به گزارش سیاست خارجی ایرنا، در سالهای اخیر، تنشها و درگیریهای نظامی در خاورمیانه به موضوعاتی پیچیده و چندوجهی تبدیل شدهاند که نیازمند ارزیابیها و تحلیلهای عمیق و دقیق هستند. یکی از مهمترین این درگیریها، عملیات طوفان الاقصی و حملات رژیم صهیونیستی به نوار غزه و همچنین درگیری میان رژیم صهیونیستی و حزب الله لبنان است که بار دیگر در صدر اخبار رسانهها قرار گرفته و توجه جهانیان را به خود جلب کرده است.
پس از حمله نامتعارف رژیم صهیونیستی به زیرساختهای ارتباطی حزب الله (انفجار پیجرها و لوازم الکترونیکی)، این رژیم به اتخاذ اقدامات ترکیبی دیگری پرداخت تا فشار بیشتری بر حزب الله وارد کند. استمرار عملیات ترور هدفمند فرماندهان ارشد نظامی و انجام حملات هوایی گسترده در جنوب لبنان از جمله این اقدامات است که پس از انفجار وسایل ارتباطی و تلفات بالای شهدا و مجروحان نظامی و شهروندان عادی صورت گرفت. این تحولات نشاندهنده تلاش رژیم صهیونیستی برای تضعیف حزب الله و ایجاد ترس و ناامیدی در میان مردم لبنان و طرفداران این گروه است.
واکنش سید حسن نصرالله و سخنرانی اخیر ایشان، در واقع به طرفداران حزب الله، آرامش و امید دوچندان تزریق نمود. وی تأکید کرد که اقدامات اخیرصهیونیستها، به رغم گستردگی، حدت و شدت آن، بر توانمندیهای حزب الله تأثیر راهبردی نداشته و صهیونیستها به اهداف خود در بازگرداندن آوارگان صهیونیست به شهرکهای اشغالی نخواهند رسید.
از سوی دیگر در حال حاضر نشانه ای قوی دال بر جنگ فراگیر بین حزب الله و رژیم صهیونیستی به چشم نمی خورد. تأکید سید حسن نصرالله بر پاسخ «سخت و شدید» به صهیونیستها و همچنین تمرکز حملات رژیم صهیونیستی بر جغرافیای سابق در حملات خود، نشاندهنده این است که طرفین حداقل تاکنون خواهان گسترش درگیریها نیستند.
رژیم صهیونیستی نگران است که اگر حملات خود را به عمق شهرهای لبنان گسترش دهد، حزب الله نیز اقدام مشابهی انجام داده و اهداف غیرنظامی و زیرساختهای آن رژیم را به عنوان اهداف مشروع خود قرار دهد.
به رغم رجزخوانی مکرر مسئولان رژیم صهیونیستی که همواره از ویران کردن لبنان به سبک غزه سخن میگفتند و تهدید میکردند که لبنان را به عصر حجر باز میگردانند، پس از نزدیک به یک سال از آغاز جنگ، صهیونیستها نسبت به عملی کردن این تهدیدات ناتوان ماندهاند.
به نظر میرسد رژیم صهیونیستی با انجام ترورهای هدفمند فرماندهان ارشد و حملات هوایی سنگین، در تلاش است تا علاوه بر آسیب زدن به زیرساختهای موشکی حزب الله در جنوب، حداکثر فشار روانی و عملیاتی بر رزمندگان حزب الله، مردم و شخصیتهای سیاسی و حزبی لبنان وارد آورد. هدف این فشارها وادار کردن حزب الله به کنار گذاشتن حمایت از غزه، توافق با رژیم صهیونیستی و پایان درگیری بدون توجه به نتیجه ی جنگ غزه می باشد.
اگر حزب الله بتواند در این مرحله جدید، با وجود فشارهای چندجانبه، زیرساختهای موشکی و پهپادی خود را حفظ کند و با استمرار و گسترش کمی و کیفی حملات خود، خسارات جدی به صهیونیستها وارد کند، احتمال این که محدوده درگیریها به جنگ فراگیر تبدیل نشود، زیاد است.
از سوی دیگر، ناکامی صهیونیستها در ترور یحیی السنوار و تلفات روزانه آنها در نوار غزه نشاندهنده این است که به رغم برتری تکنولوژیک و نظامی اسرائیل و استفاده از همه توانمندیهای خود و حامیان غربیاش، هنوز موفق به از بین بردن توان حماس و نیروهای مقاومت فلسطین نشدهاند. این وضعیت میتواند علاوه بر تقویت روحیه مقاومت در میان فلسطینیها، بر دامنه اعتراضات داخلی و مخالفت با نتانیاهو و کابینهاش بیافزاید.
در این شرایط، حامیان غربی رژیم صهیونیستی به احتمال زیاد با استفاده از اهرم دیپلماسی و به منظور کمک به این رژیم، مجدداً به تلاشهای میانجیگرایانه خواهند پرداخت.
اما با توجه به اینکه نتانیاهو و کابینه وی، پایان جنگ (بدون رسیدن به اهداف اعلام شده) را در راستای منافع خود نمیدانند، بعید است توفیقی حاصل شود. پایان جنگ تنها در صورتی محقق خواهد شد که حامیان غربی صهیونیستها حمایت بیچون و چرای خود را از این رژیم قطع کرده و فشارهای بینالمللی بر آنها افزایش یابد.