«تصدانه» به جای «پیکسل»؛ منتقدان چه می گویند؟
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، واژهگزینی و معادلسازی واژگان بیگانه یکی از رسالتهای فرهنگستان زبان و ادب فارسی است که قوام و استواری این زبان را نشان میدهد. تاکنون معادلهای گوناگونی از فرهنگستان وارد زبان عامه مردم شده است؛ از دبیرستان، بیمارستان، بهداری و … گرفته که مصوب فرهنگستانهای اول و دوم است تا
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، واژهگزینی و معادلسازی واژگان بیگانه یکی از رسالتهای فرهنگستان زبان و ادب فارسی است که قوام و استواری این زبان را نشان میدهد. تاکنون معادلهای گوناگونی از فرهنگستان وارد زبان عامه مردم شده است؛ از دبیرستان، بیمارستان، بهداری و … گرفته که مصوب فرهنگستانهای اول و دوم است تا پیامک، رایانه، یارانه و … که مصوب فرهنگستان سوم است. تمامی این واژگان در کنار نشان دادن پشتوانه و ظرفیت زبان فارسی، زایایی این زبان را نیز به نمایش میگذارد.
با این حال، انتشار تصاویر کوتاه از گزارش معادلسازی فرهنگستان در ماههای اخیر واکنشهایی را در میان عموم مردم و حتی پژوهشگران به همراه داشت. اوج این واکنشها، دیروز پس از انتشار ویدئویی کوتاه از معادل کلمه پیکسل بود که فرهنگستان برای آن، واژه «تصدانه» را پیشنهاد کرده است. جدای از اینکه چقدر کلمه «تصدانه» پس از سالها استفاده از کلمه پیکسل و رواج آن در بین جوانان، بر زبانها جاری خواهد شد، منتقدان بر این باورند که این کلمه از واژه عربی تصویر ساخته شده و تفاوتی با کلمه انگلیسی از جهت وارداتی بودن، ندارد.
احمدرضا بهرامپور عمران، نویسنده و پژوهشگر حوزه زبان و ادبیات فارسی، در یادداشتی در صفحه شخصی خود در اینباره نوشت: با واژههای مصوّبِ فرهنگستانِ زبان و ادب فارسی (اعم از واژههای ساختهشده یا پذیرفتهشده)، باید واقعگرایانه و منتقدانه روبهرو شد. برخیشان زیبا و رسا هستند و بعضیها هم، نه زیبا هستند و نه رسا. پارهای از این پیشنهادها، واژههایی مرکباند. و برخی از این واژههای مرکب نیز، ترکیبهایی منحوت یا آمیغی.
این شیوه واژهسازی در زبان انگلیسی بسیار رایج است. حتی در زبانِ عربی که از رده زبانهای اشتقاقی است نیز این شکلِ واژهسازی، نمونههایی دارد. در فارسیِ امروز واژههایی زیبا و رسا که به این شیوه ساختهشدهاند کم نداریم: “خصولتی” (خصوصی+دولتی) ، “گیلماز” (گیلان+مازندران) و … . شاملو واژه زیبای “کاریکلماتور” را از ترکیبِ “کاریکلماتور” و “کلمات” ساخت. بعدها استاد شفیعی کدکنی “کاریکراماتور” را گویا متأثر از همین واژه ساختند؛ و مرادشان نیز لاف و گزافِ صوفیانِ مدعیِ کشف و کرامات است.
در علوم تجربی نیز دهها واژه بر همین اساس ساخته شده. از آن جمله اند واژههای “خوکفند” (خوک+گوسفند) و “شیبر” (شیر+ببر). شاید شنیدهاید گاه کودکانی که تازه به حرف آمدهاند، “پشه” را “پَشَره” میگویند. آنان این واژه آمیغی را از تلفیقِ بخشهایی از دو واژه “پشه” و “حشره” میسازند!
در زبانِ طنّازانه مردم نیز نمونههای مشابه فراوان است: ژنیز (ژیانِ مدلپایینِ پرزرق و برق) از ترکیب “ژیان” و “ماتیز” ساخته شده. همچنین است واژه “آشغولانس” (آشغال+آمبولانس) که دلالت دارد به خودروِ حملِ زباله. و نیز “راستقیم” که ترکیبی است شوخطبعانه و مرکب از “راست” و “مستقیم”. مردم گاه حتی دشنامهایی ترکیبی و طبیعتاً مضاعف ساختهاند که نمونه آوردنشان اینجا چندان شایسته نیست. حتی شنیدهام دانشجویانِ شوخطبع و سبکروح، دراشاره به افتِ کیفیِ دانشگاههای شهرستانی، واژه “تاکسفورد” ([دانشگاهِ] تاکستان+آکسفورد) را ابداعکردهاند؛ ساختی که در زبان انگلیسی نیز مشابهاش نمونه دارد: “آکسبریج” (آکسفورد+کمبریج).
چنان که ملاحظه میکنید این ساخت امکاناتِ فراوانی برای نوواژهسازی در اختیار ما میگذارد. حال این ماییم و این امکانِ زبانیِ لایزال. این روزها دیدم و شنیدم که فرهنگستان بهجای واژه “پیکسل” (مرکب از واژههای Pictures و Element) که به معنای “کوچکترین اجزاء تصویرهای دیجیتالی” است “تَصدانه” (تصویر*+دانه) را پیشنهادداده؛ برابرنهادی که ساختی مشابه با معادلِ فرنگیاش نیز دارد.
اما دریغ از اندکی زیبایی و خردکی رسایی در این پشنهاد! آیا مردم این واژه بهگمانام نازیبا و نارسا را با آغوشِ باز خواهند پذیرفت و در مکالماتِ روزمرهشان بهکارخواهندبرد؟! باید منتظرماند. شاید بتوان بر عربیبودنِ واژه “تصویر” نیز خردهگرفت.
انتهای پیام/