در برابر گشت ارشاد و چند جمله شعار است و این که در پستوهای خانه خود شراب نگه دارند و علیه «این‌ها» شعارهای سیاسی بدهند.

هرچند می‌توان این پازل را از این زاویه نیز نگریست که «کیک محبوب من» در هر حال، روایتی از سبک زندگی شخصیت‌های مد نظر خودش است و طبعا مخاطب می‌تواند محتوای آن را درون خود فیلم محبوس کند. اما گذشته از المان‌هایی که اصرار دارند عموم مردم جامعه را از جنس همین شخصیت‌های اصلی نشان دهند و مخالفان‌شان را اندک و در زمره شخصیت همسایه فضول و زشت و مذهبی بگذارند، همین مسیر قصه که رو به نااامیدی و ناکامی است برای ایجاد هراس از سالخوردگی و از بین بردن روحیه سالمندی فعال و تنهایی مثبت در مخاطبان کافی است.

بدین ترتیب، شعارهای سیاسی و ضدهنجاری فیلم عملا آن قدر خطرناک نیستند که روح کلی سرد و تلخ و بی‌سرانجام و نومید فیلم خطرناک است. شعارها را شاید بتوان با ممیزی از فیلم جدا کرد اما خط اصلی داستان قابل تغییر نیست خصوصا در شرایطی که تقریبا هیچ کاری جز القای امید به بخش رو به سالمندی و تنهایی جامعه از دست کسی برنمی‌آید.

فیلم «کیک محبوب من» هم از فضای بی‌روح و سرد و هم به علت کمبود خرده‌قصه‌های مکمل، از کندی ریتم رنج می‌برد و مخاطب معمولی به دشواری آن را تا انتها دنبال خواهد کرد اما بیش از راویان آن، باید جریان اصلی تولید در سینمای ایران را سرزنش کرد که حتی به قدر تولید فیلمنامه و فیلم هم برنامه‌ای برای جمعیت سالخورده یک دهه بعد ندارد و آنان را در دستان بی‌رحم اپوزیسیون تنها رها کرده است.

یادداشت از فاطمه ترکاشوند

انتهای پیام/



منبع

برچسب ها :

ناموجود