در جهان دو قطبی با آنکه پنهان کاری در حفظ اطلاعات، نقش اساسی در موازنه قوا داشت اما در نهایت در یک توافق استراتژیک بین دو ابرقدرت برای حفظ امنیت جهانی تضمینهای متقابلی در قالب معاهدات مختلف مانند SALT, START INF, CD, CFE و… وجود داشت اما با فروپاشی نظام دوقطبی و تقویت ایده نظام تک قطبی به رهبری آمریکا در نظم نوین جهانی از یک طرف و مقابله روسیه و چین با سلطه نظام تک قطبی بر جهان، و پیدایش قدرتهای نوظهور، نظام جهانی را با پیچیدگی خاصی روبرو ساخت به نحوی که امکان تعریفی مشخصی از آن وجود ندرد لذا نام این دوران را “دوران گذار” نهادند بدون آن که زمان بندی مشخصی برای ابتدا و انتهای این دوران گذار مشخص کنند.
سیالیت و عدم قطعیت دو ویژگی مهم برای این دوران گذار ذکر شده است و از کشورها انتظار می رود تا سیاستهای خارجی خود را با توجه به این دو ویژگی سیالیت و عدم قطعیت تنظیم کنند.
البته در ابتدای فروپاشی شوروی که آن را پایان نظام دو قطبی می نامند، رشد و گسترش گفتمان جهانی شدن و فرضیه سلطه نظام تک قطبی در جهان، برای مدت کوتاهی، جهان با خوش باوری خاصی تصور کرد عصر شیشه ای اطلاعات فرا رسیده و دوران شفافیت اطلاعات و باز بودن آرشیوها جایگزین دوران حفاظت از اطلاعات شده است.
خوش باوریهای اولیه دوران پسا جنگ سرد، مدت زیادی طول نکشید و طولانی شدن دوران گذار بدون آن که چشم اندازی برای پایان آن وجود داشته باشد مولفه های سیالیت و عدم قطعیت را به مولفه های ابهام گرایی و پیچیدگی تبدیل کرد به گونه ای که می توانیم دورانی را که در آن بسر می بریم دوران “ابهام گرایی پیچیده” نام گذاری کنیم.
امروز ابهام و پیچیدگی بر تمام راهبردها و سیاستها تمام بازیگران ائم از بازیگران دولتی و غیردولتی سایه افکنده است. هیچ راهبردی و هیچ سیاستی وجود ندارد که در عین نشان دادن جهتی، همزمان با مولفه های خلاف جهت خود و دیگر جهات ممکن کار نکند و گزینه های مختلف را برای انتخابهای جایگزین در نظر نگیرد.
پنهانکاری و حفاظت اطلاعات مهمترین سر ماندگاری یک بازیگر دولتی یا غیردولتی، در دوره کنونی است و اگر بازیگری نتواند بر این دو مولفه حیاتی مسلط شود حتما در جنگ اطلاعاتی بازنده خواهد شد.
امروزه فناوریهای نوین چون هوش مصنوعی و Big Data با کمک ماهواره ها و جدیدترین فناوریهای جاسوسی به کمک این جنگ اطلاعاتی آمده اند تا جبهه خودی را تقویت و جبهه رقیب را تضعیف کنند.
در چنین مبارزه نفس گیری باید بدانیم که تا وقتی سرچشمه فناوریهای نوین در دست دشمن یا رقیب باشد امکان رقابت بنیادی با آن وجود ندارد مگر آن که جهشی در این فرایندها اتفاق بیافتد و تا زمانی که چنین اتفاقی نیفتاده یعنی سرچشمه جدیدی در فناوریهای اطلاعاتی بدست نیامده باید هرچه بیشتر بر حفاظت اطلاعات، پنهانکاری، عدم شفافیت، ابهام گرایی و پیچیدگی تاکید نمود و این مولفه ها را بر تمام راهبردها و سیاستهای کلان کشور حاکم نمود.
به عنوان مثال ممکن است ما در شرایط عادی موافق پیوستن به معاهده یا روندی خاص باشیم که به جهت محاسبات منطقی کاملا به نفع کشور باشد ولی در چنین دورانی که خواسته یا ناخواسته درگیر جنگ شدید اطلاعاتی هستیم چاره ای جز پنهان کاری، عدم شفافیت و ابهام گرایی نداریم و اگر به این مساله توجه نکنیم ما بازنده راهبردی این جنگ نفس گیر اطلاعاتی خواهیم شد.