طرح آینده نگری، صدایی که شنیده نشد!!

رویش نیوز_علی دارابی:در سال ۱۳۵۳، ۴ سال پیش از انقلاب، پروژه‌ای بی‌سابقه در ایران کلید خورد: «طرح آینده‌نگری». هدف؟ شناخت افکار عمومی مردم ایران. مجریان؟ دو جامعه‌شناس برجسته: مجید تهرانیان و علی اسدی. محل اجرا؟ با همکاری رادیو و تلویزیون ملی ایران. ‌‏رضا قطبی، مدیر وقت رادیو و تلویزیون، پس از شنیدن ایده از تهرانیان،

کد خبر : 225311
تاریخ انتشار : یکشنبه 1 ژوئن 2025 - 0:45

رویش نیوز_علی دارابی:در سال ۱۳۵۳، ۴ سال پیش از انقلاب، پروژه‌ای بی‌سابقه در ایران کلید خورد: «طرح آینده‌نگری». هدف؟ شناخت افکار عمومی مردم ایران. مجریان؟ دو جامعه‌شناس برجسته: مجید تهرانیان و علی اسدی. محل اجرا؟ با همکاری رادیو و تلویزیون ملی ایران.
‌‏رضا قطبی، مدیر وقت رادیو و تلویزیون، پس از شنیدن ایده از تهرانیان، گفت: «آینده‌نگری؟» پاسخ مثبت بود. طرح، شامل نظرسنجی ملی، مصاحبه‌های عمقی و تحلیل .داده‌ها توسط تیمی از محققان در فرانسه بود
‏پروژه در ۲۳ شهر و ۵۲ روستا، با جامعه آماری گسترده‌ای انجام شد: ۶۰۰۰ نفر از مخاطبان بالقوه رسانه، ۸۰۰ چهره فرهنگی و سیاسی، ۳۰۰۰ کارمند رادیو تلویزیون، و گروهی از دانشجویان. تحلیل داده‌ها در فرانسه انجام و نتایج به ایران بازگشت.
‏نتایج، حیرت‌انگیز بود. تضادی آشکار میان افکار عمومی و تصویری که حکومت شاه از جامعه داشت. مردم، درگیر شکاف فرهنگی، فقر آموزشی، نارضایتی سیاسی و گرایش روزافزون به مذهب بودند. اما هشدارها شنیده نشد.
‏در همان سال‌ها، محمدرضا پهلوی از رشد اقتصادی و آینده درخشان ایران سخن می‌گفت. اما پروژه آینده‌نگری نشان داد توسعه اقتصادی به تنهایی کافی نیست. جامعه، از لحاظ فرهنگی و اجتماعی، آمادگی این تغییرات سریع را نداشت.
‏فقط ۳۴٪ خانواده‌ها تلویزیون داشتند، تنها ۴۵٪ باسواد بودند و ۷۵٪ مردان با کار زنان مخالف بودند. ۷۴٪ مرجع تصمیم‌گیری خانواده را پدر، پدربزرگ و مادر بزرگ می‌دانستند؛ نه مادر. جامعه‌ای عمیقاً مردسالار و سنتی.
‏در چنین فضایی، برنامه‌های هنری مدرن تلویزیون با جامعه ارتباط نمی‌گرفت. مثال؟ پخش «باله». علی اسدی نوشت: حتی روشنفکران هم با آن ارتباط نمی‌گرفتند. درحالی‌که بیش از ۲۳٪ مردم سینما را حرام می‌دانستند.
‏آمار تکان‌دهنده بود: ۴۲٪ حتی هفته‌ای یک‌بار هم حمام نمی‌رفتند، تنها ۹٪ مردم مرتب کتاب می‌خواندند و ۳۲٪ می‌گفتند حتی یک جلد کتاب هم در خانه ندارند. جامعه، از نظر سواد رسانه‌ای و فرهنگی، در نقطه بحرانی بود.
‏در چنین شرایطی، مذهب به پناهگاه تبدیل شد: ۹۴٪ نماز می‌خواندند، ۷۹٪ روزه می‌گرفتند و تعداد مساجد در تهران طی سه سال از ۷۰۰ به ۱۱۴۰ رسید. فروش کتاب‌های مذهبی از ۱۰٪ به ۳۳٪ افزایش یافت.
‏پرویز نیکخواه، از مدیران رادیو تلویزیون، گفت: «در جوامع مدرن، با توسعه، تعداد طلاب کم می‌شود. اما در ایران برعکس است.» او و هرمز مهرداد نسبت به رشد گرایش‌های مذهبی و بی‌اعتمادی عمومی به نظام هشدار دادند.
‏در پروژه آینده‌نگری مشخص شد فقط ۳۰٪ در انتخابات مجلس و ۲۳٪ در انتخابات محلی شرکت کرده بودند. ۷۷٪ پاسخ‌دهندگان اصلاً نمی‌دانستند مشکل مملکت چیست. مردم، به‌شدت از سیاست بیگانه شده بودند.
‏حدود ۹۰٪ دانشجویان، سیاستمداران را ناصالح می‌دانستند. ۵۰٪ آن‌ها، بزرگ‌ترین مشکل کشور را نابرابری، فساد و بی‌عدالتی می‌دانستند. اما سیستم سیاسی گوش نمی‌داد. حتی هشدارهای درون حکومتی را هم نادیده گرفت.
‏کنستانتین ملوم میان، معاون ارمنی‌تبار سازمان برنامه و بودجه، در جلسه‌ای با حضور شاه فریاد زد: «با این کارها انقلاب می‌شود. این پول‌ها پا در می‌آورند و به خیابان می‌آیند.» شاه پاسخ داد: «در سازمان تو را گل می‌گیرم!» و کرد.
‏تهرانیان و اسدی هشدار دادند: «ما گرفتار توسعه‌ی نامتوازن‌ایم.» توسعه اقتصادی شتابان، بدون زیرساخت فرهنگی، بی‌اعتمادی، نابرابری و سنت‌گرایی جامعه، زمینه انفجار بود. اما حکومت به جای گوش دادن، این نظرات را «غرب‌زده» خواند.
‏در سال‌های ۵۳-۵۴ جامعه‌ای شکل گرفته بود که هم رفاه اقتصادی می‌خواست، هم دل در گرو سنت داشت، هم از سیاست فاصله گرفته بود، هم به مذهب پناه برده بود، و هم فاقد نهادهای مدنی، احزاب و مشارکت سیاسی بود. نتیجه؟ انقلاب ۵۷.