“وفاق” همسنگ agreement یا accord به معنای “توافق” است. هر توافق فیذاته فاقدجهت است؛ ممکن است شدنی یا نشدنی، بد یا خوب، نیک یا بدفرجام باشد. از اینرو “وفاق” بدون ذکر محتوای آن، ناروشن است. درنتیجه معلوم نیست برای “وفاق” چه باید یا میتوان کرد.
وفاق “وسیله” برای دستیابی یا نزدیکی به “هدف” یا “اهداف” است. وفاق بین “طرف” یا “طرفها” انجام میشود. در وفاق سه عامل عمدهی زیر هست: “هدف”،”وسیله” و “طرفها”ی وفاق. این عوامل، محتوا، جهت، امکان، فرجام، اقدامات و برنامه را تعیین میکنند.
بین دو عامل “وسیله” و “هدف”، چهار نوع “رابطهی منطقی” بود و نبود هست. این رابطهها، مشخص میکنند که امکان وفاق بین طرفهای یک ماجرا هست یا نیست و اگر هست چگونه است. این دستهبندی توسط وست چرچمن و راسل ایکاف شکل گرفت.
رابطهی نوع اول – طرفها دارای “هدف” مشترکاند و بر “وسیله” هم توافق دارند. در اینصورت باهم “همکاری” میکنند.
رابطهی نوع دوم – طرفها دارای اهداف متفاوتاند، ولی دربارهی “وسیله” رسیدن به اهداف “وفاق موقت” دارند. در اینصورت “ائتلاف” میکنند.
رابطهی نوع سوم- طرفها دارای هدف مشترکاند، ولی بر سر وسیله نمیتوانند توافق کنند، در این صورت باهم “رقابت” میکنند.
رابطهی نوع چهارم – طرفها نه “هدف” مشترک دارند و نه بر سر “وسیله” توافق دارند. در اینصورت با هم “ستیز” میکنند.
نمونهی اول، در انتحاب اخیر ریاست جمهوری، رأیدهندگان به رییسجمهور کنونی طیفی وسیع بودند. این رأیدهندگان دارای اهداف متفاوت بودند، همه انتخابات را وسیلهای مناسب برای اهداف متفاوت خود دیدند. عمل رأیدهندگان نوعی “ائتلاف” بود.
نمونهی دوم ، سایر نامزدهای رییسجمهوری در پی کسب جایگاه ریاست جمهوری برای خود بودند. پذیرفتند که انتخابات “وسیله”ای برای دستیابی به “هدف”شان است؛ باهم “رقابت” کردند.
نمونهی سوم، کسانی که هیچ یک از کاندیداها را نپذیرفتند، نمیتوانستند “ائتلاف” مذکور را بپذیرند. همچنین، کسانی که اصلاً انتخابات را قبول نداشتند، آن را “وسیله”ای برای هدف خود مثلا مردمسالاری ندیدند، در اینصورت امکان همکاری، ائتلاف و رقابت در انتخابات با ایشان منتفی بود؛ یعنی بر سر بودن یا نبودن، رأی دادن یا ندادن در انتخابات سر “ستیز” داشتند. البته “ستیز” خود انواع دارد ولزوماً به معنای خشونتآمیز آن نیست.
نتایج اولیهی بحث:
-بدون تعیین اهداف، وفاق بیمعنا است. برای وفاقملی، تعیین “راهبردهای ملی” شرط لازم است.
-با تحول نسبی در انتخابات و در وضعیت کنونی، “فرض بر این است” که “گذار از وضعیت نامطلوب” مورد نظر حاکمیت باشد. در این صورت “وفاقملی برای گذار”، موضوعیت مییابد. “گذار از وضعیت کنونی”، اهداف وفاق ملی یا راهبردها، سیاستها و سیاستهای کلی را تعیین میکنند. بازنگری در این اهداف یکی از ضرورتهای وفاق ملی است.
-با تعیین اهداف، میتوان وسایل مربوط را استخراج کرد. این دو معلوم میکند که در وفاقملی با چه کسانی میتوان “همکاری” یا “ائتلاف” کرد و با چه کسانی چارهای جز “رقابت” و “ستیز” نیست. با مخالفان تحول در “راهبردها” و “شیوهها”ی دستیابی به آنها نمیتوان وفاق ملی داشت.
-وفاق ملی، سازش اصولی در پرتو اهداف معین و وسایل ممکن است. وفاق ملی، سازش غیراصولی و تسلیم پراکنده ی موردی از سر اجبار و اضطرار نیست.
*عضو هیات علمی دانشگاه صنعتی امیرکبیر و انجمن علوم سیستمهای ایران
*خلاصه ی مقاله فرستاده شده به فراخوان همایش وفاق ملی معاونت راهبردی رییس جمهور
منبع: کانال نویسنده (روشنگری)
216216