نگاهی به چند فیلم؛ سینمای کوتاه و چالش داستان گویی

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم؛ چهل‌و‌یکمین جشنواره بین‌المللی فیلم کوتاه تهران بخش‌های مختلفی ازجمله داستانی، بین‌الملل، مستند، تجربی، استعداد نو، پویانمایی و… دارد. در بخش داستانی اغلب آثار از منظر فیلمنامه و داستان‌پردازی دچار ضعف‌های عمده بوده و بیشتر تمرکز خود را روی استفاده از تکنیک‌های سینمایی بنا نهاده‌اند. این ضعف عظیم که چند

کد خبر : 95734
تاریخ انتشار : سه شنبه ۱ آبان ۱۴۰۳ - ۱۲:۳۱
نگاهی به چند فیلم؛ سینمای کوتاه و چالش داستان گویی


به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم؛ چهل‌و‌یکمین جشنواره بین‌المللی فیلم کوتاه تهران بخش‌های مختلفی ازجمله داستانی، بین‌الملل، مستند، تجربی، استعداد نو، پویانمایی و… دارد. در بخش داستانی اغلب آثار از منظر فیلمنامه و داستان‌پردازی دچار ضعف‌های عمده بوده و بیشتر تمرکز خود را روی استفاده از تکنیک‌های سینمایی بنا نهاده‌اند. این ضعف عظیم که چند سالی در سینمای کوتاه ما به چشم می‌خورد، عنصر مهمی به نام فیلمنامه را دچار اختلال کرده و مانع از داستان‌گویی می‌شود. درحالی‌که سینما مظهر داستان‌گویی بصری است! اما در این دوره از جشنواره به بررسی آثاری می‌پردازیم که به این مقوله (داستان‌گویی) توجه ویژه‌ای دارند. فیلم‌هایی که با بهره‌گیری از این موضوع، مخاطبان را همراه خود کرده و در سطح قابل قبولی در سینمای کوتاه ایران قرار می‌گیرند.

 

در وصف پشیمانی؛ «تانکر» به کارگردانی امیر پذیرفته

«تانکر» در طراحی الگوهای داستانی موفق ظاهر شده است. ترسیم شخصیت‌ها (مخصوصا شخصیت نوجوان) در زمان کوتاه فیلم به‌گونه‌ای است که تطابق ویژه‌ای با فضای اطراف آن دارد. همرنگی فضای ذهنی شخصیت با جغرافیای اطرافش توانسته است پیرنگ قدرتمندی را رقم بزند. داستان‌گویی در تانکر نکته مثبتی است که مخاطب را تا پایان فیلم همراه خود می‌کند. پایان‌بندی اگرچه برگرفته از الگوهای شبه‌احساسی است، اما در شکل‌دهی به عنصر «تغییر» برای کاراکتر منفی داستان گام موفقی محسوب می‌شود.

خانواده اهمیت بیشتری دارد؛ «بدرود پاریس» به کارگردانی محمدابراهیم شهبازی

اگر جلوه خوش‌رنگ‌ولعاب فیلم را کنار بگذاریم حضور یک مولفه ممتاز در «بدرود پاریس» خیره‌کننده است. طراحی شخصیت‌ها، ارتباط موثر و دراماتیک آن‌دو در دل روایت توانسته است فیلم متفاوتی را در عرصه فیلمنامه‌نویسی کوتاه به مخاطبان این حوزه معرفی کند. شهبازی در بازی‌گیری از بازیگر سندرم‌دان فوق‌العاده عمل می‌کند. ارتباط دلنشین او با پدرش در داستان فضای دراماتیکی را ترسیم کرده و همین موضوع ریتم را سرپا نگه می‌دارد. بهره‌گیری از چاشنی طنز برای روایتگری نکته مثبت دیگری است که احساس سرخوشی را به تماشاگران در حین تماشای فیلم القا می‌کند.  اگرچه ایده مرکزی در بدرود پاریس ذهن را به سمت فیلم «Where Hope Grows» سوق می‌دهد اما این فیلم در جایگاه خود، شریف و قابل تحسین است.

چمدانی برای زندگی؛ «چمدان» به کارگردانی سامان حسین‌پور و آکو زندکریمی

«چمدان» فیلم کوتاه صامتی است که تنها با یک شخصیت پیش می‌رود. او دلبستگی شدیدی به چمدان بزرگ و قرمزرنگ خود دارد و حتی در درون آن می‌خوابد.
کنتراست شخصیت کُرد داستان با فضای شهری تهران دست به خلق ایهامی جذاب می‌زند. استفاده از اِلمان‌های شهری برای تهران و تزریق آن به فضای فیلم در ساخت این دوگانگی موفق عمل کرده است. این موضوع باعث می‌شود شخصیت داستان دچار اختلال روحی با این فضا شده و سرآخر در پایان داستان این اختلال خود را به شکل ویژه‌ای نشان می‌دهد.

چالشِ آدم‌کُش؛ «چالش» به کارگردانی حسین جعفری
‌یک فیلم‌کوتاه در بخش استعداد نو در جشنواره فیلم‌کوتاه به اکران درآمد که دارای نگاهی منتقدانه به مبحث زندگی بلاگرها و چالش‌های آنها دارد. «چالش» اگرچه از فرم بصری سینمایی پیروی نمی‌کند و با قاب‌های عمودی با فرم لایو اینستاگرام پیش می‌رود اما متن فیلم نگاهی ویژه به لایف‌استایل بلاگرها دارد و مخاطب را به تأمل راجع‌به این موضوع دعوت می‌کند.

وقتی نفس کشیدن سخت می‌شود؛ «سر»به کارگردانی علیرضا رضایی
«علیرضا رضایی» در ساخته جدید خود از اقتباسی آزاد نسبت به ماجرای مرگ «میرزا کوچک‌خان» بهره گرفته است. فضای فیلم در جنگل‌های شمال ایران گذشته و در این محیط بارانی-با کمک‌گرفتن از قاب‌های متعارف سینماـ شاهد رگه‌هایی از ژانر نوآر هستیم. رضایی همان‌قدر که توانسته است از تکنیک‌های سینمایی در ساخت فیلمش به‌خوبی استفاده کند به همان میزان روی متن داستان نیز دقت لازم را داشته است. شخصیت‌پردازی موفق در این فیلم نکته مثبتی است. فیلم یک دوگانه پدر-پسر را به ما ارائه می‌کند. پدری که ترس از دست دادن جان یا شغلش باعث می‌شود دست به‌نوعی مخفی‌کاری عامدانه بزند و پسری که در فکر انتقام است.
اگرچه بازی پسر نوجوانان در این میان قدرت کافی را ندارد و چهره‌پردازی برای او دچار ضعف می‌باشد، اما حرکت شخصیتی او در فیلمنامه مسیر درستی را طی می‌کند. برون‌ریزی دراماتیک او در پایان‌بندی و با تصمیمی که از خود نشان می‌دهد به اوج خود می‌رسد.
در این میان نفوذ بَدمَن فیلم (با بازی مجید پتکی) را نیز نباید نادیده گرفت. او با ورودش به داستان (کلبه تلگراف‌خانه)، در شکل‌دهی به خفقان نهفته در این لوکیشن کمک شایانی می‌کند.

انتهای پیام/



منبع

برچسب ها :

ناموجود