عزل جنجالی مدیر مناطق نفت خیز جنوب و چند سوال!جنجال بر سر یک تغییر مدیریتی تاریخی؛ چرا “مغز متفکر” میادین نفت جنوب قربانی “سیاستبازی” شد؟
رویش نیوز_سید وحیدالدین چام پور* :در اقدامی عجیب و غیرقابل توجیه، مهندس “حمید بورد”، معاون وزیر و مدیرعامل شرکت ملی نفت ایران، با عزل “ابراهیم پیرامون”، مدیرعامل توانمند و خوشنام مناطق نفتخیز جنوب، موجی از اعتراض و سوالات بیپاسخ را در بدنه کارشناسی صنعت نفت دامن زد. این تصمیم، نمونهای کلاسیک از “مدیریت چرخشی” و

رویش نیوز_سید وحیدالدین چام پور* :در اقدامی عجیب و غیرقابل توجیه، مهندس “حمید بورد”، معاون وزیر و مدیرعامل شرکت ملی نفت ایران، با عزل “ابراهیم پیرامون”، مدیرعامل توانمند و خوشنام مناطق نفتخیز جنوب، موجی از اعتراض و سوالات بیپاسخ را در بدنه کارشناسی صنعت نفت دامن زد. این تصمیم، نمونهای کلاسیک از “مدیریت چرخشی” و “تصمیمگیریهای پشت درهای بسته” است که منافع ملی را قربانی ملاحظات نامشخص میکند.
تجزیه و تحلیل نقد: چرا تغییر مهندس پیرامون یک “اشتباه راهبردی” بود؟
این تصمیم را میتوان از چند منظر اساسی مورد نقد قرار داد:
۱. نادیده گرفتن “مدیریت تخصصمحور” به نفع “مدیریت رابطهمحور”:
نقطه قوت پیرامون: مهندس پیرامون نماد یک “مدیر تخصصی و میدانی” بود. فردی که از پایین ترین سطوح شرکت نفت رشد کرده، “ریز و بم تولید” و “ظرفیتهای انسانی و تاسیساتی” را به طور عمقی میشناخت. این نوع مدیران، سرمایههای انسانی بیبدیل صنعت نفت هستند.
نقطه ضعف تصمیم بورد: عزل چنین مدیری و جایگزینی با فردی با سابقه “برنامهریزی تلفیقی” و مدیریت در “مناطق مرکزی”، این سوال جدی را ایجاد میکند که آیا معیار انتخاب، “شایستگی سالاری” بوده یا “وفاداری شخصی” و “سیاستهای داخلی”؟ این اقدام، پیام مخربی به بدنه متخصص صنعت میفرستد که گویا تخصص عملیاتی و شناخت میدانی، ارزش محوری در ارتقاء نیست.
۲. ایجاد شوک به ثبات مدیریتی در حساسترین نقطه صنعت نفت:
مناطق نفتخیز جنوب، ستون فقرات تولید نفت ایران و تامینکننده اصلی درآمدهای ارزی کشور است. ثبات مدیریتی در چنین مجموعه حیاتی، یک “امر امنیت ملی” محسوب میشود.
تغییر ناگهانی مدیری که به خوبی با تمام پیچیدگیهای فنی، عملیاتی و انسانی این منطقه عظیم آشنا بود، میتواند منجر به ایجاد وقفه در روند تولید، اختلال در زنجیره تامین و کاهش روحیه نیروهای متخصص حاضر در میادین شود. این تصمیم، “پایداری عملیاتی” را به مخاطره میاندازد.
۳. تضاد آشکار با شایستگیهای اثباتشده:
مهندس پیرامون بر اساس توصیفات، دارای ترکیب کمیابی از “توانمندی عملیاتی، پشتیبانی و مهندسی” بود. این یعنی او هم میفهمید چگونه نفت تولید کند، هم چگونه منابع را پشتیبانی کند و هم چگونه پروژههای مهندسی را مدیریت نماید. کنار گذاشتن چنین مدیر همهفنحریفی، تنها با یک بیانیه خشک و خالی اداری، نه منطقی است و نه حرفهای. این سوال را برجای میگذارد که آیا معیار واقعی برای مهندس بورد، “توانمندی” بوده یا “سازگاری و عدم ایجاد حاشیه امن” برای تصمیمات کلان؟
۴. سایه سنگین ابهام و فقدان شفافیت؛
شرکت ملی نفت ایران، یک شرکت کاملاً دولتی و متعلق به مردم است. مردم و کارشناسان حق دارند بدانند دلیل عزل مدیری با این مشخصات مثبت چه بوده است.
سکوت رسانهای رسمی و عدم ارائه هیچ توضیح شفافی، فضایی را برای گمانهزنیهای مختلف فراهم میکند. آیا این تصمیم، پاک کردن صورت مسئلهای در پاسخ به فشارهای نهادهای نظارتی مانند دیوان محاسبات بر خود آقای بورد بوده است؟ یا یک بازآرایی قدرت در وزارت نفت که پیرامون قربانی آن شده است؟ این عدم شفافیت، خود بزرگترین نشانه از نادرست بودن روند تصمیمگیری است.
جمعبندی نهایی: یک تصمیم شک برانگیز در زمانی حیاتی
تصمیم مهندس بورد در برکناری مهندس پیرامون، فارغ از هر دلیلی که داشته باشد، در نگاه اول یک “اشتباه راهبردی” به نظر میرسد. این اقدام، یک مدیر توانمند، مردمدار و میدانی را که اعتماد نیروها را جلب کرده بود، از گردونه مدیریت خارج کرده و ثبات حیاتیترین شرکت تولیدکننده نفت کشور را با چالش مواجه ساخته است.
این سوال اساسی باقی میماند: آیا در شرایط حساس کنونی صنعت نفت، که نیازمند حداکثر بهرهوری و ثبات مدیریتی است، کنار گذاشتن یکی از باتجربهترین و متخصصترین مدیران میدانی، به نفع منافع ملی بود؟ پاسخ این پرسش، با توجه به شواهد و توصیفات موجود، به وضوح “خیر” است. به نظر میرسد مهندس بورد باید در قبال این تصمیم جنجالبرانگیز، پاسخگو باشد.
*کارشناس ارشد مدیریت صنعتی، گرایش تولید، فعال رسانه ای و اجتماعی