تیر خلاص به هویت ملی با کتاب های درسی؟
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، در حالی که گسترش و تقویت هر زبانی در دنیای امروز، یک پیشرفت برای صاحبان و گویشوران آن زبان محسوب میشود، دایره تسلط بر زبان فارسی در میان نسل جدید و جوان این زبان رفتهرفته کم و کمتر میشود. آموزش زبان فارسی به کودکان در ایران همواره با کاستیها
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، در حالی که گسترش و تقویت هر زبانی در دنیای امروز، یک پیشرفت برای صاحبان و گویشوران آن زبان محسوب میشود، دایره تسلط بر زبان فارسی در میان نسل جدید و جوان این زبان رفتهرفته کم و کمتر میشود.
آموزش زبان فارسی به کودکان در ایران همواره با کاستیها و اشکالاتی همراه بوده است. از یک سو معلمان انس گرفته با روشهای سنتی در سیستم آموزشی حضور دارند و از سوی دیگر، خانوادههایی هستند که درک صحیحی از زبان رسمی و آموزش آن به کودکان خود ندارند. در حالی که در اکثر خانوادهها، به خصوص در شهرهای بزرگ، رقابت بر سر یادگیری زبان دوم و سوم توسط کودکشان است، کمترین توجه به زبان فارسی میشود؛ گویی این روزها زبان فارسی هم در میان بیگانگان غریب است و هم در میان خویشان و آشنایانش.
بررسیهای کارشناسان نشان میدهد که دانشآموزان ایرانی حتی در مقطع فارغالتحصیلی و در آستانه ورود به دانشگاه و پس از آن، به تمامی مهارتهای زبانی تسلط کافی ندارند. پژوهشها حکایت از آن دارد که دانشآموزان ایرانی در مهارتهای نوشتن، شنیدن و سخن گفتن موفق به دریافت کمترین امتیاز شده و تنها از سطح ناتوانی عبور کردهاند. از سوی دیگر، بیشترین ضعف در میان دانشآموزان در مهارت «خواندن» ارزیابی شده است؛ مهارتی که بیشترین تمرکز کتابهای درسی بر تقویت آن استوار است.
تحقیقات انجام شده در این زمینه به چند سال پیش بازمیگردد؛ زمانی که «فارسی» همانند دیگر دروس عمومی، با وجود انتقادات جدی اساتید زبان فارسی، از کنکور حذف شد. در این مدت، هنوز پژوهشی صورت نگرفته تا میزان تأثیر این تصمیم بر دانش و مهارتهای زبانی دانشآموزان بررسی شود. به عقیده برخی از کارشناسان؛ با حذف فارسی از کنکور، باید شاهد افت بیشتر مهارتهای زبانی دانشآموزان باشیم؛ چرا که تا پیش از این تصمیم دانشآموزان حداقل برای آماده شدن برای کنکور «فارسی» را جدیتر میگرفتند.
فارغ از همه این بحثها، یک سؤال اساسی باقی است: چرا دانشآموزان ایرانی که 12 سال به خواندن و نوشتن زبان فارسی میپردازند، در کمترین سطح از کسب مهارتهای زبان ملی خود قرار دارند؟
به باورکارشناسان، در مقابل این پرسش میتوان گزینههای متعددی را مطرح کرد. مریم دانشگر، مدیر بخش آموزش زبان فرهنگستان زبان و ادب فارسی و پژوهشگر، معتقد است بخشی از این امر را باید در ساختار کتابهای درسی جستوجو کرد؛ منابعی که دانشآموزان بیشتر از دیگر کتابها مطالعه میکنند. دانشگر که در فرهنگستان طرحی با عنوان «بررسی هویت ملی در کتابهای درسی» را انجام داده است، در گفتوگو با تسنیم از نتایج این طرح گفت.
به گفته او؛ از مؤلفههای هویت ملی، «زبان»، «ادبیات» و «فرهنگ» است. این سه مسئله تقریباً در هم تنیده هستند. ما در طرح حاضر، زبان، ادبیات و خط فارسی را در میان مؤلفههای هویت ملی در کتابهای درسی مورد بررسی قرار دادیم. کتابهای درسی از نظر تعداد و گستردگی در میان جمیع زیادی رایج است و از سوی دیگر، این منابع حتی در دورترین شهرستانها و روستاهای کشور نیز مطالعه میشود. کتابهای درسی در دسترس همه کودکان و نوجوانان است؛ به همین دلیل در طرح مورد بحث روی این منابع متمرکز شدیم.
دانشگر افزود: در این طرح تمامی منابع درسی از پایه اول تا پایه دوازدهم را مورد بررسی قرار دادیم. نه تنها کتابهای فارسی، که همه کتابها از جغرافیا و تاریخ گرفته تا علوم، زیست، ریاضی و … در رشتههای مختلف را مطالعه و بررسی کردیم. تمامی خردهمؤلفههایی که در ارتباط با هویت زبانی هستند، در این کتابها بررسی و استخراج شد.
مدیر بخش آموزش زبان فرهنگستان زبان و ادب فارسی به نتایج این طرح اشاره و اضافه کرد: طبق بررسیهای انجام شده به این نتیجه رسیدیم که هیچ نقشه و برنامهای برای پرداختن به موضوع هویت زبانی و ملی در کتابهای درسی وجود ندارد؛ به این معنی که همه چیز به ذوق مؤلفان کتابهای درسی بستگی دارد. یعنی اگر کتابی در این زمینه موفق عمل کرده، حاصل ذوق و دانش مؤلف آن کتاب بوده است.
او این نوع تدوین کتب درسی را «فاجعهآمیز» توصیف کرد و ادامه داد: کتابها بدون اینکه راهنمایی وجود داشته و اهدافی مشخص شده باشد، تدوین میشود. این در حالی است که باید مشخص باشد که ما در هر پایهای به دنبال چه هستیم و به چه موضوعاتی در حوزه هویت زبانی باید پرداخته شود. اهداف باید مشخص باشد. باید مشخص باشد که چه میزان به شعر کلاسیک توجه کنیم و چه میزان به شعر نو؟ نوع نگاه به ادبیات باید به چه صورت باشد؟ مباحث مربوط به ویرایش زبانی و محتوایی باید تا چه اندازه باشد و به چه صورتی طرح شود؟ استفاده درست از واژههای فارسی و معادلهای مصوب و … از دیگر نکاتی است که باید نسبت به آن چشمانداز روشنی وجود داشته باشد.
دانشگر با بیان اینکه بخشی از طرح به بررسی عناصر تصویری اختصاص داشت، افزود: در این بخش بررسی شد که این عناصر تصویری تا چه اندازه در جهت هویتبخشی ملی و زبانی توانستهاند موفق عمل کنند. هرکدام از این عناصر میتوانند معانی هویتی را به ذهن کودک القا کنند که از این نمونه میتوان به استفاده از نقشه ایران اشاره کرد. با این حال، متأسفانه متوجه شدیم که گاه متأسفانه این تصاویر در پایههای دبستان فاقد هرگونه عنصر هویتی است. به عنوان نمونه، مؤلف میتوانست از خیابانی که در کتاب وجود دارد، به عنوان فرصتی برای این امر استفاده کند و با قرار دادن پوستری حاوی این موضوع یا انتخاب نام مدرسهای با عنوان «ایران» در القای این محتوا به مخاطب خود کمک کند.
به گفته این پژوهشگر؛ بخش دیگری از فرصتهای استفاده نشده در کتابها، به عدم نامگذاری شخصیتها اختصاص داشت. مثلاً ما در کتاب با این جملات مواجهیم: معلم وارد کلاس شد. از دانشآموز اول پرسید … در واقع، عناصر هویتی افراد که با آن شخصیتها شکل میگیرند، وجود ندارد. در حالی که مؤلف میتواند به جای «دانشآموز اول» بنویسد مثلاً ناهید، زهرا … .تعداد نام دانشآموزانی که در بعضی کتابها آمده بسیار معدود است؛ در حالی که در برخی دیگر، این عنصر هویتی رعایت شده و سبب میشود دانشآموز با شخصیتی که در کتاب وجود دارد، ارتباط برقرار کند.
دانشگر از ظرفیت ادبیات فارسی برای ایجاد هویت ملی در دانشآموزان یاد و تصریح کرد: این مورد نیز از ظرفیتهایی بود که در برخی از منابع درسی مورد توجه قرار نگرفته است؛ در حالی که مؤلف و تدوینکنندگان میتوانستند از فضای ترسیم شده در کتاب برای انتقال این عناصر با طرح یک تابلوی خوشنویسی که بیتی را نوشته است، استفاده کنند.
وی با بیان اینکه متأسفانه ما از ظرفیتهای بصری و محتوایی به صورت مشخص در القای هویت ملی بهره نمیبریم، ادامه داد: این در حالی است که انتقال این مفاهیم در دوره کودکی بیش از دیگر سنینی است و تأثیرگذاری بیشتری خواهد داشت.
دانشگر در پاسخ به این پرسش که آیا این طرح به آموزش و پرورش ارائه شده و تصمیمی در خصوص تغییر کتابهای درسی در این راستا گرفته شده است یا خیر، گفت: متأسفانه آموزش و پرورش نه به این طرح و نه دیگر طرحهای علمی که در فرهنگستان و در مراکز علمی مانند دانشگاهها انجام میشود، توجهی نمیکند. به نظر میرسد که بدنه اجرایی با بدنه علمی در تألیف کتب درسی ارتباط چندانی ندارند. ما در این سالها تحقیقات انجام شده را برای آموزش و پرورش هم ارسال کردهایم، اما بازخوردی دریافت نکردهایم.
وی با بیان اینکه هر کار میدانی در این زمینه ماهها و سالها زمان میبرد، تأکید کرد: با این حال تصمیمگیرندگان براساس اطلاعات شخصی خود عمل میکنند.
سالهاست کارشناسان نسبت به کاستیهای کتابهای درسی هشدار میدهند؛ کتابهایی که کودکان و نوجوانان بیشترین ارتباط را در طول روز با آنها دارند و میتوانند تأثیر فراوانی بر مخاطبان خود داشته باشند. با وجود کاستیهای متعددی که مطرح شده، به نظر میرسد گوش کسی در آموزش و پرورش به این حرفها بدهکار نیست.
انتهای پیام/