یک. ایرانیان خارج از کشور یکی از سرمایههای مهم برای توسعه ایران هستند، همان گونه که چینیها و هندیهای خارج از چین و هند، سرمایهای برای کشورشان شدند و از عوامل مؤثر در موفقیتهای چند دهه گذشته این دو کشور بودهاند.
دو. در ماده ۲ «قانون نحوه انتصاب اشخاص در مشاغل حساس» که در سال ۱۴۰۱ در مجلس تصویب شده و به تأیید شورای نگهبان هم رسیده، نوشته شده «انتصاب اشخاص ذیل در مشاغل و پستهای حساس ممنوع است» و در بند الف آن آمده «کسانی که خود، فرزندان یا همسر ایشان تابعیت مضاعف دارند.» پس نه فقط ایرانیان خارج از کشور که تابعیت مضاعف دارند، بلکه ایرانیان داخل کشور که نزدیکانشان تابعیت مضاعف دارند، نمیتوانند شغل حساس داشته باشند.
سه. این افراد دارای شغل حساس تلقی شدهاند: «معاونان و مشاوران رئیسجمهور و قائممقام آنها، قائممقام، معاونان و مشاوران وزرا، رؤسا و مدیران عامل، مدیران کل و همطرازان آنها در وزارتخانهها سازمانها و شرکتهای دولتی، مؤسسات و نهادهای عمومی غیردولتی و دستگاههایی که شمول قانون بر آنها مستلزم ذکر یا تصریح نام است، از قبیل: شرکت ملی نفت ایران، سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران، بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران، بانکها و بیمههای دولتی و مدیران سیاسی اعم از سفرا، استانداران، کارداران، رایزنها، فرمانداران، بخشداران، شهرداران.» شرایطی هم برای شغل حساس در نظر گرفته شده که بر اساس آنها، خیلی مشاغل دیگر هم حساس تلقی میشوند، از جمله مشاغلی که مشمول ویژگی «ث ـ تأثیرگذاری تصمیمات در حوزه های سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی» میشوند. به این ترتیب، از معاونان و مشاوران رئیسجمهور، و وزرا تا سطح بخشدار و شهردار؛ و هر کسی که تصمیمات مؤثر میگیرد، شامل شغل حساس میشوند.
وضع فعلی ایران
چهار. خانوادههای زیادی که دائماً هم در حال بیشتر شدن است، فرزندان خود را راهی خارج میکنند.
پنج. شمار فزایندهای از تحصیلکردهها، نخبگان و آدمهای مؤثر و ایراندوست به علل مختلف – از تنگنای معیشتی گرفته تا ناامیدی اجتماعی و … – کشور را ترک میکنند. این افراد حتی اگر خودشان تابعیت نگیرند، فرزندانشان تابعیت میگیرند.
شش. به دلیل فقدان چشمانداز بهبود ملموس وضعیت اقتصادی، به نحوی که اثر معناداری بر مهاجرت ایرانیان به خارج از کشور باقی بگذارد، جریان خروج افراد تحصیلکرده، ماهر و توانمند کشور احتمالاً در یکی دو دهه آینده نیز ادامه خواهد داشت.
هفت. فرزندان بسیاری از خانوادهها راهی خارج از کشور میشوند و پدران و مادرانشان در داخل کشور باقی میمانند.
نتیجهگیری
هشت. «قانون نحوه انتصاب اشخاص در مشاغل حساس» به یکباره همه ایرانیان خارج از کشور که دارای تابعیت هستند (یا فرزندان و همسرانشان تابعیت دارند) را از کار کردن در مشاغل حساس (که تا سطح بخشدار و هر سمت تأثیرگذار دیگری ادامه مییابد) منع میکند.
نُه. «قانون نحوه انتصاب اشخاص در مشاغل حساس» پدران و مادران فرزندانی را که مهاجرت میکنند نیز از کار کردن در مشاغل حساس (تا سطح مدیر کل یا بخشدار!) منع میکند.
سؤال: فکر میکنید در جامعه مهاجرفرست ایران، با میلیونها ایرانی توانمند خارج از کشور، با میلیونها فرد توانمند ساکن در کشور که یکی از اعضای خانوادهشان به خارج مهاجرت میکند، تأثیر چنین قانونی چیست؟
آیا چنین قانونی به معنای تهی کردن بوروکراسی و دستگاه دولت از هر آدم توانمندی نیست که به هر دلیلی یکی از بستگان نزدیکش مهاجرت کرده و تابعیت گرفته یا میگیرد؟
آیا این خودتحریمی نیست؟ آیا هیچ وقت مراکز پژوهشی، عواقب این قانون را بررسی و منتشر کردهاند؟ آیا دلیلی وجود دارد که یک نظام سیاسی تا این حد از بستگان افرادی که مهاجرت کردهاند دوری و خود را از خدمات آنها محروم کند؟ اصلاً با ادامه روند مهاجرتی شکلگرفته، دامنه کسانی که میتوان در مشاغل حساس (تا سطح بخشدار و مدیر کل!!) بهکار گرفت خیلی تنگ نمیشود؟
آیا چنین قانونی به معنای تضعیف بنیانهای سرمایه انسانی در کشور نیست؟
منبع: کانال نویسنده (دغدغه ایران)
بیشتر بخوانید:
سوئیسیها! اینجا ایران است
آخرین سوال ها برای رئیس جمهور در باره وزرای پیشنهادی؟
مسئولیت حفاظت از پیروزی پزشکیان را داریم
بلوغ مطالبه و نظارت
سوالهای رهایی از وضع موجود برای دولت ۱۴
کابینه ائتلافی شایستگان
216216