شهید مفتح؛ حلقه اتصال واقعی حوزه و دانشگاه / دانشگاهها؛ پرچمدار بازگشت به اندیشه امام و رهبران فرهنگی
به گزارش گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، در این مراسم، سیدرضا صالحیامیری وزیر میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی اظهار کرد: «من از نسل جوانانی هستم که پس از اندیشه امام خمینی (ره)، از اندیشه رهبران فرهنگی انقلاب سیراب شد. تداوم اندیشه امام را در شهید مطهری، شهید مفتح، شهید بهشتی و دیگر حاملان فرهنگی انقلاب

به گزارش گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، در این مراسم، سیدرضا صالحیامیری وزیر میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی اظهار کرد: «من از نسل جوانانی هستم که پس از اندیشه امام خمینی (ره)، از اندیشه رهبران فرهنگی انقلاب سیراب شد. تداوم اندیشه امام را در شهید مطهری، شهید مفتح، شهید بهشتی و دیگر حاملان فرهنگی انقلاب جستوجو میکردیم و امروز پس از ۴۵ سال، همان نیاز تاریخی را احساس میکنیم».
وی افزود: «این نیاز، پیام روشنی برای نسل جوان دارد؛ ما نتوانستیم اندیشه امام و گفتمان رهبران فرهنگی انقلاب را بهدرستی تداوم بخشیده و نهادینه کنیم و به همین دلیل، همچنان برای تداوم حیات فرهنگی جامعه ایران به چشمه زلال شهدا بازمیگردیم».
توسعه از انسانسازی آغاز میشود، نه از نفت و فولاد
وزیر میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی، با اشاره به مسیر توسعه در ایران تصریح کرد: «ما مسیر توسعه را اشتباه آغاز کردیم. توسعه را از مسجدسلیمان و نفت در سال ۱۲۸۸ شروع کردیم، در حالی که جامعه ایران بیش از هر الگو، به الگوی توسعه فرهنگی و انسانی نیاز داشت. امام خمینی (ره) در سراسر صحیفه، از ساخت انسان سخن میگوید، نه از راه، جاده و اقتصاد. هدف توسعه در اندیشه امام (ره)، توسعه انسانی است. فلسفه شکلگیری دانشکدههای علوم انسانی و الهیات نیز دقیقاً بر همین مبناست».
وی تأکید کرد: «وقتی از انسانسازی فاصله گرفتیم و به توسعه صرفِ نفت، پتروشیمی و فولاد روی آوردیم، جامعه را از دست دادیم. توسعه بدون توسعه انسانی، نه به مقصد میرسد و نه محصولی پایدار به همراه دارد».
صالحیامیری با بیان اینکه فرهنگ، بنیان هویت و انسجام اجتماعی است، گفت: «اگر به دنبال هویتسازی، انسجام اجتماعی، انسانسازی و حتی امنیت اجتماعی هستیم، باید به فرهنگ رجوع کنیم. شهید مطهری، شهید مفتح و شهید بهشتی، تراز شخصیتی انسان فرهنگی ایرانی را تعریف کردند و امروز نیز باید این شخصیتها را بهعنوان الگوی انسان فرهنگی به نسل جدید معرفی کنیم».
شکاف امروز جامعه، نتیجه فاصله گرفتن از گفتمان فرهنگی انقلاب است
وی با مرور تحولات فرهنگی پنج دهه انقلاب گفت: «در دهه نخست انقلاب، جامعه ایران در زیست فرهنگی، اخلاقی و انسانی زندگی میکرد. همدلی، همنوایی و باور عمیق، جامعه را پیش میبرد؛ اما هرچه از آن دهه فاصله گرفتیم و وارد ساختارسازی، بخشنامهمحوری و اجبار شدیم، شکاف اجتماعی شکل گرفت و به گسل تبدیل شد. جامعه ایران با «باید» هدایت نمیشود؛ این جامعه با باور، اقناع و عقلانیت حرکت میکند. نیروی محرک انقلاب، باور درونی مردم بود، نه اجبار و دستور».
صالحیامیری نواندیشی دینی را شاخص اصلی رهبران فرهنگی انقلاب دانست و گفت: «نواندیشی دینی، عقلانیت را در برابر جزمیت و تحجر قرار داد. شهید بهشتی با مارکسیستها مناظره میکرد و شهید مطهری در دانشگاه تهران، با قدرت استدلال، از اندیشه اسلامی دفاع میکرد. امروز حتی بیان برخی تحلیلهای عاشورایی مطهری با واکنش مواجه میشود و این نشان میدهد که چقدر از اندیشه نواندیشانه این بزرگان فاصله گرفتهایم».
وزیر میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی گفت: «گفتمان انقلاب اسلامی بر اقناعسازی استوار بود، نه اجبارسازی. همین عقلانیت و اقناع، جامعه ایران را از ویروس مارکسیسم، خشونت منافقین و تحجر نجات داد و انقلاب را به یک درخت تنومند تبدیل کرد. این رهبران، حتی پس از شهادت، همچنان سرمایههای فرهنگی زنده ایران هستند و اجتماع امروز ما برای بزرگداشت آنان، نشاندهنده تداوم حیات فکری این گفتمان است».
دانشگاهها؛ پرچمدار بازگشت به اندیشه امام و رهبران فرهنگی
صالحیامیری با تأکید بر نقش دانشگاهها گفت: «دانشگاه تهران و سایر دانشگاههای کشور باید پرچمدار بازگشت به اندیشه امام، شهید مطهری، شهید مفتح و شهید بهشتی باشند. راه نجات ایران، راه نجات فرهنگی است. وقتی انسان فرهنگی ساخته شود، زیست فرهنگی شکل میگیرد و جامعه از فردگرایی افراطی و گسست اجتماعی فاصله میگیرد».
وزیر میراث فرهنگی با اشاره به شرایط کشور گفت: «دولت از مشکلات اقتصادی و معیشتی مردم آگاه است و از مردم بابت نارساییها عذرخواهی میکند. ایران امروز در جنگ مستقیم و غیرمستقیم اقتصادی قرار دارد و نظام، دو استراتژی همزمان را دنبال میکند؛ مقاومت در برابر زیادهخواهی دشمن و مذاکره در صورت تأمین منافع ملی. امنیت و منافع مردم که خط قرمز نظام است، دولت با همه توان در مسیر عبور از شرایط سخت و ساختن آیندهای سربلند برای ملت ایران تلاش میکند».
شهید مفتح؛ الگویی برای دانشگاهیان و حوزویان دغدغهمند
محمدهادی مفتح عضو هیأت علمی دانشگاه قم، طی سخنانی با قدردانی از مسئولان برگزارکننده این آئین، به تبیین سیره علمی، فکری و اجتماعی شهید دکتر محمد مفتح پرداخت و وحدت حوزه و دانشگاه را ضرورتی تاریخی و تمدنی دانست و اظهار کرد: «هدف اصلی برگزاری اینگونه رویدادها، آشنایی عمیقتر با سیره، روش و شخصیت شهید مفتح است؛ شخصیتی که میتواند الگوی عملی برای دانشگاهیان، حوزویان و همه کسانی باشد که در حوزه مسائل فکری دغدغه دارند و میخواهند در این مسیر حرکت کنند».
وی با اشاره به دوران حکومت رضاخان اظهار کرد: «در دورهای که رضاخان قدرت را در دست گرفت، همزمان دو اقدام صورت گرفت؛ از یک سو فشار شدید بر حوزههای علمیه، علما و نمادهای دینی همچون حجاب و لباس روحانیت و از سوی دیگر، تأسیس دانشگاه در ایران. این تقارن زمانی نشاندهنده هدف مشخصی بود، تربیت دانشمندانی جدا از دین».
مفتح ادامه داد: «رضاخان تلاش داشت با زور و فشار، دین را از علم جدا کند، اما در بسیاری از موارد، از جمله کشف حجاب، با مقاومت جدی زنان مسلمان مواجه شد که با روشهای خلاقانه، از حضور در خیابانها خودداری کردند و حجاب خود را حفظ کردند. محمدرضا پهلوی هم همان اهداف را نه با زور، بلکه از طریق تخریب فرهنگی دنبال کرد. زنانی که با فشار رضاخان حجاب خود را از دست ندادند، در دوره محمدرضا با کار فرهنگی تدریجی، به اختیار خود حجاب را کنار گذاشتند».
وی افزود: «در حوزه علم و دین نیز همین روند تکرار شد؛ این گزاره که «حوزه مهد دین است و دانشگاه مهد علم»، در واقع به معنای حذف علم از حوزه و حذف دین از دانشگاه بود؛ سیاستی که بهتدریج شکاف عمیقی میان این دو نهاد علمی ایجاد کرد».
مفتح با اشاره به دوران جوانی شهید مفتح بیان کرد: «در شرایطی که به دلیل فشارهای سیاسی، گرایش به حوزههای علمیه کاهش یافته بود، شهید مفتح با احساس تکلیف وارد مسیر تحصیل علوم حوزوی شد و با وجود سختیها، این راه را ادامه داد. شهید مفتح بعدها به عنوان یکی از مدرسین برجسته حوزه، دارای مجلس درس پرجمعیتی بود و در علوم معقول، منطق و فلسفه جایگاهی ممتاز داشت؛ بهگونهای که به نقل از بزرگان، حتی علامه طباطبایی برخی سوالات فلسفی را به ایشان ارجاع میداد».
شهید مفتح، حلقه اتصال واقعی حوزه و دانشگاه
عضو هیأت علمی دانشگاه قم تصریح کرد: «ویژگی منحصربهفرد شهید مفتح این بود که هم طلبه و مدرس حوزه بود و هم دانشجو و استاد دانشگاه. او دانشگاه را نه فقط از جایگاه استادی، بلکه از منظر دانشجویی نیز تجربه کرد و همین جامعیت، او را به چهرهای بیبدیل تبدیل ساخت. شهید مفتح از دهه ۳۰ شمسی خطر گسست فکری میان دانشگاه و دین را بهدرستی تشخیص داد و هشدار داد که اگر دانشگاهیان با دینشناسان متخصص ارتباط نداشته باشند یا از دین فاصله میگیرند یا دچار قرائتهای انحرافی از دین میشوند».
وی با اشاره به نمونههای تاریخی گفت: «نمونه بارز این خطر، انحراف فکری برخی جریانهای دانشگاهی در دهه ۵۰ بود؛ جوانانی که با نیتهای دینی وارد میدان شدند، اما چون ارتباط درستی با روحانیت و دینشناسان نداشتند، در نهایت از اسلام فاصله گرفتند و به مارکسیسم گرایش یافتند. راهحل شهید مفتح، همزبان و همفکر کردن حوزه و دانشگاه بود؛ اینکه حوزوی نیاز دانشگاه را بشناسد و دانشگاه زبان حوزه را بفهمد. تمام عمر کوتاه اما پربرکت شهید مفتح، صرف تحقق این هدف شد».
مفتح خاطر نشان کرد: «پس از انقلاب اسلامی، اولین سمینار وحدت حوزه و دانشگاه به همت شهید مفتح در همین سالن برگزار شد و تنها یک ماه بعد، ایشان به شهادت رسید. از آن پس، سالروز شهادت ایشان به نماد این وحدت تبدیل شد. ضرورت وحدت حوزه و دانشگاه محل مناقشه نیست؛ اگر نقدی مطرح شده، بیشتر درباره دشواری تحقق آن بوده است. اکنون نیز لازم است با برگزاری چنین مجالسی، مسیر طیشده آسیبشناسی و در صورت نیاز اصلاح شود».