به گزارش خبرنگار سیاست خارجی ایرنا، سیدعباس عراقچی وزیر امور خارجه صبح امروز ( ۷ بهمن ۱۴۰۳) در صدر هیات سیاسی و اقتصادی عازم افغانستان؛ همسایه شرقی ایران شد. همسایهای که قدمتی طولانی در روابط تاریخی، سیاسی و اجتماعی با ایران داشته و دارد. در این میان مجموعهای از موضوعات مهم در روابط دو کشور باید حل و فصل شده و مورد توجه قرار گیرد. این نخستین سفر وزیر خارجه جمهوری اسلامی ایران به افغانستان از زمان بازگشت طالبان به قدرت در سال ۱۴۰۰ انجام میشود. به منظور بررسی این موضوعات و دستورکارهای احتمالی وزیر امور خارجه در گفت و گو با هیات حاکمه سرپرست افغانستان با «جعفر حقپناه» استاد دانشگاه، کارشناس مسائل افغانستان و عضو شورای علمی موسسه مطالعات ایران و اوراسیا گفتوگو کردیم.
موضوعات دستور کار در سفر وزیر امور خارجه
تحلیلگر مسائل افغانستان درباره مهمترین موضوعات و دستور کارهای وزیر امور خارجه در سفر به کابل گفت: صرفنظر از ابهامات مربوط به زمانبندی سفر و ضرورت روشنگری و ابهام زدایی در اینباره، موضوعات و دستور کارهای متعدد و پر سابقهای مانند مهاجرین، مرز و آبها و نیز موضوعات اجتماعی و فرهنگی میان ایران و افغانستان وجود دارد که میتواند در دستور کار سفر وزیر امور خارجه به افغانستان قرار گیرد.
حقپناه افزود: در عین حال علاوه بر مسائل دو جانبه، موضوعات منطقهای پر شماری هم هستند که بر مناسبات تهران و کابل همیشه اثرگذار بودهاند که آنها هم به طور طبیعی باید در دستور کار قرار گیرند. مواد مخدر، تروریسم، افراطگرایی، حضور قدرتهای بزرگ در منطقه، ترانزیت و کریدورهای ارتباطی و ترتیبات امنیت منطقهای از جمله این موارد هستند.
وی با بیان اینکه باید توجه داشت که میان این همه مباحث متنوع کدام اولویتها مهم است، توضیح داد: اولویتها و چگونگی تشخیص آنها موضوع بسیار مهمی است و باید توجه کرد که میان دستگاهها و نهادهای مختلف در این زمینه چه میزان هماهنگی و اجماع نظر وجود دارد. برخی از ابهامات موجود در این زمینه گام برداشتن در مسیر را نیازمند هوشیاری ساخته و نشان میدهد که هرگونه شتاب، زمانی که هنوز اولویتها مشخص نشده و اجماع نظر کاملی صورت نگرفته میتواند اقدامات را کمبازده کند. در نظر داشته باشیم که تحولات منطقهای و بینالمللی مانند روی کار آمدن رئیسجمهور جدید در آمریکا، آینده سیاستهای واشنگتن در منطقه، از جمله روابط با تهران و کابل و نیز مناسبات ایران و افغانستان را تحت تاثیر قرار خواهد داد.
اما و اگرهای توافق دوجانبه با افغانستان
عضو شورای علمی موسسه مطالعات ایران و اوراسیا در ادامه به بررسی تاریخچه توافق ایران و افغانستان پرداخت و گفت: پیش از این و در نظام سیاسی سابق افغانستان قرار بود تمام موضوعات مهم در روابط دو کشور در یک توافق نامه راهبردی در ۵ محور به امضا برسد که به دلیل تاخیرهای هر دو طرف این فرصت از دست رفت و نظام جمهوری هم در افغانستان فروپاشید.
حقپناه با تاکید بر اینکه گام نخست در رسیدن به توافق با هر کشور همسایهای این است که در داخل به یک اجماع و وحدت نظر رسیده و اولویتها و سیاستهای خود روشن کنیم، گفت: در این صورت همه دستگاهها به صورت هماهنگ این سیاستها را اجرا میکنند که این گام بسیار مهم و البته در مواردی محل تردید است که باید بهش پرداخته شود.
وی افزود: در گام دوم باید به این مهم توجه کرد که اساساً کشور همسایه در چه شرایطی است، بدیهی است توافق جامع و روابط پایدار با نظام سیاسی که هنوز در شناسایی آن تردید داریم و برخی از پیش شرطهای اولیه در روابط دو جانبه محقق نشده، امکانپذیر نیست. در حال حاضر وضعیت طالبان چندان تثبیت شده نیست و ایران باید همه سیاستهای خود را متناسب با همین واقعیت تنظیم کند. در این زمینه باید برخی شگفتیها و نبود قطعیت و نیز ملاحظات منطقهای و بین المللی را هم به مباحث دوجانبه و اولویتهای موجود افزود.
ضرورت تغییر نگرش به افغانستان در دولت چهاردهم
استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران بروز برخی ناهماهنگیها میان دستگاههای متولی و موثر بر روابط ایران و افغانستان را از دغدغههای همیشگی در این زمینه دانست و گفت: برخی از نهادهای نظامی، اطلاعاتی و سیاسی در این روابط نقش مستقیم و بلافصل و دهها سازمان دیگر هم در حوزه اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، ترانزیت، صنعتی و انرژی هم کارکردهای حاشیهای دارند که بسیار مهم است و باید دیده شود. شان حضور نماینده ویژه هم هماهنگی میان این بخشهای مختلف است.
حقپناه با تاکید بر اینکه در این زمینه باید ارزیابی درستی انجام شود، گفت: باید مشخص شود که بازدهی آن نگاه درست در ۴۰ ماه گذشته چه بوده است و آیا با تمهیدات اندیشده شده و انباشت اختیارات و تعیین همزمان نماینده ویژه و سرپرست، اهداف مورد نظر تامین شده است یا نه؟ آنچه در این مدت و در عمل مشاهده شد، نبود هماهنگی مطلوب میان بخشهای مختلف و نیز تکصدایی بود.
وی ادامه داد: اصل مسئله ایجاد یک نگاه و ادبیات واحد و مشترک است که چالشها و اختلافنظرهای جدی در این زمینه وجود دارد که موضوع مهاجران افغان نمونهای از آن است. نبود درک واحد از مفاهیم بنیادین منافع و امنیت ملی و نسبت آن با افغانستان مشکل آفرین است و این میان هنوز مشخص نیست کشوری مانند افغانستان با وجود همه اهمیت، هزینهها، تهدیدات و فرصتهایی که در ۲۰ سال گذشته برای ایران ایجاد کرده، اولویت چندم سیاست خارجی کشور است. افغانستان در اولویتهای پاییندست و تحت تاثیر مسائل حوزه خاورمیانه و عربی قرار گرفته و به دلیل فاصله میان اتاقهای فکر تصمیمگیر و نخبگان و به حاشیه رفتن نخبگی بسیاری از اولویتها به درستی تبیین نشده است.
این کارشناس مسائل منطقه نبود سیاستهمسایگی روشن و اجماع در مواجهه با برخی همسایگان را مشکل دیگر سیاست خارجی ایران دانست و گفت: با توجه به این اصل که امنیت کشور از حوزههای بلافصل خود شروع میشود؛ افغانستان به مراتب از برخی از حوزههایی که الان سیاست خارجی ما تحتالشعاع قرار داده، اهمیت بیشتری داشته، بر منافع ما موثرتر بوده و فرصتهای بیشتری ایجاد میکند. از سوی دیگر غفلت از این موضوع باعث بروز تهدیدهای بزرگتر، فرصتسوزی و چالشهای دیگر خواهد شد.
ایدههای منطقهای و امکان اجرا
کارشناس مسائل افغانستان درباره امکان رسیدن به ایدهها و سازمانهای منطقهای به منظور سامان بخشیدن به روابط کشورها با افغانستان توضیح داد: همه کشورهای همسایه در حال حاضر مناسبات خود با افغانستان را در سایهای از ابهام و سیاست نبود قطعیت تنظیم کردهاند که ناشی از وجود نااطمینانیهای بسیار در سطح منطقه و نظام بینالمللی است. بر همین اساس در حال حاضر و در سطح منطقه، اجماع نظری برای ایجاد یک قطب و محور در میان کشورهای همسایه به منظور ساماندهی روابط خود با کابل وجود نداشته است.
حقپناه در توضیح قطبهای موجود در منطقه در این حوزه توضیح داد: در واقع چند قطب یا محور در حال حاضر وجود دارد؛ محور هند-امریکا، محور چین-پاکستان و محور تقریبا نزدیک و در حال شکل گیری ایران-روسیه. از سوی دیگر بین سطح منطقهای و سطح بین المللی هم این توافق و اجماع وجود ندارد و در واقع از یک سو همه کوششهای جامعه بینالملل به نوعی از ناحیه قدرتهای منطقهای به دلیل ملاحظات و منافع آنها و از سوی دیگر همه مساعی قدرتهای منطقهای هم توسط جامعه بینالملل خنثی میشود.
وی ادامه داد: به این دلیل معتقدم در موضوع افغانستان ممکن است به صورت موضوعی و کنسرسیوم همکاریهایی برای مثال در حوزه مواد مخدر و تروریسم انجام شود مانند همکاری ایران و آمریکا در سال ۱۳۸۰ که اشتراک نظرها منجر به همکاری غیرمستقیم شد و نشان داد بین قدرتهای رقیب هم امکان همکاری وجود دار د اما این موارد مصداقی و موردی است.
حقپناه تصریح کرد: ایران در حال حاضر باید پیام صریح و روشنی برای حکومت سرپرست طالبان در افغانستان ارسال کند و دولت جدید هم میتواند طرحی نو در مناسبات خود با افغانستان دراندازد به این دلیل که بسیاری از مطالبات ایران در چهل ماه گذشته بیپاسخ مانده است.