گروه اندیشه: نقش انتخابات در توسعه، رفاه و دمکراسی سازی کشورها چیست؟ شاید یکی از مهمترین دلایلی که کشورهای در حال توسعه، آن گونه که باید و شاید به توسعه دست نمی یابند، و پی آمد آن دمکراسی سازی در آنان تحقق نمی یابد، آن باشد که برای روشنفکران و نخبگان شان، هنوز مفهوم انتخابات، به عنوان علت العلل حل معضلات به شمار می رود، به همین دلیل پس از انتخابات، با خیال آسوده به خانه های خود می روند، و کاندیدای انتخاب شده را در کوران حوادث رها می سازند. دولت های اقتدارگرا نیز که به این رفتار آگاهی دارند، پس از انتخابات از خجالت شکست درآمده، دم به دم، نیروی منتخب را توسط نیروهای منتصب، تحت نوازش قرارداده اجازه نمی دهند برنامه های گروه منتخب اجرا شود. این وضعیت در ایران در دولت های محمد خاتمی، و حسن روحانی به عینه مشاهده شد. با این وجود دستاوردهای اقتصادی این دو دولت برای مردم بسیار مطلوب بود. ضمن این که ایران را در هر دو دولت از تهاجم نظامی خارجی نجات داد. اکنون اضطرار یک انتخاب دیگر، و نجات ایران در برابر دشمنان خارجی کشور مطرح است. با این وجود این سوال نیز مطرح است که حتی یک انتخاب پرشور، تا چه اندازه می تواند انتظارات و خواسته ها و مطالبات مردم را بر آورده کند؟ در مقاله حاضر نویسنده بر آن است با پاسخ دادن به بخشی از سوالات باالا، نشان بدهد که یک «خرده فرصت» در برابر «کلان تهدید» تا چه اندازه از اهمیت برخوردار بوده، و اصولا این گام های کوچک و گام به گام است که می تواند کشور را از معرض مشکلات عدیده به تدریج نجات بدهد. این مقاله در زیر از نظرتان می گذرد:
***
ایران کشوری با تاریخ و فرهنگ غنی است که در طول قرون شاهد تحولات سیاسی و اجتماعی متعددی بوده است که نقطه عطف این تاریخ را شاید بتوان انقلاب مشروطه دانست؛ انقلابی که از دل یک الگوی چندهزارساله شاهنشاهی که از مدل حاکمیت از بالا تبعیت می کرد؛ جویای حکومت از پایین به بالا، یعنی به رسمیت شناخته شدن حق مردم در تعیین سرنوشت خود برآمده بود. اما در عمل به دلیل ماهیت متفاوت ایران، گذار به دموکراسی در آن با چالشهای متعددی همچون تنوع قومی و مذهبی، شکافهای طبقاتی، میراث تاریخی، نقش دینداران و فقدان تجربه دموکراتیک روبه رو شد.
تغییرات عمیقی که در حوزه اجتماعی رخ داده است
سنجش کارنامه حاکمیت سیاسی و شیوه زیست انتخاباتی مردم، در رسیدن به اهداف دموکراسی خواهی با شاخصهای متداول در این زمینه مثل آزادیهای مدنی و سیاسی، روندهای انتخاباتی، حاکمیت قانون، مشارکت سیاسی، و میزان ناکارآمدی دولت قادر نیست میزان توفیق ایرانیان را در تحقق دمکراسی بازنمایی کند. چرا که بهنظر برخی از ناظران و کارشناسان این شاخصها به طور کامل پیچیدگیها و ظرافتهای سیاسی و اجتماعی جوامع مختلف را در نظر نمیگیرند و ممکن است در مورد برخی کشورها تصویری نادرست ارائه دهند. علاوه بر این، دیدگاهها و نظرات در مورد دموکراسی در بین فرهنگها و جوامع مختلف متفاوت است. برای مثال در ایران، هرچند نتیجه انتخابات در چنددوره گذشته، چندان مطلوب نبوده، ولی از منظر تحول اجتماعی، همین انتخابات ها، حکایت از تغییرات عمیقی در باورهای مردم و حتی مسئولان می کند.
همانطور که میدانیم مفهوم عام از دموکراسی بر پایه تعدد آرا و تضمین حقوق اقلیتها بنا شده است و طبق این تعریف بنیادین حکومت دموکراتیک موظف است از حقوق همه شهروندان، فارغ از اعتقادات و دیدگاههای آنان، حمایت کند. ولی آنچه در خصوص کارنامه ی ایران در این تعریف مورد غفلت قرار گرفته است این است ایران در مسیر گذار از حکومت مبتنی بر نظام شاهنشاهی به حکومت مبتنی بر دموکراسی در دوران معاصر در جایگاه تحمیل اراده اکثریت بر اراده ی فرد و قدرت موروثی قرار گرفته است. لذا با در نظر گرفتن این جایگاه در مختصات گذار به دموکراسی می توان شکل گیری جمهوری اسلامی و پررنگ شدن رنگ برداشت های دینی و مذهبی امری اجتناب ناپذیر دانست. چراکه اراده ی اکثریت در انقلاب 1357 چیزی جز حاکمیت اسلام همسو با دموکراسی خواهی نبود.
عموم مردم ایران از قابلیت ها و ظرفیت های دین مبین اسلام برای پیاده کردن حقوق اقلیت ها شناخت دارند و به ماهیت بشردوستانه این دین در مقابل سایر نگاه های تبعیض آمیز و نژادپرستانه آگاهی دارند. کارشناسان معتقدند برخی برداشت های خاص و تند جناح ها در پیاده کردن آرمان های اجتماعی، اقتصادی، سیاسی بخش عظیمی از جامعه را سرخورده کرده است. در مقابل و به ویژه گروه های معتقد به براندازی، معتقدند که جناح تندرو، از عنوان کردن زیر ساخت های واقعی دموکرات شدن شانه خالی می کنند و از این منظر با کمرنگ کردن نقش انتخابات و تحریم آن، گزینه هایی چون انقلاب و یا دخالت نظامی قدرت های بین المللی را تنها راه بازمانده برای پیمودن آرمان دموکراسی مردم معرفی می کنند.
دمکراسی انتخاباتی در ایران تنها راه صلح، توسعه و آرامش
طبق تجربه های بین المللی، همه میدانیم راههای مختلفی برای دموکراتیک شدن یک جامعه وجود دارد که برخی از کشورها بسته به زمینه تاریخی و فرهنگی خود از یکی از این گذرگاه ها عبور کرده اند. ولی آنچه مهم است این است مطالعات مختلف نشان می دهند صرف نظر از مسیری که یک کشور برای دموکراتیک شدن انتخاب میکند، نقش مردم در این فرآیند ضروری است. دموکراسی زمانی پایدار است که مردم به آن باور داشته و با آن زندگی کنند. همه میدانیم با وجود چالشها و ملاحظات متعدد، گذار به دموکراسی در ایران امری ضروری و اجتنابناپذیر است. دموکراسی تنها راهی است که میتواند به صلح، ثبات، عدالت و رفاه برای همه ایرانیان منجر شود و در مقام اندیشه منافاتی با دین و مذهب اسلام برای به رسمیت شناختن حقوق اقلیت ها و تک تک انسان ها ندارد. ولو تجربه چند دهه حکومت دینی در ایران با توجه به برداشت های ارائه شده تحقق چنین امری در عمل دشوار به نظر برسد.
لری دایاموند، دانشمند علوم سیاسی آمریکایی، یکی از برجستهترین متخصصان در زمینه دموکراسی و انتخابات است . او در کتاب خود به بررسی انواع مختلف انتخابات در حکومت های غیردموکراتیک و اهدافی که این حکومتها از برگزاری آنها دنبال میکنند، میپردازد. در این کتاب سه نوع اصلی انتخابات در حکومت های غیردموکراتیک را شناسایی میکند: 1-انتخابات نمایشی، 2-انتخابات رقابتی محدود و 3-انتخابات رقابتی واقعی. دایاموند در تحقیقات خود نشان میدهد که حکومت های غیردموکراتیک از انتخابات به دلایل مختلفی استفاده میکنند، از جمله: مشروعیتبخشی به حکومت، کنترل مخالفان، ایجاد انشقاق در جامعه، جمعآوری اطلاعات. دایاموند همچنین در تحقیقات خود به بررسی پیامدهای انتخابات در حکومت های غیردموکراتیک میپردازد. او نشان میدهد که انتخابات در این حکومت ها میتواند به موارد زیر منجر شود: 1-افزایش نارضایتی عمومی، 2-اصلاحات تدریجی و گذار به دموکراسی. او عنوان می کند حضور فعال و آگاهانه مردم در انتخابات میتواند به تعیین سرنوشت کشورشان و افزایش شانس حرکت به سمت دموکراسی کمک کند.
راه حل های چالش های پیش روی ایران
ولی نهایتا به نظر می آید با توجه به ریشه های عمیق برداشت های دینی، در میان بخش هایی از مردم ایران، گذار از ماهیت دینی حکومتی در کشوری با فرهنگ و مختصات ایرانی، برای رسیدن به دموکراسی، اجرایی و عملی نیست و یک آرمان خواهی خام است. از سویی دیگر مطابق نظر دارون عجم اوغلو در کتاب ” ملت ها چرا شکست می خورند” باید توجه داشته باشیم علی رغم شکل غالب حکومت ها در دنیای معاصر که دموکراتیک هستند کشورهای اندکی به معنای واقعی دمورکراتیک شده اند و آنهایی هم که به دموکراسی دست یافته اند هیچگاه از بازگشت به عقب مصون نبوده و همواره می باید از دستاوردهای خود حراست کنند. لذا عدم انعطاف پذیری و ایستادن بر سر نقطه تمامیت خواهی طرفداران دموکراسی در ایران همانقدر ویرانگر می تواند باشد که ایستادن بر سر تنها یک روایت ثابت از ماهیت حکومت دینی. با در نظر گرفتن جمیع چالش های پیش روی ما برای تحقق دموکراسی به معنای رسمیت شمردن حقوق اقلیت متنوع و متکثر تک تک افراد جامعه زیر سایه باورها و آموزه های والای اسلامی در فرآیند گذار به دموکراسی در ایران به جای حذف و اهانت به گروه های متنوع و یا تحریم و یا دلسردی از انتخابات، ملاحظات زیر ناگزیر است؛
- ضرورت گفتگو و آشتی ملی
- توجه به عدالت اجتماعی
- احترام به حقوق اقلیتها با رویکرد تقویت انعطاف پذیری بیشتر،
- آموزش و آگاهیرسانی،
- تقویت نهادهای مدنی.
در نهایت، باید توجه داشته باشیم همانطور که دایاموند تاکید میکند شرکت در انتخابات به تنهایی کافی نیست هرچند شرکت در انتخابات گامی مهم به حساب می آید وشرکت در آن می تواند گامی برای ایجاد فرهنگ سیاسی دموکراتیک و جامعه مدنی قویتر باشد. اما شرط کافی، از گذرگه حمایت از فعالیتهای مدنی، آموزش و ارتقای آگاهی سیاسی و حمایت های بینالمللی از طریق انتقال دانش و تجربه در یک واحد جغرافیایی سیاسی تسهیل می شود. اعمال فشار غیر منصفانه و تحریم های ظالمانه بین المللی و کمک های مغرضانه به گروه های مخالف و برانداز! و یا تحریم انتخابات و یا توهین به رقبا! همواره نتیجه عکس به همراه دارد. دایاموند تاکید تاکید می کند که اگر هر پیروزی، مراقبت دائمی پیروز شوندگان را دنبال نداشته باشد، شکست به دنبال خواهد داشت و این ویژگی رفت و برگشتی پیروزی و شکست، ویژگی دمکراسی ها است. اگر شهروندان و مردم ایران چنین نکاتی را در نظر نداشته باشند، به فرآیند و تحرکاتی می افتند که رفاه و توسعه و دمکراسی سازی را به تاخیر می اندزد.
اصلاحات گام به گام تنها راه برون رفت از بحران های ایران
در این میان شایسته است دوستداران ایران و اسلام با حمایت خود از رسانه های آزاد، زنان و جوانان با رویکرد کنشگری مرزی بیشترین خدمت را در مسیر پیمودن این راه داشته باشند چراکه رسانههای آزاد و فرا جناحی با جانبداری از حق و انصاف و با اطلاعرسانی به مردم، می توانند به ترویج گفت وگوی آزاد و نظارت بر عملکرد دولت به تقویت دموکراسی کمک کنند. زنان با مشارکت فعال در فعالیتهای سیاسی و مدنی میتواند به تقویت دموکراسی و ایجاد جامعهای عادلانهتر و فراگیرتر کمک کنند و نهایتاً جوانان با انرژی، خلاقیت و تعهد خود به دموکراسی میتوانند به پیشبرد روند دموکراتیزه شدن در کشور کمک کنند. علاوه بر آن توجه داشته باشیم زنان و جوانان نقش کلیدی در ایجاد فرهنگ دموکراسی و انتقال آن به نسل آینده دارند.
درست است دموکراتیزه شدن از پایین به بالا به ویژه با مشارکت در انتخابات، فرآیندی پیچیده، چالشبرانگیز و زمانبر است با این حال بهترین راه با کمترین هزینه برای ایجاد یک دموکراسی واقعی و پایدار، به شمار می رود. از این رو، به عنوان عضوی کوچک از جامعه متکثر ایران از همه مردم دعوت میکنم، انتظارات خود را از نتایج فعالیت های خود مثل شرکت در انتخابات منطقی و واقع بینانه کرده و علی رغم تنوع قومی، فرهنگی مردم کشورمان، یک صدا و یک نفس برای احقاق حق یکدیگر تلاش کنیم. فراموش نکنیم هر نوع عدم تمرین مشارکت، و عدم تمرین پیروزی و شکست، در این حوزه، خود به معنای ناپختگی بیشتر است. و ناپختگی نیز به معنای تکرار تجربه های نادرست. در این میان، شکست موهبتی است که اگر به درستی آن را بشناسیم و از مواهب آن بهره ببریم، بی تردید می تواند ما را قوی تر و موفق تر ، با توجه به عدم تکرار خطاهای گذشته، پرورش داده و جامعه ایرانی را به سمت رفاه ، آرامش و توسعه به پیش ببرد. فراموش نکنیم که واقعیت تلخ، و دردناک اصلاحات و در این مرحله انتخابات آن است که هیچ دستاوردی سریع و آسان به دست نمی آید.
**دکترای معماری و عضو هیات علمی دانشگاه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
منابع:
- کتاب “کنشگران مرزی: صد سال نخست از نسل شوشتری تا نسل فروغی”، نوشتهی مقصود فراستخواه
- کتاب ملت ها چرا شکست می خورند نوشته دارون عجم اوغلو
- Diamond, Larry. Elections in Dictatorships: Electoral Strategies and Regimes of Control. 2nd ed. New York: Cambridge University Press, 2002
بیشتر بخوانید:
روزمرگی و نسبت آن با حاکمیتهای آرمانگرا
جوانان زبان هنر را میفهمند، زبان زور را پس میزنند
اگر یک روز خبر عجیب نشنویم، آن روز عجیب است
216216