هندسه تاریخ در آراء شهید مطهری |
پایگاه اطلاعرسانی مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ روز 12 اردیبهشت روز معلم و سالگرد عروج معلم شهید آیت الله مطهری است. شهید مطهری را می توان از دو جهت به تاریخ پیوند داد. نخست از این باب که او یک شخصیت ممتاز و تاثیرگذار تاریخی است که آراء و اندیشه اش محل رجوع می باشد. دوم
پایگاه اطلاعرسانی مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ روز 12 اردیبهشت روز معلم و سالگرد عروج معلم شهید آیت الله مطهری است. شهید مطهری را می توان از دو جهت به تاریخ پیوند داد. نخست از این باب که او یک شخصیت ممتاز و تاثیرگذار تاریخی است که آراء و اندیشه اش محل رجوع می باشد.
دوم بدان رو که بیش از غالب هم عصران خود بر روی تاریخ تمرکز کرده است و هر فردی که با آثار آن شهید آشنایی داشته باشد کاملا این واقعیت را تصدیق خواهد کرد چه اینکه مرحوم شهید علاوه بر درس گفتارهای مفصلی که درباره تاریخ داشته اند- این درس ها در قالب آثاری چون جامعه و تاریخ از دیدگاه قرآن، جامعه و تاریخ، فلسفه تاریخ و… به چاپ رسیده اند- در لابه لای آثار دیگر نیز به فراخور گریزهایی به بحث های تاریخی داشته اند.
به طور کلی نسبت اندیشه شهید مطهری با تاریخ را در5 سطح می توان جانمایی کرد.
سطح نخست تاریخ نقلی است که ” علم به وقایع و حوادث و اوضاع و احوال انسانها در گذشته میباشد در مقابل اوضاع و احوالی که در زمان حال وجود دارد. هر وضع و حالتی و هر واقعه و حادثهای تا به زمان حال یعنی زمانی که دربارهاش قضاوت میشود تعلق دارد، «حادثه روز» و «جریان روز» است و ثبت چنین وقایعی از قبیل «روزنامه» است؛ اما همینکه زمانش منقضی شد و به گذشته تعلق یافت جزء تاریخ میگردد و به تاریخ تعلق دارد. پس علم تاریخ در این معنی، یعنی علم به وقایع و حوادث سپری شده و اوضاع و احوال گذشتگان. زندگینامهها، فتحنامهها، سیرهها که در میان همه ملل تألیف شده و میشود از این مقوله است.
علم تاریخ در این معنی، اولًا جزئی یعنی علم به یک سلسله امور شخصی و فردی است نه علم به کلیات و یک سلسله قواعد و ضوابط و روابط، ثانیاً یک علم «نقلی» است نه عقلی، ثالثاً علم به «بودن» ها است نه علم به «شدن» ها، رابعاً به گذشته تعلق دارد نه به حاضر.”[1]
آثاری چون حماسه حسینی، سیری در سیره نبوی، سیری در سیره ائمه اطهار، جاذبه و دافعه علی از جمله آثار شهید در این سطح است.
سطح دوم تاریخ علمی[2] است که دانشی تحلیلی پیرامون جوامع گذشته می باشد. شهید مطهری خود این دانش را چنین شرح می دهد:
“نوع دوم تاریخ را ما «تاریخ علمی» اصطلاح میکنیم، یعنی تاریخی که باز به گذشته تعلق دارد مثل همان نوع اول، و به بودنهای در گذشته هم تعلق دارد، باز مثل همان نوع اول، ولی برعکسِ نوع اول که جزئی و فردی و شخصی بود کلی است و قهراً مربوط به افراد نمیشود، مربوط به جامعههاست، ضوابط و قواعد و سننی را که حاکم بر جامعهها در گذشته بوده است بیان میکند که مثلاً فلان قوم به چه علت ارتقا پیدا کرد؟ یونان از شش قرن قبل از میلاد تا تقریباً یک قرن قبل از میلاد به چه علتی جامعه یا جامعههایی آنقدر قوی بود و تمدن و فرهنگی به آن عظمت ایجاد کرد؟ و علت اینکه از بین رفت چه بود؟ یا تمدن رم علت ارتقاء و علت انحطاطش چه بود؟ یا تمدن اسلامی که عیناً همین بحثها درباره آن هم هست. خلاصه علت تشکیل یک ملت و علت از بین رفتنشان و نوساناتی که پیدا کردهاند.” [3]
آثاری چون بررسی اجمالی نهضت های اسلامی در صد سال اخیر، انحطاط و ترقی تمدن ها، خدمات متقابل اسلام و ایران از جمله آثار شهید در این سطح هستند.
فلسفه تاریخ سطح سوم تماس اندیشه شهید با دانش تاریخ است. فلسفه تاریخ یعنی علم به تحولات و تطورات جامعهها از مرحلهای به مرحله دیگر و قوانین حاکم بر این تطورات و تحولات؛ به عبارت دیگر علم به «شدن» جامعهها نه «بودن» آنها.[4] آثاری چون فلسفه تاریخ ، تاریخ و جامعه، تاریخ و جامعه از دیدگاه قرآن از قبیل آثار این سطح هستند.
سطح چهارم که مرحوم شهید کمتر به صورت مستقل از آن یاد کرده اند مساله تاریخ علم است. شهید مطهری در خاتمه بحث ضرورت و امکان اصول فلسفه و روش رئالیسم در اینباره چنین می گویند:«در خاتمه بیمناسبت نیست از جنبه تاریخی مسائل وجود نیز بحث مختصری بکنیم. سابقا معمول نبود که در کتب فلسفه از جنبه تاریخی مسائل نیز بحثی به میان آورند و تاریخ مسائل یعنی ابتدای پیدایش نظریهها و تحولاتی که در دورههای مختلف در نظریهها پیدا شده بیان نمایند. مخصوصاً در مشرق زمین این جهت به کلی مهجور و متروک و مورد غفلت اهل نظر بود. این قسمت اختصاص به فلسفه ندارد، در سایر قسمتها از طب و منطق و ریاضیات و ادبیات و فقه و اصول و حدیث نیز همین طور بود. علمای مشرق زمین که در فنی وارد میشدند فقط به جنبههای نظری مسائل میپرداختند و نظر به جنبههای تاریخی آنها نداشتند. روی این جهت، نظریهها در کتب طرح میشد ولی روشن نبود که این نظریه را چه کسی ابراز داشته و چه کسی آن را تکمیل کرده است و اگر احیانا نام کسی در ضمن مسائل برده میشد نه از نظر تحقیق درباره مبدأ و نشوء و نموّ یک فکر بود بلکه از نظرهای دیگری بود چنانکه بر کسانی که واردند پوشیده نیست؛ و روی این جهت، تاریخ حیات علوم و فنون روشن نمیشد. در تحولات جدید اروپایی یکی از موضوعات مفیدی که نظر دانشمندان را جلب کرد مطالعه تاریخ حیات علوم و فنون بود. در دوره جدید علاوه بر اینکه کتب و رسالات مستقل در این موضوعات نوشته میشود معمول این است که در متن کتب علمی و حتی کتب درسی انتساب مسائل به پدید آورندگان و تکمیل کنندگان آنها روشن میشود.»
مرحوم شهید در آثاری چون اصول فلسفه و روش رئالیسم، مقالات فلسفی و کلیات علوم اسلامی ورودهای از این جنس داشته و تلاش کرده اند تا شمایی اجمالی از سیر تطور علوم اسلامی و حتی برخی از مسائل را ارائه دهند.
سطح آخری که می توان گفت شهید مطهری در حیات علمی خود از تاریخ بهره برده است و به نوعی تمام سطوح پیش گفته زاییده توجه به این سطح است در سبک فقاهتی ایشان جلوه گر است چه اینکه ایشان به تبع آیت الله بروجردی و مرحوم امام به تناسب اسلام با شرایط زمانه و مکان اعتقاد داشتند و براساس این نوع نگاه کتاب اسلام ونیازهای زمان را به رشته تحریر درآوردند. از همین رو می توان گفت در دیدگاه شهید مطهری دانش تاریخ یکی از علوم مورد نیاز برای فقاهت است و بدون آن فهم قوانین اسلامی میسر نخواهد بود. به بیان دیگر شهید مطهری یک فقاهت ایده آل نیازمند فهم تاریخ نقلی، تسلط بر تاریخ علمی و کشف قوانین فلسفه تاریخ و درنهایت کاربست تمام این مواد در استنباط قوانین اسلامی است.
پینوشت:
1. جامعه و تاریخ، ص64
2. اصطلاح شهید مطهری،فلسفه تاریخ ج4، ص100
3. فلسفه تاریخ ج4، ص100
4. همان، ص103