شعرهای خواندنی مجری جوان تلویزیون

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، «بی‌گمان» مجموعه شعر فاطمه افشاریان دربردارنده 21 سروده آیینی است که سال گذشته از سوی انتشارات شاعران فارسی‌زبان منتشر شد. کتاب با استقبال مخاطبان در نمایشگاه امسال به چاپ دوم رسیده است.  سروده‌های افشاریان در این مجموعه هرچند در موضوعات آیینی است، اما شاعر جوان کوشیده نوگرایی و مضمون‌پردازی‌های

کد خبر : 15773
تاریخ انتشار : یکشنبه ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳ - ۱۲:۴۴
شعرهای خواندنی مجری جوان تلویزیون


به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، «بی‌گمان» مجموعه شعر فاطمه افشاریان دربردارنده 21 سروده آیینی است که سال گذشته از سوی انتشارات شاعران فارسی‌زبان منتشر شد. کتاب با استقبال مخاطبان در نمایشگاه امسال به چاپ دوم رسیده است. 

سروده‌های افشاریان در این مجموعه هرچند در موضوعات آیینی است، اما شاعر جوان کوشیده نوگرایی و مضمون‌پردازی‌های جدید را از خاطر دور نگاه ندارد. زبان شعر افشاریان ساده و بی‌تکلف است و گاه زاویه دیدی که او برای بیان مقصود انتخاب می‌کند، مخاطب را به وجد می‌آورد. از این منظر می‌توان «بی‌گمان» را حاصل تجربه‌های عاطفی شاعر به شمار آورد که بی‌تکلف، در اختیار مخاطب قرار گرفته است.

کتاب , شعر ,

رضا اسماعیلی، شاعر و پژوهشگر، پیش‌تر در یادداشتی که بر «بی گمان» نوشته، شعرهای افشاریان را فرزند زمانه خویشتن توصیف کرده و آورده است: فاطمه افشاریان به شهادت شعر‌های جوان بختی که در این مجموعه عرضه کرده، بر آن سر و سوداست که فرزند زمانۀ خویشتن باشد و در فضای شعر امروز نفس بکشد.

بدیهی است که نفس کشیدن در فضای شعر امروز، محتاج خواندن و جان افشاندن و به تعبیری شاعرانه‌تر عرق ریزان روحی است. دقیقه‌ای که برای بلوغ و بالندگی ادبی نباید از آن غافل بود. شاعر نیز به خوبی دریافته که در آغاز راهی است که انتهای آن به مولانا و حافظ ختم می‌شود و با وقوف به این نکته، از هم اکنون چشم به قله‌ها دوخته تا با پشت سر گذاشتن دره‌ها و دامنه ها، به سرمنزل مقصود برسد.

سروده‌ای که در ادامه منتشر می‌شود، از جمله اشعار مجموعه «بی‌گمان» است:

بابا عقیده داشت که دختر فرشته است
او را خدا به جای گِل، از گل سرشته است

می‌گفت: دختران همه باران رحمت‌اند
در خانه‌ها بهانه آغاز برکت‌اند

می‌گفت: دخترم! تو شدی جزئی از خودم
وقتی اشاره کرد به روز تولدم

شکر خدا به زندگی من که آمدی
در روزهای نیمه بهمن که آمدی

پر شد جهانم از نمک خنده‌های تو
امید زندگانی بابا، فدای تو

مادر میان خاطره‌ها ناگهان رسید
وقتی صدای خنده و ذوق مرا شنید

خندید و گفت: آمده بودی پس از امام
یادش بخیر، دغدغه انتخاب نام…

گفتند یک به یک نظر خویش را همه
شکر خدا ولی پدرت گفت: «فاطمه»

نام زنی که «فاطمه» خوانده پیمبرش
پیغمبری که «فاطمه»ام نذر دخترش

نام زنی که هر دو جهان، زیر دین اوست
الگوی بی بدیل شهیدان، حسین اوست

در مدح او، مباهله و نور توأمان
در وصف اوست کوثر و تطهیر بی‌گمان

نام زنی که سرور اولاد آدم است
در مدح او هر آنچه بگویند هم، کم است

این‌ها تمام باشد و این نیست فاطمه
آری فراتر است و همین نیست فاطمه

بابا دوباره گفت: چه حاجت به گفتن است؟
نامش دلیل منزلت واژه «زن» است

بابا کنار نام، به من داد آبرو
من کل عمر، فاطمه هستم به لطف او

بابا، همان که هستی من در مزار اوست
هم نام عشق بودن من، یادگار اوست

در انتخاب نام، پدر، روسپید شد
در راه عشق، آخر سر هم شهید شد…



منبع

برچسب ها :

ناموجود