صهیونیسم مسیحی و تئوری ترامپ برای نجات بشر

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، توهمِ اندیشه نجات‌گرایی و باور به مأموریت الهی در میان برخی از رهبران ایالات متحده، از جمله دونالد ترامپ، ریشه‌ای عمیق در تاریخ فرهنگی و دینی این کشور دارد. این مفهوم با تفکر مسیحی صهیونیستی درآمیخته و بر این باور استوار است که آمریکا در سطح جهانی نقش منجی

کد خبر : 105127
تاریخ انتشار : پنجشنبه ۱۷ آبان ۱۴۰۳ - ۹:۲۴
صهیونیسم مسیحی و تئوری ترامپ برای نجات بشر


به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، توهمِ اندیشه نجات‌گرایی و باور به مأموریت الهی در میان برخی از رهبران ایالات متحده، از جمله دونالد ترامپ، ریشه‌ای عمیق در تاریخ فرهنگی و دینی این کشور دارد. این مفهوم با تفکر مسیحی صهیونیستی درآمیخته و بر این باور استوار است که آمریکا در سطح جهانی نقش منجی و هدایت‌گر را ایفا می‌کند. آنها با دیدگاه منجی‌گرایی، خود را نماینده اراده الهی می‌دانند و معتقدند که مأموریت‌شان نه تنها حفظ امنیت و منافع ملی بلکه نجات جهانی از تهدیدها و بحران‌ها است. این ایده در دوران ترامپ با شدت بیشتری مطرح شد، زیرا او خود را به عنوان فردی در برابر چالش‌های جهانی می‌دید که برای مأموریتی بزرگ‌تر در تاریخ برگزیده شده است.

دونالد ترامپ که بسیاری از حامیانش او را منجی ملت و حتی بشریت می‌دانند، از این نوع اندیشه نجات‌گرایی در اظهارات خود بهره برده است. او با جامعه اوانجلیست‌ها و مسیحیان صهیونیست رابطه نزدیکی دارد. بسیاری از آنها به پیش‌بینی‌ها و باورهای نجات‌بخش بر اساس کتاب مقدس‌شان باور دارند. ترامپ بارها به نقش الهی خود در رهبری آمریکا اشاره کرده و بیان کرده است که “قدرتی لایزال” خواسته که او در قدرت باقی بماند تا نقشی فراتر از نجات کشور ایفا کند، نقشی که به باور او ممکن است در نهایت به نجات جهان منجر شود. این دیدگاه نشان می‌دهد که او قدرت و مسئولیت خود را به مثابه مأموریتی الهی می‌پندارد.

تفکر نجات‌گرایی ترامپ و ارتباط او با اوانجلیست‌ها، که دیدگاهی خاص نسبت به نقش مسیح در رستگاری نهایی دارند، به نوعی تفکر سیاسی در آمریکا دامن زده است که کشور را به عنوان نیروی برتر و تعیین‌کننده در سرنوشت جهانی می‌بیند. این طرز تفکر بسیاری از سیاست‌های ترامپ را تحت تأثیر قرار داده است، از جمله موضع‌گیری‌هایش در قبال اسرائیل و حمایت بی‌قید و شرط از این سرزمین غصبی. ترامپ و طرفدارانش بر این باورند که حمایت از اسرائیل بخشی از رسالت الهی او برای تحقق وعده‌های کتاب مقدس و نزدیک کردن جهان به رویدادهای آخرالزمانی است.

این نگاه نجات‌گرایانه همچنین باعث می‌شود که رهبرانی همچون ترامپ، هرگونه مخالف داخلی یا خارجی را به چشم دشمنان نقشه الهی ببینند. از نظر آنان، هرکس که در برابر سیاست‌های آنان بایستد، با هدف الهی مخالفت کرده و از مسیر نجات بشری فاصله گرفته است. این طرز تفکر نوعی مشروعیت الهی برای سرکوب و مقابله با منتقدان فراهم می‌آورد و به رهبران اجازه می‌دهد هرگونه مخالفت را به‌عنوان تهدیدی برای طرح الهی خود تلقی کنند. این طرز تفکر در دوران ترامپ، فضای سیاسی ایالات متحده را بیشتر قطبی کرده و تنش‌ها را در سطح جامعه و سیاست خارجی افزایش داده است.

از دیگر سو باور به منجی‌گرایی که در سخنان ترامپ مشهود است، نشان‌دهنده تلاقی سیاست و دین در جامعه آمریکاست. این نوع از نجات‌گرایی که در میان حامیان اوانجلیست او پررنگ‌تر است، موجب می‌شود که رهبران آمریکایی نقش خود را فراتر از سیاست‌های ملی و حتی بین‌المللی بپندارند و به آن به چشم رسالتی تاریخی و معنوی بنگرند. این موضوع تاثیرات گسترده‌ای

دونالد ترامپ , صهیونیسم , آخرالزمان ,

بر سیاست‌های داخلی و خارجی آمریکا گذاشته و روند تصمیم‌گیری‌های استراتژیک را به سمت دیدگاهی سوق داده است که در پی نجات جهان از طریق پیاده‌سازی اصول مسیحی صهیونیستی و رستگاری نهایی است.

اما اوانجلیست‌ها کیستند؟ اوانجلیست‌ها (یا انجیلی‌ها) یکی از جریان‌های مهم و تأثیرگذار در مسیحیت پروتستان هستند که تأکید بسیاری بر تبلیغ و ترویج آموزه‌های کتاب مقدس، به ویژه انجیل دارند. این گروه که به‌طور گسترده‌ای در آمریکا و برخی از کشورهای دیگر فعال هستند، معتقد به “تولد دوباره” و رابطه شخصی و نزدیک با عیسی مسیح به‌عنوان نجات‌دهنده‌ی خود هستند.

در آمریکا، اوانجلیست‌ها تأثیر چشم‌گیری بر سیاست‌های داخلی و خارجی این کشور دارند و اغلب با سیاستمدارانی همسو می‌شوند که از ارزش‌های محافظه‌کارانه حمایت می‌کنند. به همین دلیل، اوانجلیست‌ها در انتخابات‌ها نقشی تعیین‌کننده دارند و معمولاً طرفدار رهبرانی هستند که از اسرائیل حمایت کنند، زیرا اسرائیل را بخشی از پیشگویی‌های کتاب مقدس می‌دانند.

بسیاری از اوانجلیست‌ها باور دارند که بازگشت دوباره عیسی مسیح در آینده نزدیک رخ خواهد داد و بر این باورند که حوادث سیاسی در خاورمیانه، به ویژه وضعیت اسرائیل، نشانه‌هایی از نزدیک شدن به رویدادهای آخرالزمانی است.

هالیوود هم متأثر از اندیشه‌ی صهیونیسم مسیحی شکل گرفته است. اگر می‌بینیم سرمایه‌داران یهودی بر هالیوود تسلط دارند و بخش عمده خروجی سینما را در اختیار گرفتند، به دلیل همین رویکرد است.  بسیاری از فیلم‌های هالیوودی با زمینه‌ی نجات بشر، ریشه در تفکراتی دارند که می‌توان آن‌ها را به ایده‌های مذهبی و به‌ویژه اندیشه‌های اوانجلیستی مرتبط دانست. در این نوع فیلم‌ها، مفاهیمی همچون قهرمانان نجات‌بخش، جنگ بین خیر و شر، پایان جهان و رستگاری انسان‌ها به تصویر کشیده می‌شود. این داستان‌ها غالباً قهرمانی را نشان می‌دهند که برای نجات بشریت، از خودگذشتگی می‌کند و گاه نقش منجی را ایفا می‌کند. این روایت‌ها بازتابی از باور به یک منجی آخرالزمانی است. شخصیت‌هایی مانند سوپرمن، بتمن، یا دیگر قهرمانان با قدرت‌های فراتر از انسان، نمادی از این اندیشه‌های نجات‌بخش هستند. این شخصیت‌ها اغلب در برابر تهدیدهایی می‌ایستند که بقای بشریت را به خطر می‌اندازد و این وضعیت، نوعی استعاره از شرایط آخرالزمانی و ضرورت حضور یک ناجی برای برقراری صلح و عدالت جهانی است.

از طرفی، فیلم‌هایی که به سناریوهای فاجعه‌آمیز یا پایان دنیا می‌پردازند، مانند *Armageddon*، *The Day After Tomorrow*، و *2012*، تمایل به نمایشی کردن این دیدگاه‌ها دارند. این فیلم‌ها به‌طور ضمنی با مفاهیم نجات و ضرورت یک ناجی یا راه‌حل الهی، ارتباط برقرار می‌کنند و با تصویر کردن انسان‌ها در لحظات بحران و نیاز به رستگاری، به نوعی این اندیشه‌های مذهبی را زنده نگه می‌دارند.

 

انتهای‌پیام/



منبع

برچسب ها :

ناموجود