ایران در واپسین روزهای اردیبهشت 1403 حادثه غمانگیزی را تجربه کرد و سانحه بالگرد حامل رئیسجمهور رئیسی باعث درگذشت ایشان و همراهانشان شد. پیامدهای بینالمللی و اجتماعی این رخداد قابلتوجه بود. در عرصه بینالملل، کشورهایی مانند هند، عراق، سوریه، لبنان، پاکستان و ترکیه عزای عمومی اعلام کردند و مقامات کشورهای مختلف در سطوح بالا مانند عمان، تونس، مصر، عربستان، مالزی، روسیه و امارات جهت ادای احترام به تهران آمدند. در عرصه اجتماعی، فارغ از مشی سیاسی رئیس دولت سیزدهم که موافقان و مخالفانی در بین شهروندان داشت، مراسمات تشییع، بزرگداشت و یادبود مرحوم رئیسی و همراهان ایشان با حضور مردمی روبهرو شد و جوی نسبتاً عمومی از حزن جامعه را فراگرفت. در این زمینه نحوه درگذشت رئیسجمهور هشتم ایران که در حین سفر استانی و در مسیر توسعه زیرساختهای مناطق مرزی کشور رخ داد اثرگذار بود و حتی شماری از منتقدان و مخالفان دولت سیزدهم را متاثر کرد. پیامدهای اجتماعی این سانحه بیانگر آن بود که یکسری از اتفاقات ناگهانی میتواند روند افت و خیز سرمایه اجتماعی را سرعت بخشد یا آن را کند سازد. وضعیتی که بخش قابلتوجهی از ایرانیان را، فارغ از اختلافنظرهای سیاسی و فرهنگی و اجتماعی، به سمت درگیرشدن با یک حس واحد سوق دهد، از جمله این اتفاقات است که در مورد سانحه اخیر منجر به بازنمایی نرخ نسبتاً بالای سرمایه اجتماعی پنهان میان ایرانیان شد.
با این حال در مورد پایداری این شرایط تردیدها و ابهاماتی وجود دارد و در اینجاست که نقش سیاستگذار پررنگ میشود. هنر سیاستگذار در این است که با اتخاذ تصمیمات هوشمندانه جلوی تبدیل سرمایه اجتماعی به انشقاق اجتماعی را بگیرد و آن را تحکیم بخشد. این وضعیت با توجه به برگزاری انتخابات در آغاز تابستان 1403 و چرخش قدرت اهمیت پیدا میکند؛ چه آنکه اگر ایرانیان بتوانند امر ملی را بازسازی کرده و از وضعیت انشقاقگونه فاصله بگیرند، زمینههای پیشبرد برنامههای توسعه اقتصادی، اجتماعی و سیاسی برای دولت آینده فراهم خواهد شد و جامعه و دولت در وضعیت همکاری و همگرایی، قادر به حل شماری از مهمترین مسائل پیش روی جامعه ایرانی در زمانه پرآشوب جهان حاضر خواهند گشت.
سرمایه اجتماعی شکلگرفته در دوران سوگ رئیسجمهور هشتم ایران توسط عوامل و سازوکارهای تهدیدکننده فراگیری سیاستهای عمومی میتواند مورد تهدید قرار گیرد. دولت بهعنوان واقعیتی همیشه در صحنه از توان قابلتوجهی در تعریف مناسبات زیست جمعی جامعه ایرانی برخوردار است. با این حال اگر سمتوسوی سیاستها به سمت نفعبری اقشار و گروههایی خاص به ضرر چشمگیر دیگر گروهها باشد، شکافهای اجتماعی فعال خواهد شد و جامعه را به سمت بیثباتی و انشقاق سوق خواهد داد. سیاستهایی که به نابرابری در زیست اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی شهروندان دامن میزنند، به سرمایه اجتماعی شکلگرفته در دوران سوگ رئیسجمهور آسیب میرسانند و اقشار مختلف را در برابر هم قرار خواهند داد. از این رو یکی از ماموریتهای اساسی نهادهای حکمران پس از 30 اردیبهشت 1403، باید پیشبرد سیاستهای عمومی فراگیر و احتراز از اتخاذ تصمیماتی باشد که نافی انسجام اجتماعی هستند.
دیگر موضوع شایسته توجه در تحکیم سرمایه اجتماعی، تقویت انتخابات بهعنوان مسیر قانونی و مردمسالارانه گزینش مقامات کشور است. دولت سیزدهم به صورت ناگهانی یک سال از عمر خود را از دست داد و این واقعیتی گریزناپذیر است. شهروندان به فاصله اندکی پس از گذراندن سوگ از دست دادن رئیسجمهور باید رئیسجمهوری جدید برگزینند و بار دیگر در مقام انتخاب قرار گیرند. با این حال هر چقدر دیرتر جامعه به سمت فضای رقابتی برود، احتمال برگزاری یک انتخابات پرشور پایینتر خواهد بود. در اینجا باید توجه داشت که سیاستگذار باید بتواند مدیریت صحیحی بر سوگواری رئیسجمهور هشتم ایران داشته باشد تا اندوه این حادثه، از انتخابات رقابتی تابو نسازد. لازمه این امر فراهمآوردن امکان سنجش نقاط قوت و ضعف دولت سیزدهم به صورت شفاف است. شهروندان باید بتوانند این امکان را پیدا کنند که تجربه دولت را، فارغ از اتفاق تلخی که برای رئیسجمهور و همراهانش افتاد، ارزیابی کنند. ممکن است شماری از شهروندان به این نتیجه برسند که خواهان دولتی با گفتمان سیاسی متفاوت هستند، کما اینکه شماری نیز قرابت گفتمانی کاندیداها با دولت مرحوم رئیسی را برای انتخاب خود مدنظر قرار خواهند داد. شهروندان باید این امکان را پیدا کنند که از دل ارزیابی سیاستورزی دولت سیزدهم، به انتخابی هوشمندانه برای دولت چهاردهم برسند. یک انتخابات رقابتی نقش مهمی در کاهش تنشهای اجتماعی و مسالمتآمیزشدن رقابتهای سیاسی ایفا خواهد کرد.
دیگر موضوعی که نیاز است مورد توجه قرار گیرد، چگونگی عملکرد دولتمردان دولت سیزدهم در بازه زمانی باقیمانده تا دولت بعد است. این دولت مجبور است کاری که باید یک سال بعد انجام میداد (شامل اتمام پروژه ها، جمعبندی کارها و گزارشدهی از آنها) را یک سال زودتر انجام دهد. در چنین شرایطی هر گونه تصمیم شتابزده، تغییر در سیاستهای موجود و یا آغاز سیاستی تازه به صورت عجولانه، نشانه خوبی برای شهروندان به دنبال نخواهد داشت. در حال حاضر برنامهریزی برای بستن پرونده دولت سیزدهم و تدوین گزارش از عملکرد دستگاههای اجرایی از زمان تحویل گرفتن دولت در سال 1400 تا به امروز باید در راس دستورکار نهادهای دولتی باشد. دولت تا زمانی که انتخابات برگزار و دولت آتی بر سر کار میآید باید تاحد ممکن برای شهروندان پیشبینیپذیر بوده و منادی ثبات سیاسی باشد. درگیرشدن مقامات دولت در زمینه رقابتهای انتخاباتی ممکن است به این تصویر پایانی خوب از دولت آسیب بزند. در این زمینه وظیفهای بر دوش رئیسجمهور بعدی قرار دارد. با توجه به اتمام ناگهانی دولت سیزدهم، عقلانیت سیاستگذاری ایجاب میکند که دولت بعدی به صورت تدریجی تغییر احتمالی الگوی سیاستگذاری را راهبری کند و زمانی را برای مدیران ارشد و میانی دولت پیشین، بهعنوان مدیران سیاسی که با تغییر دولتها جایگزین میشوند، در نظر بگیرد تا پروژههای سیاستی دولت پیشین به سرانجامی برسد. این تصمیم میتواند منجر به حسن ظن پایگاه رای دولت سیزدهم نسبت به دولت بعد شود.
در نهایت باید توجه داشت که سرمایه اجتماعی شکلگرفته در پسزمینه اندوه از دست رفتن رئیسجمهور سیزدهمین دولت جمهوری اسلامی ایران عمر کوتاهی دارد و یک پدیده اجتماعی زودگذر است. با این حال پنجره سیاستی برای پایدارساختن این وضعیت و پرهیز از بازگشت جامعه به وضعیت انشقاق اجتماعی باز شده است. در این راستا پیشنهادات سیاستی ذیل ارائه میشود:
- بهرهگیری از چهرههای دارای وجهه ملی و با سرمایه اجتماعی بالا در حوزههای اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، هنری و ورزشی جهت تشویق شهروندان به مشارکت در انتخابات؛
- تسهیلگری جهت حضور حداکثری و فراگیر جناحهای سیاسی مختلف در انتخابات ریاستجمهوری چهاردهم با محوریت برگزاری انتخابات منصفانه و رقابتی؛
- آمادهسازی رسانههای جمعی برای گذار از گفتمان سوگ جمعی به گفتمان انتخابات رقابتی و به تصویر کشیدن این رخداد بهعنوان مصداقی از تامین منافع ملی؛
- برنامهریزی برای حذف تدریجی سیاستهای موجد انشقاق اجتماعی در حوزههای فرهنگ، فضای مجازی و اقتصاد و تلاش برای کسب رضایت حداکثری شهروندان؛
- فراهمآوردن بسترهای سنجش و ارزیابی شفاف و صادقانه تجربه سیاستگذاری دولت سیزدهم توسط نخبگان و عموم مردم با تاکید بر حذف تصمیمات اشتباه و بهبود تصمیمات صحیح توسط دولت آینده.
* پژوهشگر اندیشکده حکمرانی شریف
216216