*«وقتی صدایِ جمهور _ خودش شهید شد؛*

رویش نیوز_ ابوذر آبچر:«من مسئول رسانه ی شهید جمهور بودم،* *و حالا سربازی ام را با قلم ادامه می دهم؛* *«وقتی عشق پر بکشد،عاشق قلم را بجای تفنگ،اما با جسارت بیشتر بر می دارد؛* *#به قلم:ابوذر آبچر”* *پاسدارِ حقیقت در سنگر رسانه؛* *«وقتی صدایِ جمهور _ خودش شهید شد؛* شهید جمهور، مردی از تبار یقین

کد خبر : 217248
تاریخ انتشار : دوشنبه 19 می 2025 - 17:25

رویش نیوز_ ابوذر آبچر:«من مسئول رسانه ی شهید جمهور بودم،*
*و حالا سربازی ام را با قلم ادامه می دهم؛*

*«وقتی عشق پر بکشد،عاشق قلم را بجای تفنگ،اما با جسارت بیشتر بر می دارد؛*

*#به قلم:ابوذر آبچر”*
*پاسدارِ حقیقت در سنگر رسانه؛*

*«وقتی صدایِ جمهور _ خودش شهید شد؛*
شهید جمهور، مردی از تبار یقین و یقین‌آفرینان
به یاد آیت‌الله شهید سیدابراهیم رئیسی، وزیر خارجه‌ی شهید حسین امیرعبداللهیان و یاران همراهشان

در تاریخ پرشکوه این سرزمین، برخی نام‌ها نه با مرکب، که با خون بر صفحه‌ی روزگار حک می‌شوند؛ نام‌هایی که زنده‌اند و زندگی می‌بخشند. شهید آیت‌الله سیدابراهیم رئیسی، رئیس‌جمهوری که در میانه‌ی تندبادها چون کوهی استوار ایستاد، از همان تبار بود. مردی از جنس مردم، که لباس قدرت را نه برای فخر، بلکه برای خاک‌ساری به تن کرد؛ با چکمه در گل سیل، با عبای خاکی در زلزله، و با دستان خالی اما قلبی پُر از ایمان در میدان‌های کارزار، حضور داشت.
او خادم جمهور بود و نه حاکم بر آن‌ها؛ رئیس‌جمهوری که هرجا درد بود، در کنار مردم ایستاد. نه از دور، که از دل حادثه. خدمتش شهادت‌گونه بود، و شهادتش گواه خدمت. نشانه‌های نورانیت در چهره‌اش، در نگاهش، در تواضعش، و در رفتار مردمی‌اش مشهود بود. کم نبودند آنان که در دل می‌گفتند: «این مرد، بوی شهیدان را می‌دهد.» و سرانجام، همان شد که شایسته‌اش بود: عروجی پرصلابت در میانه‌ی خدمت.
با آمدن او، نه‌تنها آب و برق نرفت، بلکه چراغ خانه‌ها روشن‌تر شد و دل‌ها به آینده امیدوارتر. آمده بود تا ساختار را پاکسازی کند، تا سیستم را از آلودگی‌های مزمن برهاند؛ آمده بود تا خدمت، معنا پیدا کند، تا عمل، جای شعار را بگیرد. و این، نه ادعا، که عملکرد او بود. در چشم رهبر انقلاب، او امینی دلسوز و سربازی وفادار بود؛ و در چشم مردم، عزیز خدا و فدایی ملت.
پرچم او در عرصه بین‌الملل، نه تزویر سیاسی، که قرآن و ولایت‌پذیری بود. وقتی در سازمان ملل قرآن مجید را بالا گرفت، جهان دید که رئیس‌جمهور ایران، نه از جنس مصلحت‌اندیشان منفعل، بلکه از نسل پیام‌آوران بصیرت است. او نماینده‌ی تمدن اسلامی بود، نه فقط سیاست رسمی؛ تجسم جمهوری اسلامی، نه صرفاً یک دولت‌مرد.
در کنار او، شهید دکتر حسین امیرعبداللهیان، دیپلماتی از تبار غیرت، در میدان سیاست خارجی، صادقانه و محکم ایستاد. صدای مظلومان منطقه شد و آبروی ملت در مذاکرات بین‌المللی. دیپلماسی او، ترجمان غیرت ملی بود، نه مماشات تحقیرآمیز. او نشان داد که می‌توان هم آراسته بود و هم آرمان‌خواه؛ هم مدبر بود و هم مقاوم.
و چه زیباست که تا پس از شهادت این مردان خدا، بسیاری از ساده‌زیستی و بی‌ریایی‌شان باخبر شدند. از مادر بزرگواری که سال‌ها در سکوت زیست، بی‌آنکه پشت میز رسانه بنشیند؛ از خانه‌ای که نه کاخ بود، نه ویلا، بلکه سایه‌ساری از قناعت و ایمان. آری، این سادگی، انتخابی آگاهانه بود؛ مشی مومنانه‌ی کسی که در اوج قدرت، زهد را برگزید و در دل حکومت، به سبک پیامبران زندگی کرد.
این شهادت، اگرچه داغی سنگین بر دل ملت گذاشت، اما خون مطهر این مردان، ریشه‌های درخت انقلاب را ژرف‌تر ساخت. امروز، نام «شهید جمهور» نه تنها در قلوب ایرانیان، بلکه در وجدان‌های بیدار جهانیان طنین‌انداز است. آنان که از سر ناآگاهی یا عناد، چشم بر حقیقت بسته بودند، اکنون یا پشیمان شده‌اند یا رسوا.
رهبر معظم انقلاب فرمودند: «راه آن عزیزان باید با قدرت و عزم ادامه یابد.» این پیام، ندای بیدارباش است به همه ما. این راه، ادامه دارد. پرچم‌شان، بر زمین نمی‌ماند. خون‌شان، هدر نمی‌رود. خدمت‌شان، الگویی بی‌نظیر خواهد شد برای نسل‌هایی که خواهند آمد.
و ما مردم، ملتی که این عزیزان از آن برخاستند، امروز سربلند و مصمم‌ایم. زیرا می‌دانیم که در میان ما مردانی زیسته‌اند که عزت را معنا کردند، خدمت را مقدس ساختند، و جان خویش را تقدیم ساحت عشق کردند.
سید ابراهیم، رئیس‌جمهور بی‌تکرار ایران بود؛ و اکنون، شهید جمهور ایران است؛ ستاره‌ای خاموش‌نشدنی در آسمان این وطن
*#به یاد فرمانده ای که تصویرش را فریاد زدم _ و اکنون غم، فقدان و نامش را بر سینه ام حمل می کنم»*