فیاض زاهد تحلیلگر سیاسی و استاد تاریخ دانشگاه معتقد است که کتابهای درسی ما هر روز بیشتر از پیش غیر ایرانی میشود آنچنان که دانشآموزان ایرانی بر خلاف دانشآموزان اروپایی بسیار کم تر به پیشینه تاریخی خود توجه دارند. تجربه معلمان تاریخ نیز از بیتوجهی فزاینده نسبت به این امر در کلاسهای درس حکایت میکند. روشن است که بخشی از این بیاعتنایی را میتوان در نسبت با کاهش احساس میهن دوستی در میان ایرانیان توضیح داد که بیش از همه در افزایش مهاجرتها و گرایش به جهانوطنی جلوهگر شده است. اما بهراستی چرا ما امروزه کمتر تاریخ خود را میخوانیم؟
شکاف تاریخی؛ دولت- ملت: مطابق نظریه کاتوزیان، حکومت در ایران از آنجا که متکی بر طبقات اجتماعی نبوده و در آن اراده پادشاه تنها منبع قانونگذاری و تنظیم روابط سیاسی تلقی میشده است نتوانسته به مشارکت شهروندان در نصب، نقد و عزل حاکمان بینجامد (دموکراسی). شکاف تاریخی؛ دولت- ملت نیز زاییده چنین شرایطی است که توانسته با نابود کردن اعتماد عمومی به افول حس میهن دوستی در میان ایرانیان منجر شود.
پیدایش دوگانه؛ امت- ملت: انقلاب ۵۷ مبتنی بر خوانش سیاسی از اسلام و با داعیه عدالتگستری و ظلمستیزی از طریق صدور انقلاب به پیروزی رسید. از آن پس بود که این دوگانه شکل گرفت و آرمان رهایی امت اسلامی از چنگال امپریالیسم جهانی در قانون اساسی نظام نوبنیاد جمهوری اسلامی تجلی یافت. اینک اما چهاردهه است که دوگانه غیرکارکردی؛ امت- ملت نه تنها نتوانسته به آرمان نخستین خود جامه عمل بپوشاند بلکه با کمرنگ کردن همبستگی ملی موجب کند شدن روند توسعه و افول احساس وطندوستی شده است.
نقالی تاریخ بهجای نقادی تاریخ: خوانش تاریخ در ایران صرفا به نقالی آن فروکاسته شده و به روایتگری مجموعهای از حوادث مرتبط با فرادستان محدود مانده است (تاریخ شاهان)، در حالیکه همین تاریخ از روایت نقش فرودستان و فاعلیت آنها غفلت کرده است (تاریخ مردم). روشن است که اگر نقادی تاریخ به معنای نگاه جامعه شناختی به رویدادهای گذشته با هدف کشف منطق حاکم بر دورههای تاریخی و آشناییزدایی از آنها (کشف نظم در بینظمیها، و قاعده در استثناها) در مدارس و جامعه حاکم شود اشتیاق به تاریخ فزونی خواهد یافت.
ناکامی در تلفیق میان سه فرهنگ: ایرانیان از دو سده پیش تا کنون میراثدار؛ ایرانیت، اسلامیت و مدرنیت به عنوان فرهنگهای نهادینه شده در ضمیر جمعی خود محسوب میشوند. حکومتها در اینمیان اما بهجای مجال دادن به مردم برای ایجاد سازگاری میان این سه فرهنگ کوشیدهاند تا برخی را به نفع یکی مصادره و از عرصه عمومی حذف کنند. تلاشهایی که در دوران پهلوی و جمهوری اسلامی انجام گرفت و به نتایجی متضاد با خواست حاکمان انجامید. برای ملت بی پناه اما؛ شیزوفرنی فرهنگی، افول میهندوستی، و بیاعتمادی عمومی تنها ارمغان نامبارک این بیتدبیری ها بوده است.
منبع: کانال نویسنده
بیشتر بخوانید:
چرا اشعار فردوسی، سعدی و حافظ همچنان تازگی دارند؟
چرا لیاقت آقا سعید را نداشتیم؟!
اعلام رتبه ایران از نظر خشونت در بین ۱۴۲ کشور دنیا
بمانیم و بسازیم؛ همین یک ایران را داریم
نامزد اختصاصی بدون «نسخه اختصاصی»؟
216216