مروری بر رویکرد کشورهای منطقه به تحولات حلب سوریه

به گزارش گروه بین‌الملل خبرگزاری تسنیم، با آغاز موج جدید حملات جریان‌های تکفیری در شمال و غرب سوریه، بحران جدیدی در این کشور جنگ زده آغاز شد. این بحران- نتیجۀ یک طراحی آمریکایی- صهیونیستی است تا تل آویو را از کانون بحران خارج کرده، محور مقاومت را درگیر کند- با رویکردهای متفاوتی در کشورهای منطقه

کد خبر : 121051
تاریخ انتشار : دوشنبه ۱۲ آذر ۱۴۰۳ - ۱۸:۴۸
مروری بر رویکرد کشورهای منطقه به تحولات حلب سوریه


به گزارش گروه بین‌الملل خبرگزاری تسنیم، با آغاز موج جدید حملات جریان‌های تکفیری در شمال و غرب سوریه، بحران جدیدی در این کشور جنگ زده آغاز شد. این بحران- نتیجۀ یک طراحی آمریکایی- صهیونیستی است تا تل آویو را از کانون بحران خارج کرده، محور مقاومت را درگیر کند- با رویکردهای متفاوتی در کشورهای منطقه روبرو است.

رویکردهایی که می‌توان آنها در دو نگاه کلی طبقه‌بندی کرد: کشورهایی که به دنبال فروپاشی نظام سوریه هستند و کشورهایی که هراس از روی کار آمدن جریان‌های افراطی آنها را از حمایت تمام‌قد از فروپاشی دولت سوریه بر حذر می‌دارد.

 

حامیان بحران در سوریه

ترکیه

مجری اصلی بحران جدید سوریه در میدان را باید ترکیه دانست؛ چرا که این کشور در نشست‌های آستانه و توافقاتی که با روسیه و ایران در سال‌های 2018 و 2019 انجام داده بود، متعهد به خاموش کردن جریان‌های تکفیری و معارض سوری و متمرکز سازی آنها در منطقه ادلب شده بود. تحرکات این روزهای این جریان‌ها، حاصل حرکت جدید آنکارا برای ساقط کردن دولت سوریه و شخص بشار اسد است.

ترکیه از دو جهت برای ساقط کردن دولت سوریه انگیزه دارد: نخست، اجرای پروژۀ عثمانی جدید و ترکستان بزرگ که طی یک دهۀ گذشته همواره آن را دنبال کرده است و دوم، دشمنی و کینه‌ای که جریان اخوانی از دولت سوریه و شخص بشار اسد دارد. ضمن اینکه ناکامی ترکیه در رسیدن به این اهداف در بحران سال‌های پس از 2011 سوریه نیز مزید بر این انگیزه ها است. ضمن اینکه ترکیه به دلیل وضعیت اقتصادی بحرانی‌اش- که پس از ورود به بحران پس از سال‌های 2011 سوریه حاصل شد- ساقط شدن دولت سوریه را فرصتی برای ورود به بازسازی سوریه و کسب امتیازات اقتصادی کلان برای خود می‌بیند.

 

قطر

در کنار ترکیه، قطر نیز رویکرد سقوط بشار اسد را دنبال می کند. قطر به عنوان مهمترین بازوی اقتصادی جریان اخوانی در منطقه همواره با دولت سوریه و بشار اسد کینه‌ای دیرینه داشته است. همچنان که در جریان بحران پس از سال 2011 سوریه، این کشور هم از نظر اقتصادی حامی جریان‌های تکفیری و معارض حاضر در سوریه بود و هم اینکه با تقویت رهبران اخوانی معارض دولت سوریه از جمله «یوسف القرضاوی»، به نوعی رهبری معنوی معارضان را در اختیار داشت. در مقطع کنونی این انگیزه همچنان نزد قطری‌ها وجود دارد. دوحه همچنان با پشتیبانی از جریانهای اخوانی، هدف محقق نشده پس از سال 2011 را دنبال می‌کنند.

انگیزۀ دیگر قطری ها مربوط به تلاش آنها برای بازیگری در منطقه است. قطری ها از آغاز قرن جدید میلادی همواره به دنبال نقش‌آفرینی در منطقه از طریق آمریکایی‌ها بوده‌اند. تأسیس شبکۀ «الجزیره» یکی از دلایل این تلاش قطری‌ها است. میزبانی جام جهانی و تلاش برای میانجیگری بین رژیم صهیونیستی و حماس نیز در همین راستا انجام شد. حال در این برهه- به نظر می‌رسد با روی کارآمدن «ترامپ» در آمریکا – که قطری ها، نقش میانجیگری خود را در پرونده فلسطین از دست داده‌اند، مقامات دوحه انگیزه وافری برای یک نقش‌آفرینی جدید دارند. با توجه به اینکه قطری‌ها همواره با هدایت آمریکایی‌ها در این مسیر حرکت کرده‌اند به نظر می‌رسد، طراحی جدید آمریکایی‌ها برای آنها انتقال از بازیگری در فلسطین به بازیگری در سوریه است.

 

 نگرانی از ظهور اسلام جهادی در سوریه 

رویکرد دیگری که در میان کشورهای منطقه وجود دارد، به وجود آمدن یک حاکمیت افراطی با نگاه اسلام‌گرایی جهادی در سوریه است.

مصر

مصر به دلیل آنکه خاستگاه اخوان المسلمین است و همواره تحولاتی که اخوان در آن دخیل باشد بر این کشور نیز اثر می گذارد این نگرانی را دارد که با ظهور یک جریان اسلامگرای جهادی و حتی تکفیری در سوریه، ثبات داخلی در این کشور نیز تحت تأثیر این جریان و قرائت‌های تکفیری قرار گیرد. قاهره در جریان بحرانی که در سوریه پس از سال 2011 به وجود آمد به شدت تحت تأثیر آن بحران قرار گرفت. در آن برهه بعد از آغاز ناآرامی‌ها در سوریه، تسری جریان‌های تکفیری به مصر وارد شد و این کشور را مدت‌های مدیدی درگیر اقدامات تروریستی به ویژه در صحرای سینا کرد.

با توجه به سابقۀ اثرگذاری این جریان بر مصر، حالا مصری‌ها به شدت نگران هستند که با قدرت گرفتن احتمالی جریان های تکفیری یا خطر سقوط دولت سوریه و روی کار آمدن آن، این جریان بر امنیت ملی و ثبات داخلی مصر نیز اثر بگذارد.

 

اردن

اردن نیز نگاهی مشابه دولت مصر دارد. اردن، یکی از کشورهای منطقه بود که در بحران‌های پس از سال 2011 سوریه به شدت از آن متأثر شد. به رغم حمایت های آشکار اولیه مقامات اردنی از معارضین سوری با ایجاد اتاق عملیاتی موسوم به «موک» در نزدیکی مرزهای دو کشور، مقامات امان پس از میدتی به تدریج با خطرات ناامنی در داخل اردن و تلاش برای سرنگونی نظام سیاسی این کشور مواجه شدند.

حال وقوع بحران جدید در حلب نه تنها بر وضعیت اقتصادی اردن اثر خواهد گذاشت بلکه سرریز جریان‌های تکفیری می‌تواند زمینه ساز وقوع بحران عمیق امنیتی در این کشور باشد. علاوه بر این نباید نکته را از یاد برد که جریان اخوان المسلمین در اردن به شدت حامی جریان اخوانی سوریه است و با شعله ور شدن بحران معارضه در سوریه- که بخشی از آنها اخوانی‌های سوریه هستند- اخوان اردن نیز پس از دستاوردهای اخیر در انتخابات پارلمانی این کشور به شدت فعال خواهد شد و همین مسئله از همین حالا مایه نگرانی حاکمان اردن شده است.

 

 

عربستان

عربستان دورۀ «محمد بن سلمان» نیز خالی از نگرانی روی کار آمدن جریان اسلامگرای جهادی و تکفیری نیست. «بن سلمان» طی سال‌های اخیر تلاش کرده است تا با ایجاد فضای باز فرهنگی- که تا سرحد لااُبالی گری پیش رفت- جریان‌های مذهبی را در عربستان سرکوب کند. قدرت گرفتن یک جریان اسلامگرای جهادی و تکفیری در سوریه- که مورد حمایت جریان‌های افراطی عربستان است- به شدت می‌تواند بر صحنه تحولات داخلی عربستان نیز تأثیر بگذارد. همین امر یکی دیگر از دغدغه های عربستان عربستان در دورۀ «محمد بن سلمان» به شمار می‌رود.

 

کردهای سوریه و عراق

در این بین جریان‌های کردی سوریه و عراق هم نگاهی از این جنس دارند. قدرت گرفتن تکفیری‌ها با کمک ترکیه، به شدت به ضرر کردهای سوریه است. انتظار می‌رود در صورتی که این جریان‌ها قدرت پیدا کنند، قطعاً یکی از مقاصد نه چندان دور آنها ضربه زدن به کردهای سوریه خواهد بود. این انگیزه هم در ایدئولوژی جریان‌های جهادی و تکفیری موجود است و هم به دلیل دشمنی دیرینه ترک‌ها، در دستور کار آنکارا و گروه های مورد حمایت این کشور در بحران موجود قرار خواهد داشت.

جریانهای کردی در عراق نیز به شدت در این جریان متضرر خواهد شد؛ چرا که ارتش ترکیه از چندین سال قبل با ورود غیرقانونی به خاک عراق و ایجاد پایگاه نظامی در کردستان عراق، مشغول سرکوب کردهای عراق هستند. حال اگر آنها موفق شوند جریان تکفیری معاند با کردها را در سوریه به قدرت برسانند، آنگاه دیر یا زود به سراغ کردهای عراق نیز خواهند آمد.

 

 

 نگاه معارض با ایران 

امارات متحده عربی

در این بین یک نگاه میانه نیز نزد اماراتی‌ها وجود دارد. ابوظبی که پس از عادی‌سازی روابط با رژیم صهیونیستی در سال 2020 به هم‌پیمان اصلی این رژیم در منطقه تبدیل شده، و در جریان جنگ اخیر در غزه، به حامی بی‌بدیل این رژیم در منطقه و جهان تبدیل شد، ضمن هراسی که از ظهور جریان‌های جهادی و همچنین احیای جریان اخوانی دارد، با استمرار این بحران موافق است. دلیل این موافقت، انگیزۀ اماراتی‌ها برای محدود سازی نفوذ ایران در سوریه و در کل منطقه است.

اماراتی‌ها طی سال‌های اخیر تلاش کردند با برقراری ارتباط با دولت سوریه، جای پایی برای خود در این کشور باز کنند. اما حضور ایران و روسیه در سوریه یک مانع جدی برای این هدف آنها بوده است. علاوه بر این، همراهی امارات متحده با رژیم صهیونیستی موجب شده است این کشور در راستای همراهی با رژیم صهیونیستی و خوش خدمتی به صهیونیست‌ها، انگیزه جدی برای مقابله با نفوذ ایران دارد. این نکته نیز نباید دور از نظر بماند که در یک رقابت منطقه ای، هرگونه خلأ ناشی از محدود کردن ایران می‌تواند فضا را برای بازیگری و نقش‌آفرینی بیشتر اماراتی‌ها را فراهم کند. نقش آفرینی که اماراتی‌ها با عادی‌سازی روابط با رژیم صهیونیستی به دنبال آن بوده‌اند و همواره برای آن تلاش می‌کنند.

 

آنچه در سوریه در حال رقم خوردن است، طراحی آمریکایی- صهیونیستی برای تضعیف محور مقاومت است که با انگیزه‌های کشورهای منطقه به سمت تشدید یک بحران جدید در حال حرکت است. انگیزه‌های حمایتی از جریان‌های تکفیری- جهادی و تلاش هایی که برای مقابله با ایران و محور مقاومت وجود دارند، محرک‌های اصلی این تشدید بحران هستند که نگرانی و هراس برخی کشورها را نیز به عنوان یک عامل بازدارنده با خود به همراه دارند.

انتهای پیام/



منبع

برچسب ها :

ناموجود