نبرد در زیر زمین؛ کانالی که سرنوشت جنگ را تغییر داد
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، کتاب “معبد زیرزمینی” از جمله آثار تازهتقریظ شده توسط رهبر انقلاب است. این اثر که به قلم معصومه میرابوطالبی نوشته شده، یکی از وقایع کمتر بازگو شده درباره جنگ تحمیلی را در قالب داستان به مخاطب نوجوان و جوان خود معرفی میکند. با وجود گذشت بیش از جهار دهه
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، کتاب “معبد زیرزمینی” از جمله آثار تازهتقریظ شده توسط رهبر انقلاب است. این اثر که به قلم معصومه میرابوطالبی نوشته شده، یکی از وقایع کمتر بازگو شده درباره جنگ تحمیلی را در قالب داستان به مخاطب نوجوان و جوان خود معرفی میکند.
با وجود گذشت بیش از جهار دهه از جنگ تحمیلی، این واقعه همچنان ظرفیت لازم را برای خلق داستانی جدید و ایدهپردازی در این حوزه دارد. اگرچه جنگها ذاتاً کمر به نابودی میبندند، اما همواره آغازی برای خلق آثار هنری بودهاند. در ادبیات جهان، ماندگارترین آثار از دل درگیریها و کشمکشها و جدال انسان برای بقا خلق شدهاند.
از این منظر، هرچند جنگ تحمیلی در دل خود سوژههای متنوعی از وقایع و مسائل اجتماعی دارد، اما کمتر مجال آن را یافته تا در سوژهای نو با نگاهی هنرمندانهتر در قامت داستان تجلی کند. آثار نوشته شده در زمینه ادبیات داستانی جنگ متعدد و متکثر است، اما آنچه بر آن بتوان عنوان کتاب متفاوت نهاد، چندان پرشمار نیست.
از این منظر، کتاب “معبد زیرزمینی” به لحاظ سوژه کتاب متفاوتی است. جدالی درونی و بیرونی را روایت میکند.
کتاب حاضر که چاپ چهارم آن از سوی نشر جمکران در دسترس علاقهمندان قرار گرفته، ماجرای پسری با نام الیاس را روایت میکند. الیاس که در یزد از مقنیان جوان است، در جریان جنگ تحمیلی در کنار مقنیان پیشکسوت، تلاش دارد تا با باز کردن معبری، به روند پیشروی نیروهای ایرانی کمک کند.
این کانال توسط گروهی از مقنّیان روستای رکنآباد و مهرآباد شهرستان میبدِ استان یزد، در اواخر سال 60 حفر شده و در راس همه مقنّیها، شهید غلامحسین رعیت رکنآبادی در حفر این کانال نقش داشته است. این کانال زیر نظر ارتش حفر و وجودش باعث شد که منطقه وسیعی از ایران در عملیات فتحالمبین بدون دادن شهدای بسیاری به تصرف نیروهای ایرانی دربیاید.
اما حفر این کانال، پایان کار الیاس نیست. او شخصیتی است که پیش از جنگ در حفر قنات، پیوسته مورد انتقاد داییاش قرار میگیرد و همین موضوع سبب میشود تا اعتماد به نفس کافی برای حضور در تیم مقنیان جنگ را نداشته باشد. با این حال، قرار گرفتن در کانالی زیر زمین و کند و کاو درون، در نهایت راه را به او نشان میدهد تا جایی که شخصیت اصلی کتاب به این نتیجه میرسد به جای اثبات خود به دیگران، ابتدا باید خود را به خودش ثابت کند.
قرار گرفتن در چاه و یا غار، از کهنالگوهای مهم در ادب فارسی است. نمونههایی از آن را میتوان در داستان بیژن و منیژه، شغاد و رستم یا فرامرزنامه دید که سویههای منفی و مثبت این کهنالگو را به تصویر میکشد. چاه، غار، گودال و … فضای رازآمیزی دارند که در جهت مثبت، به نوزایی و تولد دوباره میانجامند. در “معبد زیرزمینی” نیز الیاس با خویشتن خویش روبرو میشود و این کانال، برای او حکم معبدی دارد که در نهایت به تولد دوباره او ختم میشود.
میرابوطالبی در این کتاب، یک واقعه مهم در تاریخ جنگ تحمیلی را با شخصیتی خیالی همراه کرده است. او برای نگارش این اثر ضمن مصاحبه با برخی از شاهدان ماجرا و مقنیان، از اسناد و منابع مکتوب نیز بهره برده است.
اما حاج حسین رعیت که بود و چه کار مهمی در جنگ انجام داد؟ یکی از فرماندهان جنگ کار بزرگ رعیت را اینطور شرح میدهد: قبل از عملیات فتحالمبین در جلسه فرماندهان عالی ارتش، مشکل جبهه کرخه مطرح شد، در این جبهه به علت وجود میادین گسترده مین، برتری دید دشمن، وجود رودخانه و باتلاقی بودن بخشی از زمینها، امکان به کارگیری گسترده نیروها و انجام عملیات وسیع ممکن نبود و برای این منطقه، طرح راه زیر زمینی مطرح شد و من مأمور پیگیری موضوع شدم و بلافاصله از جبهه به یزد آمدم و موضوع را با آیتالله صدوقی در میان گذاشتم و به واسطه یکی از ائمه محترم جمعه شهید حاج غلامحسین رعیت که استادکار مقنیهای رکنآباد و مهرآباد میبد بود، معرفی شد.
آن ایام مقارن با عاشورای حسینی بود، یکی از روحانیون در رکنآباد به منبر رفت و خطابهای پرشور و رسا در مورد شهادت یاران امام حسین (ع)، ضرورت یاری امام حسین (ع) و حضور در جبههها خواندند و در همان شب بیش از 100 نفر برای جانفشانی و حضور در جبهه ثبتنام نمودند. گروهی دیگر در استان فارس مشغول کار بودند که از آنها دعوت کردیم، ولی برای شروع کار یک گروه 30 نفری به سرپرستی حاج غلامحسین رعیت انتخاب شدند و به جبهه آمدند.
پس از ارزیابی از منطقه و انجام بررسیهای لازم شروع به کارکردند و در فاصله چند روز 20 متر کانال حفر شد، گرمای زیاد و شرجی بودن هوا موجب شد که بعد از هر 30 متر یک هواکش، به قطر حدود 25 سانتیمتر به سمت بالا کنده شود. هوای کانال به قدری شرجی بود که شبها مثل دود قطار از آن بخار خارج میشد و برای جلوگیری از لو رفتن کانال هر شب سوراخهای آن را میگرفتیم تا موضوع که در دید دشمن و در نزدیکی خط آنها بود لو نرود.
کارها به خوبی پیش میرفت، این حرکت چند ماه ادامه داشت و در آن فاصله شهید حاج غلامحسین چند دفعه به یزد آمد و نیروهای تازهنفسی همراه خود آورد و کار را ادامه داد تا این کانال برای عملیات فتحالمبین آماده شد. نیروهای مقنی از صبح تا شب در دو شیفت کاری، با عشق و علاقه تمام کار میکردند و دراین مدت حدود 460 متر کانال حفر کردند و در طول مسیر چندین پیچ قرار دادند تا اگر درگیری در کانال پیش آمد جان نیروها محفوظتر باشد و چندین سنگر بزرگ برای اورژانس، تجمع نیرو و فرماندهی ساخته شد و در مجموع یک دژ استوار و محکم در زیر زمین حفر شد که تا پشت جبهه دشمن ادامه داشت.
در شب عملیات حاج غلامحسین رعیت آخرین کلنگ کانال را زد و نیروهای کماندویی ویژه به سرعت از کانال بیرون آمده و در پشت دشمن به سوی دشمن آتش گشودند.
گفته میشود حاج غلامحسین رعیت برای حفر کانال پولی دریافت نکرد. حتی هدیهای را که پس از پیروزی در عملیات فتحالمبین به او اهدا شده بود، نپذیرفت.
سبک زندگی او در جبهه نیز خود درسهای قابل تاملی دارد. شاید خواندن کتاب “خانه عمو حسین”، نوشته مصطفی زمانیفر، بتواند در کنار “معبد زیرزمینی” به مخاطب علاقهمند اطلاعات بیشتری درباره این واقعه و دستاندرکاران آن بدهد.
انتهای پیام/