شعر تازه تکتم حسینی در رثای بانوی 3 ساله

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، جمعی از شاعران کشور همزمان با فرارسیدن سالروز شهادت حضرت رقیه، دختر سه ساله اباعبدالله الحسین(ع)، تازه‌ترین سروده خود را به پیشگاه مقدس ایشان تقدیم کردند. تعدادی از این اشعار را می‌توانید در ادامه بخوانید: سیده تکتم حسینی: طفل است و روان است عطش از سر و رویشمانده است

کد خبر : 54933
تاریخ انتشار : شنبه ۲۰ مرداد ۱۴۰۳ - ۹:۴۱
شعر تازه تکتم حسینی در رثای بانوی 3 ساله


به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، جمعی از شاعران کشور همزمان با فرارسیدن سالروز شهادت حضرت رقیه، دختر سه ساله اباعبدالله الحسین(ع)، تازه‌ترین سروده خود را به پیشگاه مقدس ایشان تقدیم کردند. تعدادی از این اشعار را می‌توانید در ادامه بخوانید:

سیده تکتم حسینی:

طفل است و روان است عطش از سر و رویش
مانده است دم خیمه به امید عمویش

رفته است عمو آب بیارد، نگران است
تیر از همه سو بس که روان است به سویش

با آه صدا می‌زند از دور عمو را
نایی به لبش نیست که خشک است گلویش

خون می‌چکد از دیده دریا شده مشک
سقای علمدار شکسته است سبویش

خیس است رخ ماه بدون مدد آب
از بس عرق شرم نشسته است به رویش

هرچند دلش در تب و تاب است رقیه
حاشا که ببینند پریشان شده مویش

هنگام نماز است به قد قامت نیزه
ناچار، تیمم شده این‌بار وضویش

وقت سفر شام تنش آبله‌پوش است
چون خاک سریرش شده و خار پتویش

هر سفره نذری که شده پهن به هرجا
بو برده از الطاف کریمانه خوی‌اش…

نیره جهانشاهی:

وقتی رقیه سوژه شعر ترم شد
چون آتشی توفنده در خاکسترم شد

خون دل از دیده چکیده روی دفتر
هنگامه‌ای در واژه واژه دفترم شد

از کربلا همراه او پرواز کردم
قفل تمام صحنه‌ها را باز کردم

با او گذشتم از شب شام غریبان
بر روی نی دیدم سری چون ماه تابان

هفتاد و دو مه، شعله ارض و سما بود
هنگامه‌ای خونین به دشت کربلا بود

با او گذشتم از بیابان و خس و خار
با او شنیدم قصه‌های مرد بیمار

دیدم که افتاد از جهاز اشتر مست
دیدم چه سیلی خورد از آن ناکس پست

دیدم ز گوشش گوشواره پاره کردند
با تازیانه درد او را چاره کردند

دیدم که چادر از سر عمه ربودند
با تیغ تیز نیش‌ها او را ستودند

میهمانیش کردند با رأس بریده
تا پیک عاشورائیان شد اشک دیده

افتاد از پا شاعر اینجا با رقیه
وای از رقیه و خرابه! وا رقیه

شاعر در این مخروبه خم شد بی نفس شد
بال و پر اسلام و شاعر این قفس شد

تا راز او را این خرابه سازد افشا
تا پایه ظلم و ستم را سازد امحا

تاریخ عالم را رقم زد این خرابه
بر کعبه دل‌ها عَلم زد این خرابه

انتهای پیام/



منبع

برچسب ها :

ناموجود