گروه اندیشه: به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، محمد فاضلی جامعه شناس، در یادداشت زیر که در کانالش منتشر شده این سوال را مطرح می کند که چرا نمایندگان تندرو مجلس، با همه بحران هایی که کشور با آن ها دست و پنجه نرم می کند، در عوض قانون حجاب و عفاف را تصویب می کند. او در یادداشت زیر بنیان نظری چنین مواجهه ای را مطرح می کند که در زیر از نظرتان می گذرد:
***
داستان را از این سؤال شروع میکنم که «وقتی مملکت دهها مسأله مهم مثل تورم، تحریم، ناترازی انرژی، مسأله بانکها، بحران محیطزیست و … دارد، چرا مجلس قانون حجاب و عفاف تصویب میکند و دنبال اجرای آن است؟»
برای جواب دادن به این سؤال باید به یک موضوع نظری در مطالعات سیاست و قدرت هم اشاره کنم. استیون لوکس در کتاب «قدرت: نگرشی رادیکال» (ترجمه مرحوم عماد افروغ) از اشکال قدرت حرف میزند، و شکل دوم قدرت را تعیینکننده دستور کار معرفی میکند. توضیح سادهاش این است.
فرض کنید در دنیای واقعی و برای تصمیمگیری، گزینههای الف، ب، ج و د وجود دارند و اگر قدرتی اعمال نشود، این چهار گزینه روی میز بررسی و تصمیمگیری قرار میگیرند. اما قدرت، گزینهای را که دوست ندارد اصلاً درباره آن بحث و تصمیمگیری شود، به نحوی حذف کرده و اجازه نمیدهد روی میز تصمیمگیری قرار بگیرد.
در این مثال، قدرت گزینه «د» را اصلاً نمیپسندد و به نحوی آنرا حذف کرده و به سه گزینه الف، ب و ج اجازه میدهد روی میز قرار بگیرد. تصمیمگیران و ذی نفعان هم با شدت درباره این سه گزینه بحث میکنند و نهایتاً تصمیم میگیرند. اینجا انگار قدرتی نیست و همه دارند آزادانه بین سه گزینه الف، ب و ج تصمیم میگیرند، اما در واقع قدرت با حذف کردن «د» از روی میز تصمیمگیری، کار خودش را کرده است.
اما این چه ارتباطی به دنیای مسائل ایران امروز و قانون حجاب و عفاف دارد؟ در دنیای واقعی و در جعبه رنجها و بدبختیهای ملت ایران، مسائلی مثل قطع برق، ناترازی انرژی، عقبماندگی فناورانه نسبت به دنیا و حتی برخی کشورهای همسایه، تورم، فقر سی درصد جامعه، توسعه آسیبهای اجتماعی، فرونشست زمین، بحران آب، حذف شدن از زنجیرههای ارزش جهانی و … حضوری پررنگ دارند.
علیالقاعده و در دنیای عقلانی؛ در دنیایی که وطندوستی اصل؛ در دنیایی که خِرَد راهبر سیاست عمومی، و کاستن از درد و رنجهای تودههای مردم دستور کار اصلی سیاست باشد، آنچه روی میز سیاستگذاری قرار میگیرد، همین مسائل مولد درد و رنج، و گزینههای تصمیم درباره همین مسائل بغرنجی است که نام بردم؛ همین مسائلی که مولد درد و رنج، زوال ظرفیت زیستپذیری سرزمین، و تضعیفکننده اقتدار و امنیت ملی هستند.
اما گروههایی در سپهر سیاست ایران امروز، به جای گزینههای درستی که باید روی میز سیاستگذاری و تصمیم قرار گیرند، دائم ذهن و میز حکمران و سیاستگذار را با پارازیتهایی مثل قانون حجاب و عفاف پر میکنند.
کارکرد قانون عفاف و حجاب و امثال آن، پر کردن میز سیاستگذاری با گزینه نادرست و به انحراف بردن مسیر سیاست عمومی است. طراحان و تصویبکنندگان و اصرارکنندگان بر اجرای چنین قوانینی، ذهن و انرژی سیاستگذار اصلاحجو، مردمان جان به لب رسیده از تورم و بیماریهای مزمن اقتصاد، خِرَد و توان سیاسی، و هر آن چیزی را که ممکن است به کار بهبود عرصه سیاست عمومی بیاید، منحرف میکنند.
در حالی که همه شاخصها نشان میدهند وضعیت کشور از انرژی گرفته تا ناترازی بانک و بودجه؛ تا مسائل آب و خاک؛ تا بحران در سطح منطقه و تهدیدات آن برای امنیت؛ تا فساد انبوه؛ باید دستورکارهای مهم و حیاتی روی میز سیاستگذاری و حکمرانی باشند، و ذهن سیاستگذار و مردم باید درگیر مسائل مهمتری باشد، قانون حجاب و عفاف، فیلترینگ و مسائلی از این دست، همه منابع و انرژی کشور را به مقولاتی معطوف میکنند که کارکردشان ممانعت از پرداختن از به مسائل اساسی است.
این دستورکارهای انحرافی، نظیر قانون حجاب و عفاف، فیلترینگ، و قانونی یا غیرقانونی بودن فعالیت محمدجواد ظریف؛ خواجهگان را از پرداختن به «پایبستِ خانه» که در حال ویران شدن است بازمیدارند و آنها را گاه به «نقش ایوان» و اغلب به «بند تُنبان» مشغول میدارند. خطر دستورکارهایی درباره نقش ایوان و بند تُنبان برای برای ملت و دولت و دیوان را جدی بگیرید.
216216