هشدار به دولت در باره جنگ آب در اصفهان / عصیان تشنگی؛ ریشه‌ها و پویایی خیزش دهقانی شرق اصفهان در بحران آب / هم کشاورزان و یزدی قربانی انفعال دولت

گروه اندیشه: دکتر عباس حاتمی عضو هیئت موسس پویش فکری توسعه و عضو هیئت علمی دانشگاه اصفهان، در یادداشت تحلیلی زیر که در کانال «پویش توسعه» منتشر شده، به بررسی پدیده نوظهور و نسبتاً استثنایی شورش‌های آب در شرق اصفهان در دو دهه اخیر می‌پردازد. نویسنده با رد دیدگاه رایج مبنی بر غیبت جنبش‌های دهقانی در

کد خبر : 194238
تاریخ انتشار : شنبه 12 آوریل 2025 - 19:22
هشدار به دولت در باره جنگ آب در اصفهان / عصیان تشنگی؛ ریشه‌ها و پویایی خیزش دهقانی شرق اصفهان در بحران آب / هم کشاورزان و یزدی قربانی انفعال دولت


گروه اندیشه: دکتر عباس حاتمی عضو هیئت موسس پویش فکری توسعه و عضو هیئت علمی دانشگاه اصفهان، در یادداشت تحلیلی زیر که در کانال «پویش توسعه» منتشر شده، به بررسی پدیده نوظهور و نسبتاً استثنایی شورش‌های آب در شرق اصفهان در دو دهه اخیر می‌پردازد. نویسنده با رد دیدگاه رایج مبنی بر غیبت جنبش‌های دهقانی در تاریخ مدرن ایران، تلاش می‌کند تا به چرایی و چگونگی شکل‌گیری و گسترش این خیزش‌ها و گرایش آن‌ها به خشونت پاسخ دهد. محور های اصلی تحلیل نویسنده ابتدا شامل احساس محرومیت و طردشدگی است. بر این اساس کشاورزان شرق اصفهان، که نه تنها با کمبود آب مواجه‌اند، بلکه احساس عمیقی از بی‌عدالتی در تخصیص منابع آب و طردشدگی از نظام حکمرانی آب دارند. آن‌ها احساس می‌کنند در اولویت‌بندی‌ها نادیده گرفته شده و قربانی ائتلاف دولت و صنایع شده‌اند. حاتمی همچنین در محوری دیگر بر روی پیدایش آگاهی طبقاتی، تاکید می کند. از نظر او فضای مجازی نقش مهمی در آگاه‌سازی و بسیج کشاورزان داشته است. آن‌ها از طریق این فضا به اطلاعات مربوط به تخصیص ناعادلانه آب دست یافته و از “طبقه در خود” به “طبقه برای خود” با آگاهی طبقاتی تبدیل شده‌اند. این استاد دانشگاه در محور دیگری انفعال و بی‌عملی دولت را در مواجهه با بحران آب زاینده‌رود، در ایجاد خشم فروخورده کشاورزان و تشدید آن موثر دانسته و معتقد است شکست اقدامات مسالمت‌آمیز قبلی کشاورزان در این امر نقش داشته است. از این رو از نظر نویسنده واکنش خشونت‌آمیز به عنوان کنشی اجباری، و شکستن لوله‌های انتقال آب به یزد از سوی کشاورزان، نه صرفاً یک انتخاب فعالانه، بلکه واکنشی در برابر انفعال دولت و به بن‌بست رسیدن زندگی آن‌ها تلقی می‌شود. حاتمی همچنین بر روی گسترش بنیان‌های اجتماعی خیزش که در حال جذب نیرو از سایر طبقات اجتماعی مانند طرفداران محیط زیست و حوزه سلامت اشاره می کند و معتقد است این حرکت با گسترش فرونشست زمین، پتانسیل تبدیل شدن به یک جنبش اجتماعی فراگیرتر را دارد.پیوند مرگ و زندگی خیزش با احیای زاینده‌رود، دیگر محور تحلیلی نویسنده است. حاتمی نتیجه می‌گیرد که بقای این خیزش دهقانی به طور مستقیمی با احیای رودخانه زاینده‌رود گره خورده است و تا زمانی که زاینده‌رود احیا نشود، نمی‌توان انتظار خاموشی این جریان اجتماعی را داشت. این پیوند استثنایی، همانند خود پیدایش این خیزش، در تاریخ مدرن ایران بی‌سابقه است. به طور خلاصه، مطلب می‌خواهد بگوید که خیزش دهقانی شرق اصفهان، ریشه در احساس عمیق محرومیت، آگاهی طبقاتی ناشی از دسترسی به اطلاعات، و انفعال دولت در حل بحران آب دارد. این خیزش پتانسیل گسترش دارد و سرنوشت آن به احیای رودخانه زاینده‌رود وابسته است. نویسنده به حاکمیت توصیه می‌کند که این پدیده استثنایی را جدی بگیرند. این مطلب در زیر از نظرتان می گذرد: 

 ****

ایران دوره مدرن عموماً با وقوع انواع شورش ها و خیزش های اجتماعی شناخته می شود. چنانکه خیزش های کارگری، دانشجویی، زنان، طبقات متوسط سنتی و طبقات متوسط جدید را می توان در تاریخ یکصد ساله اخیر به وفور یافت. اما دیدگاه رایجی بین محققان علوم اجتماعی در این خصوص وجود دارد که برخلاف سایر جنبش های طبقاتی، جنبش های دهقانی تا حد زیادی در ایران غایب بوده است. با این وجود، به نظر می رسد  در دو دهه اخیر، پدیده ای تقریباً استثنایی در فلات مرکزی ایران در حال وقوع بوده است. این پدیده استثنایی، پیدایش شورش های مداوم آب در بستر یک جنبش کمابیش دهقانی است که کشاورزان شرق اصفهان در مرکز ثقل آن قرار داشته اند. این خیزش که از سال های ۱۳۷۸ به شکل نامنسجم و محدود از شرق اصفهان آغاز گردید، اکنون به یک خیزش دهقانی تقریباً منسجم و تا حدی گسترده تبدیل شده است. این یاداشت می کوشد به این سوال پاسخ دهد که چرا و چگونه جنبش و خیزش های دهقانی مزبور در دهه های اخیر در این بخش از ایران سربرآورده و گسترش یافته اند و در پاره ای از موارد مسیر خشونت در پیش گرفته اند؟  

احساس محرومیت و طردشدگی 

اولین عامل مهم در پیدایش خیزش دهقانی مزبور، احساس محرومیت، ناعدالتی و طرد شدگی است. در ادبیات انقلاب و بسیج سیاسی، احساس محرومیت و ناعادلانه دیدن مناسبات موجود، همواره یکی از دلایل اصلی وقوع خیزش، شورش و حتی انقلاب در نظر گرفته شده است. تا آن جاکه به شرق اصفهان مربوط می شود به نظر می رسد، احساس محرومیت نقشی اساسی در پیدایش خیزش های دهقانانی این منطقه داشته است. چنانکه بنا به تعبیری رایج در میان کشاورزان شرق، آن ها بیش از آن که “تشنه آب“ باشند، “تشنه عدالت در آب” بوده اند. 

این احساس بی عدالتی و محرومیت کشاورزان شرق اصفهان دست کم از دو سو برانگیخته شده است. پیدایش احساس محرومیت مزبور، از یک سو این به دلیل تخصیص حجم قابل توجهی از آب برای بالا دست و تخصیص ناچیز و یا عدم تخصیص آب به پایین دست بوده است.پرسش کشاورزان در این جا این است که اگر آب نیست چرا برای بالا دست هست، اما برای شرق در پایین دست نیست.چرا برای صنعت در بالا دست هست، اما برای کشاورزی در پایین دست نیست. این سیاست یک بام و دو هوا، عامل اصلی پیدایش احساس محرومیت و بی عدالتی است که اکنون در میان کشاورزان شرق فراگیر شده است. 

مساله دوم احساس حاشیه نشینی و  طردشدگی کشاورزان در نظام حکمرانی آب و مناسبات قدرت حاکم بر آن است. برای نمونه درمناسبات حکمرانی آب، تامین آب شرب در ایران همواره موضوعی حاکمیتی و به یک معنا امنیتی دیده شده است و قدرت دولت همواره  ضامنی برای تامین آن بوده است. تامین آب صنایع نیز عموماً از سوی لابی قدرتمند صنایع و قدرت بالای اقتصادی آن ها، هرچند با مراتب کمتری، تضمین شده است. اما چنین تضمینی عموماً برای بخش کشاورزی نه تنها وجود نداشته است، بلکه این پنداشت کشاورزان شرق که بخشی از آب انتقالی به یزد در پوشش شرب، صرف مصارف غیر شرب از جمله صنعت می شود به نظر آنان در هیات یک ائتلاف شوم دولت – صنعت علیه کشاورزان عمل نموده است. 

بر همین اساس کشاورزان به این درک رسیده اند که آن ها درحاشیه مناسبات آب قرار گرفته یا حتی کنار گذاشته شده اند و لاجرم آن ها خود را  فراموش شدگان حوزه حکمرانی آب دیده اند. بخشی از کنش های مسالمت آمیز و خشونت آمیزکشاورزان از همین منظر یعنی طرد شدگی از دایره نظام حکمرانی آب و عصیان علیه این طردشدگی قابل تحلیل است.کشاورزان در این وضعیت به این درک رسیده اند که  عصیان علیه این مناسبات ناعادلانه نیاز به اقدام دست جمعی دارد و همین نیاز، بستر مناسبی را برای پیدایش یک خیزش اجتماعی دهقانی در شرق فراهم نموده است.  

پیدایش آگاهی طبقاتی  

دومین عامل، پیدایش آگاهی طبقاتی بوده است. در واقع چیزی که باعث بروز اجتماعی احساس محرومیت و طرد شدگی کشاورزان شرق شده است، پیدایش همین آگاهی طبقاتی کشاورزان بوده است. به این معنا پیدایش و بروز اجتماعی احساس محرومیت محصول و برایند پیدایش آگاهی طبقاتی کشاورزان بوده است که بخش زیادی از آن در بستر فضای مجازی به دست آمده است. کشاورزان از طریق فضای مجازی، اطلاعات قابل توجهی در خصوص وضعیت تخصیص ناعادلانه آب به دست آورده اند و احساس محرومیت آن ها از این طریق برانگیخته شده و بروز اجتماعی یافته است.

هشدار به دولت در باره جنگ آب در اصفهان / عصیان تشنگی؛ ریشه‌ها و پویایی خیزش دهقانی شرق اصفهان در بحران آب / هم کشاورزان و یزدی قربانی انفعال دولت
اسفند ۹۶ ممانعت نیروهای انتظامی از تخریب تاسیسات انتقال آب به یزد در ورزنه در شرق اصفهان   

به تعیبر مارکسی کلمه، فضای مجازی باعث شده است تا کشاورزان شرق اصفهان از یک “طبقه در خود“ به یک طبقه “برای خود” و واجد آگاهی طبقاتی تبدیل شوند. فضای مجازی همین طور امکان یارگیری، شبکه سازی، فراخوان برای تجمعات و در کل امکان بسیج منابع بیشتر را برای آن ها فراهم ساخته است. به همین دلیل شاید مشخص ترین وجه تمایز کشاورزان قبل و بعد از انقلاب پیدایش این شکل از آگاهی و بسیج گسترده منابع از طریق فضای مجازی بوده است. بر همین اساس حتی می توان ادعا کرد بدون دسترسی به فضای مجازی، خیزش دهقانی در شرق اصفهان  احتمالاً تا این اندازه گسترده و تاثیرگذار ظاهر نمی شد. 

انفعال و بی عملی دولت  

در کنار احساس محرومیت و بروز اجتماعی آن در اثر افزایش آگاهی طبقاتی، سومین عامل موثر در پیدایش این جنبش، انفعال و بی عملی ساخت سیاسی در مواجهه با بحران آب در حوضه زاینده رود بوده است. درست است که اقدامات دست جمعی کشاورزان شرق اصفهان به تازگی مورد توجه قرار گرفته است، اما از نظر تاریخی ریشه های پیدایش اعتراض کشاورزان شرق اصفهان را می توان از سال های ۱۳۷۸ به این سو پی گرفت. چنان که اولین دست از این اعتراضات به شکل محدود از شهر ورزنه در شرق اصفهان و در پایان دهه۱۳۷۰ آغاز گردید. به این معنا، دست کم حدود ۲۵ سال از عمر این اعتراضات می گذرد. گرچه در ۲۵ سال گذشته، واکنش نظام سیاسی به اعتراضات کشاورزان ترکیبی از انفعال، برخورد خشن و سازش بوده است، اما انفعال دولت در حل بحران آب همواره در این بیست و پنج سال دست بالا را داشته است.  

از سویی دیگر کشاورزان شرق اصفهان دست کم تا اوایل دهه ۱۳۹۰ انواع شیوه های مسالمت آمیز حل بحران آب از نوشتن طومار گرفته تا  نصب پلاکاردهای تظلم خواهی را آزموده اند، اما نتیجه ای نگرفته اند. برای مدت ها، شکست اقدامات مسالمت آمیز کشاورزان از یک سو و انفعال دولت از دیگر سو، به نوعی خشم فروخورده ای در میان کشاورزان دامن زده است که هر از گاهی سرباز کرده است و در شکل خشم عریان اجتماعی ظاهر شده است. به این معنا بروز آشکار این خشم اجتماعی در اشکال شکستن لوله انتقال آب به یزد، روی دوم سکه انفعال دولت در حل بحران آب بوده است. به عبارتی دیگر کشاورزان شورش نکرده اند، آنها به دلیل انفعال دولت در حل بحران آب به شورش کشانده شده اند. به همین دلیل شکستن لوله انتقال آب به یزد را نباید سراسر یک انتخاب یا کنشی فعالانه از سوی کشاورزان شرق، بلکه واکنشی در برابر انفعال و بی عملی دولت دانست. در این جا هم کشاورزان شرق و هم یزدی ها هر دو قربانی بی عملی دولت در حل بحران آب حوضه زاینده رودشده اند.  

 به عبارتی دقیق تر، مسیر توسل به خشونت، سراسر از سوی کشاورزان شرق انتخاب نشده است، بلکه این مسیر برای آنها انتخاب شده است. گرچه این تحلیل در هر حال موافق اقدامات خشونت آمیزکشاورزان نیست، اما نمی توان تنها اقدام کشاورزان را دید و عامل پیدایش این اقدامات را نادیده گرفت. بنابراین تحلیل غیر منصفانه ای که می گوید تنها هنر کشاورزان شرق این است که بیل خود را در هوا بچرخانند، متوجه این موضوع نیست که کشاورزان قبل از بیل چرخاندن، مدتها قلم نیز چرخانده اند. چنانکه نیمه اول عمر خیزش دهقانی آنان اساساً بر حرکتهای مسالمت آمیز مبتنی بوده است.همین طور به این موضوع توجه ندارد که نظام حکمرانی سراسر دولتی آب در ایران چگونه چرخ های تراکتور کشاورزان را از چرخاندن باز داشته و به جای آن بیل های آنها را به چرخش درآورده است؟ متوجه نیست اگر بیلی چرخیده است به این دلیل است که دیگر چرخ حیات و زندگی کشاورزان نمی چرخیده است. متوجه نیست که  این چرخ های حکمرانی بد در حوزه آب است که باعث شده است به جای آنکه بیل ها بر روی زمین بچرخند در هوا چرخانده شوند. 

نکته پایانی 

به نظر می رسد چیزی که در شرق اصفهان در حال روی دادن است، نمی توان به چرخاندن بیل در هوا یا شکستن لوله انتقال آب تقلیل داد. برعکس به نظر می رسد یک خیزش دهقانی در شرق اصفهان در حال شکل گیری و گسترش است. چنانکه این خیزش به تدریج نه تنها در حال گسترش بنیانهای اجتماعی خود در میان کشاورزان است، بلکه تلاش می کند از میان سایر طبقات اجتماعی نیز یارگیری نماید. برای نمونه اکنون این خیزش از میان طبقات متوسط مانند طرفداران و کنشگران محیط زیست و حوزه سلامت نیز در حال عضوگیری است. از این گذشته، با گسترش فرونشست زمین به عنوان یک مساله عمومی که خود بر اثر خشک شدن حوضه زاینده رود روی داده است، انتظار می رود بنیان های اجتماعی این جنبش حتی در میان دیگر طبقات اجتماعی شهری نیز استحکام یافته و خصلت عمومی و فراگیرتری پیدا کند. این موضوع نشان می دهد خیزش مزبور تا چه اندازه پتانسیل های تبدیل شدن به یک خیزش اجتماعی گسترده را  در درون خود دارد و تقلیل آن به کشاورزانی که لوله می شکنند یا بیل در هوا می چرخانند تا چه اندازه دور از واقعیت است. 

به همین دلیل به احتمال زیاد تا زمانی که رودخانه زاینده رود حیات نیابد، این خیزش دهقانی به تدریج می تواند حتی بنیان های اجتماعی گسترده تری پیدا کند. به بیانی دیگر تا زمانی که زاینده رود حیات نیابد، نمی توان از مرگ و خاموشی این خیزش دهقانی صحبت کرد. این یعنی اکنون در شرق، میان احیای جریان طبیعی رودخانه و مرگ جریان اجتماعی خیزش دهقانی پیوند مستحکمی برقرار شده است. این شیوه از پیوند میان مرگ و زندگی در شرق اصفهان، مبین یک  شیوه پیوند استثنایی است؛ درست مانند پیدایش خود خیزش دهقانی در شرق اصفهان که در تاریخ مدرن ایران یک استثناء است. توصیه این یادداشت به حاکمیت این است که این استثناگرایی در فلات مرکزی و ضرورت احیای زاینده رود را دست کم نگیرند. 

*عباس حاتمی: عضو هیات موسس پویش فکری توسعه 

۲۱۶۲۱۶



منبع

برچسب ها :

ناموجود