پذیرش رئالیسم و سوبژکتیویسم، عامل انشقاق علوم انسانی است

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، حجت‌الاسلام و المسلمین سید احمد غفاری، معاون پژوهشی مؤسسه حکمت و فلسفه، در همایش ملی «واقع‌گروی معرفتی در فلسفه اسلامی و چالش‌های پیش روی آن» که صبح امروز 24 اردیبهشت برگزار شد، طی سخنانی به تشریح رویکردهای مقابل رئالیسم پرداخت و گفت: یکی از رویکردها، ایده‌آلیسم بارکلی است که

کد خبر : 11820
تاریخ انتشار : دوشنبه ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۳ - ۱۱:۴۱
پذیرش رئالیسم و سوبژکتیویسم، عامل انشقاق علوم انسانی است


به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، حجت‌الاسلام و المسلمین سید احمد غفاری، معاون پژوهشی مؤسسه حکمت و فلسفه، در همایش ملی «واقع‌گروی معرفتی در فلسفه اسلامی و چالش‌های پیش روی آن» که صبح امروز 24 اردیبهشت برگزار شد، طی سخنانی به تشریح رویکردهای مقابل رئالیسم پرداخت و گفت: یکی از رویکردها، ایده‌آلیسم بارکلی است که واقعیت‌ها را در حد ایده‌های ذهنی می‌پذیرد. اما امروزه اثری از ایده‌آلیسم به عنوان ایده قابل طرح در معرفت‌شناسی میان اندیشمندان وجود ندارد.

او همچنین به ایده سوبژکتیویسم اشاره کرد و توضیح داد: ایده سوبژکتیویسم رویکرد مهمی است که قوام مدرنیته به آن بستگی دارد و برای تبیین اصلی‌ترین رکن اومانیسم باید مورد توجه قرار بگیرد. به عبارت دیگر، اومانیسم و سکولاریسم بر محور ایده سوبژکتیویسم قرار دارند.

واقع‌گروی معرفتی در فلسفه اسلامی

غفاری با بیان اینکه قبول کردن واقع‌گروی آسیب زدن به اصلی‌ترین رکن مدرنیته و رقابت با سوبژکتیویسم است، تصریح کرد: سوبژکتیویسم واقعیت را تابع فاعل شناسا می‌کند. این تابعیت هستی‌شناختی نیست بلکه معرفت‌شناختی است.

او با بیان اینکه بر اساس نظریه سوبژکتیویسم واقعیت تابع معرفت است، خاطرنشان کرد: دوران این ایده با گزاره معروف دکارت که «فکر می‌کنم پس هستم» شروع شد. زیرا جهان هستی از منظر دکارت تابع فکر است و این تبعیت، تبعیت معرفتی است. در رویکرد کانتی و با دیوار بلند میان ذهن و خارج، اصالت فاعل شناسا و رکنی بودن فاعل شناسا پررنگ‌تر می‌شود و دسترسی ذهن به واقع کاملاً مسدود می‌شود و ذهن هم در مرحله تصور و هم در مرحله تصدیق دخالت روشنی در واقعیت حاصل می‌کند؛ لذا واقعیت خالص به هیچ عنوان در دسترس انسان قرار نمی‌گیرد.

معاون پژوهشی مؤسسه حکمت و فلسفه تصریح کرد: پذیرش واقع‌گروی یعنی پذیرش اینکه ذهن من می‌تواند به نحو موجب جزئیه به واقعیت دسترسی داشته باشد و درباره آن هم تصور و هم قضاوت تصدیقی داشته باشد. یکی از موارد مهم که در این زمینه وجود دارد پیامدهای رئالیسم و سوبژکتیویسم است.

 

 

غفاری با تأکید بر اینکه در علوم انسانی با پذیرش رئالیسم و رقیب آن سوبژکتیویسم، انشقاق بزرگی در نظریات مختلف مربوط به زندگی ایجاد می‌شود، اظهار داشت: کلیدواژه‌های بنیادینی چون معنای زندگی، پیشرفت، زندگی اصیل تحت تأثیر نگرش ما درباره دسترسی به واقعیت هستند. طبیعی است کلیدواژه معنای زندگی در دیدگاه‌های مختلف فلسفی خوانش‌های مختلفی پیدا کند و دلیل اینکه فیلسوفان مدرن دنبال نظریه جعل معنای زندگی می‌روند، تابع نوع مواجهه آنها با مسئله دسترسی به واقعیت است.

او ادامه داد: کسی که دسترسی معرفتی به واقعیت را نتواند توجیه فلسفی کند طبیعی است در مسئله معنای زندگی رویکرد رئالیستی نخواهد داشت و به سمت دیدگاهی شبیه دیدگاه فیلسوفی به نام سارتر خواهد رفت.

اعتبار ادراک حسی و روش تجربی؛ شکاکیت یا واقع‌گرایی

حجت‌الاسلام و المسلمین محمد حسین‌زاده یزدی، استاد مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، سخنران دیگر این نشست بود که در خصوص «اعتبار ادراک حسی و روش تجربی؛ شکاکیت یا واقع‌گرایی» اظهار داشت: مسئله شناخت حسی در غرب به شدت مورد بحث قرار دارد و چالش‌های زیادی در این حوزه مطرح است.

حسین‌زاده با بیان اینکه صحبت از واقع‌گروی به معنای بحث درباره رئالیسم حوزه‌های گوناگون است، تصریح کرد: این پرسش همواره مطرح بود که فیلسوفان غربی چرا این اندازه به ادراک حسی اهتمام دارند و مثال‌های خودشان را از ادراکات حسی به تصویر می‌کشند. در کتاب‌ها دقت کرده بودم و شواهدی را پیدا کرده بودم و پاسخ اجمالی را دریافته بودم ولی یک روز یکی از اندیشمندان غربی که برای بازدید از مؤسسه آمده بودند وارد کلاس ما شدند. همین سؤال را از او پرسیدم. او به صراحت بیان کرد که مشکل اصلی که ما در معرفت‌شناسی معاصر با آن روبرو شدیم از زمان دکارت به این طرف تردیدی بود که در حوزه معرفت‌های حسی و تجربی ایجاد شد.

او ادامه داد: ما باید در برابر این مشکل که زندگی فردی و اجتماعی، حیات سیاسی و اقتصادی و همه شئون ما با آن می‌چرخد، ایستادگی کنیم تا مشکلاتمان را حل کنیم. حتی بخش‌هایی از گزاره‌های دینی با حواس و گزاره‌های حسی مرتبط است. چراکه مستند دلیل نقلی هم ادراک حسی است. پس نقل قول‌هایی که در حوزه معارف بشری است مستندش حواس است و نمی‌توانیم نقش حواس را نادیده بگیریم. همین جمله کوتاه برای ضرورت بحث کفایت می‌کند که ما ببینیم گستره ادراک حسی در معرفت بشری تا کجا است.

 

 

استاد مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) در خصوص اعتبار معرفت‌شناختی ادراکات حسی تصریح کرد: این مسئله از جهاتی قابل بحث است. یک قلمرو این است که دیدگاه خودمان را بیان کنیم. قلمرو دیگر این است ببینیم در برابر اعتبار رئالیستی ادراکات حسی، امروزه در معرفت‌شناسی و فلسفه علم و دیگر دانش‌ها چه نظریات و دیدگاه‌هایی وجود دارد.

حسین‌زاده ادامه داد: دیدگاه‌های بدیل و رقیب و سرسخت و متعارض با هم در این حوزه وجود دارد. اگر به دقت نگاه کنیم می‌بینیم مغرب زمین در معرفت‌شناسی و فلسفه علم دو چالش بزرگ در اعتبار حسی داشته؛ یکی چالش یونان باستان که فراگیر بوده است. چالش یونان باستان تنها ادراکات حسی را شامل نمی‌شود بلکه دیگر ادراکات را هم به چالش می‌کشد. آنها به نااعتباری ادراکات حسی استناد کردند برای اینکه شکاکیت مورد ادعای خودشان را تثبیت کنند. چالش دوم چالش معاصر است.

این محقق فلسفی با بیان اینکه در روانشناسی خطاهای زیادی برای ادراک حسی به تصویر کشیدند،گفت: فخر رازی این خطاها را جمع‌بندی کرده و به زیبایی به این موضوع پرداخته است. آن گونه که محقق طوسی استظهار می‌کند درمی‌یابیم نقدهای فخر رازی به ادراک حسی از خودش است.

او تصریح کرد: در روانشناسی ما خطاهای بسیاری شناسایی می‌کنیم. خطاهایی که در روانشناسی دنبال می‌شود دو گونه است؛ یک گونه خطاهایی است که عواملش از حالات روانی انسان نشات می‌گیرد، برخی هم از عوامل بیرونی مثل عوامل محیطی نشأت می‌گیرد. مثلاً کج دیدن چوب مستقیم در آب ناشی از حالات روانی نیست بلکه ناشی از عوامل محیطی است. در روانشناسی عمدتاً به خطاهای دسته اول توجه می‌کنند ولی در معرفت‌شناسی همه این خطاها را باید در کانون توجه خودمان قرار دهیم.

حسین‌زاده در ادامه سخنان خود، مجموعه گزاره‌ها و معرفت‌های بشری را به دو دسته تقسیم کرد و گفت: دسته‌ای از معرفت‌های بشری پیشین هستند و دسته‌ای پسین. گزاره‌های پیشین معیار صدقش همان نظریه مشهور مبناگرایی است. بر اساس این مبنا به این نتیجه می‌رسیم اگر تمام گزاره‌های نظری پیشین را بخواهیم اثبات کنیم، باید آنها را به بدیهیات ارجاع دهیم. پشتوانه رئالیسم ادراک حسی یک همچنین پشتوانه‌ای است.

او همچنین درباره گزاره‌های پسینی اظهار داشت: در حوزه گزاره‌های پسین نظریه احتمال شهید صدر را ترجیح می‌دهیم. ممکن است با نظریه مبناگروی به قرائت قدما قدری جلو برویم ولی سخت است و بهترین راه این است نظریه احتمال شهید صدر را احیا کنیم و بازنگری کنیم و آن نظریه را مورد توجه قرار دهیم. همان نظریه باز مبتنی بر یکسری گزاره‌های بدیهی است مثل اصل عدم تناقض و اصل علیت. اگر این دو نباشد هیچ استنتاجی ممکن نیست.

استاد مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) با اعتقاد به اینکه نظریه شهید صدر نیاز به ترمیم دارد، اظهار داشت: یکی از مواردی که نیاز به ترمیم دارد، این است که بدون اصل تناقض و علیت نمی‌توان سلوک معرفتی داشت و هیچ استدلالی بدون این اصول ممکن نیست.

انتهای پیام/



منبع

برچسب ها :

ناموجود