بودجه ۱۴۰۴ بودجه جنگی است!/ بزرگ‌ترین تحلیل‌گر سیاسی در ایران بازار است/ یک جریان پرنفوذ در کشور توسعه را جرم و تنش را رسالت خود می‌داند!

اقتصاد۲۴- سایه جنگ و تنش بر سر کشور، اعمال تحریم‌ها، باقی ماندن ایران در فهرست سیاه FATF، کاهش ارزش پول ملی، همه و همه از جمله مواردی است که احساس امنیت اقتصادی را از مردم ربوده است. این در حالی است که تأمین امنیت اقتصادی یکی از وظایف اساسی دولت‌ها به شمار می‌رود و این

کد خبر : 103652
تاریخ انتشار : دوشنبه ۱۴ آبان ۱۴۰۳ - ۱۴:۳۹
بودجه ۱۴۰۴ بودجه جنگی است!/ بزرگ‌ترین تحلیل‌گر سیاسی در ایران بازار است/ یک جریان پرنفوذ در کشور توسعه را جرم و تنش را رسالت خود می‌داند!


اقتصاد۲۴- سایه جنگ و تنش بر سر کشور، اعمال تحریم‌ها، باقی ماندن ایران در فهرست سیاه FATF، کاهش ارزش پول ملی، همه و همه از جمله مواردی است که احساس امنیت اقتصادی را از مردم ربوده است. این در حالی است که تأمین امنیت اقتصادی یکی از وظایف اساسی دولت‌ها به شمار می‌رود و این امر در قانون اساسی به صراحت بیان شده است.

در فصل سوم قانون اساسی، به حقوق اقتصادی و اجتماعی مردم پرداخته و تاکید شده که دولت موظف است شرایطی را فراهم آورد که مردم بتوانند از حقوق اقتصادی خود بهره‌مند شوند. اصل ۴۳ قانون اساسی نیز که به تامین نیاز‌های اساسی افراد و ایجاد شرایط مناسب برای رشد اقتصادی اشاره دارد، تصریح می‌کند که دولت باید از طریق برنامه‌ریزی و سیاست‌گذاری‌های مناسب، زمینه‌های لازم برای تأمین نیاز‌های اولیه مردم از جمله مسکن، خوراک، پوشاک و بهداشت را فراهم کند. اصل ۴۴ قانون اساسی هم به نقش دولت در اقتصاد اشاره دارد و تاکید می‌کند که دولت باید از طریق نظارت و مدیریت بر بخش‌های مختلف اقتصادی، امنیت اقتصادی را حفظ کند.

امنیت، آن هم نه فقط در حوزه اقتصادی بلکه در ابعاد سیاسی و اجتماعی، یکی از پیش‌نیاز‌های توسعه‌یافتگی، مشوق سرمایه‌گذاری و به دنبال آن رونق اقتصادی کشور است. برای تایید این مسئله هم می‌توان به مقایسه میزان سرمایه‌گذاری خارجی در بازه زمانی پیش و پس از قرارداد برجام نگاهی انداخت. تا پیش از برجام، ایران به دلیل تحریم‌های بین‌المللی با کاهش شدید سرمایه‌گذاری خارجی مواجه بود. در سال ۲۰۱۵، میزان سرمایه‌گذاری خارجی به حدود ۲ میلیارد دلار رسید. این رقم در نهایت در سال ۲۰۱۷ و پس از انعقاد قرارداد برجام حدودا به ۵ میلیارد دلار افزایش یافت. بعد از بازگشت تحریم‌ها، فضای اقتصاد کشور با نااطمینانی و عدم چشم‌انداز مشخصی روبرو شد.

همچنین شیوع ویروس کرونا، سرمایه گذاری جهانی را نیز با ریسک‌های زیادی مواجه کرد. همه این‌ها منجر به نزول سرمایه‌گذاری خارجی به کمتر از یک میلیارد دلار شد، به طوری که در سال ۱۴۰۱ مقدار سرمایه گذاری خارجی به ۶۸۷ میلیون دلار رسید که پایین‌ترین سطح سرمایه گذاری خارجی در حداقل ۲۰ سال گذشته بوده است.

به منظور بررسی بیشتر اثر امنیت بر اقتصاد کشور، اقتصاد ۲۴ با حشمت‌الله فلاحت‌پیشه، نماینده اسبق مجلس و عضو هیات علمی دانشکده علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی به گفت و نشسته است. مشروح این گفتگو را در ادامه می‌خوانید.

* آقای فلاحت‌پیشه! همزمان با درگیری و تنش میان ایران و اسرائیل و به دنبال آن واکنشی که بازار داشت، بحث «امنیت اقتصادی» مطرح شد. امنیت اقتصادی چه سطوحی دارد؟

– به هر حال وقتی کشوری در شرایط جنگی قرار می‌گیرد طبیعتا اقتصادش هم تحت عنوان اقتصاد جنگ تعریف می‌شود. به همین دلیل هم در اولین بودجه‌ای که آقای پزشکیان داد، بودجه نظامی حدودا سه برابر شد. این به معنای اقتصاد جنگ است و به عبارتی کشور خودش را برای شرایط جنگی آماده می‌کند. اما باید دقت داشت که دولت‌ها موظف هستند در هر شرایطی امنیت اقتصادی و به ویژه امنیت غذایی کشور را حفظ و حتی تضمین کنند. از این رو در چنین شرایطی پدافند عامل و پدافند غیر عامل به صیانت از مراکز اقتصادی خودشان روی می‌آورند. 

در اولین بودجه‌ای که آقای پزشکیان داد، بودجه نظامی حدودا سه برابر شد. این به معنای اقتصاد جنگ است و به عبارتی کشور خودش را برای شرایط جنگی آماده می‌کند

معتقدم ایران و اسرائیل، پس از دو بار حملات متقابل و البته با درکی که از کل میدان جنگ از سوی سرزمین‌های اشغالی تا مرز‌های دو طرف دارند، درک روشنی از تهدید‌های یکدیگر، آسیب‌پذیری‌ها و نقاط قوت یکدیگر دارند. از این رو با توجه به آسیب‌‎پذیری‌های جدی دو طرف در زمینه اقتصادی، بر این باورم که پیش از اینکه جنگ ایران و اسرائیل به مرحله وارد آوردن ضربه به مراکز شهری و اقتصادی بکشد نیز، جلوگیری از وقوع جنگ قابل پیشگیری است.

* این پیشگیری چرا تاکنون صورت نگرفته است؟

– شاید به این دلیل که دیپلمات‌های دو طرف کاملا در حاشیه هستند و این نظامیان بودند که عملا تصمیم‌گیری و موضع‌گیری کردند. تا زمانی که دیپلمات‌ها در تصمیم‌گیری حضور نداشته باشند طبیعتا ما یک فضای جنگی را خواهیم داشت. مسئله دیگری هم که وجود دارد این است که هم در ایران و هم در اسرائیل کسانی که استدلال‌های مخالف جنگ را دارند، عملا از حوزه تصمیم گیری دور هستند. موضوع اسرائیل زیاد ربطی به ما ندارد، چون اسرائیل از انتهای دهه ۱۹۷۰ در اختیار یک جریان افراطی است، ولی من معتقدم در ایران سال‌هاست کسانی که استدلال‌های محکمی برای پرهیز از بحران، فتنه و جنگ دارند، در حوزه تصمیم گیری عملا حضور ندارند.


بیشتر بخوانید: افق تاریک جنگ و صلح؛ تقویت گمانه‌زنی‌ها درباره احتمال پاسخ تهران به حمله اسرائیل


متاسفانه سال‌هاست کسانی که با یک رویکرد عقلانی مخالف جنگ و تحریم بودند، از حوزه تصمیم‌گیری کشور دور شدند، چون یک رقابت بر سر افراطی‌گری شکل گرفته و افرادی که بیشترین شعار‌های افراط‌گرایانه را سر دادند، به همین دلیل هم صاحب پست و مقام سیاسی شدند، ولی کسانی که صاحب رویکرد‌های منطقی و معقول بودند که می‌توانستند تهدید را از مرز‌های ایران دور کنند، عملا از عرصه سیاسی حذف شده اند؛ لذا باورم بر این است که هنوز هم اگر یک رویکرد عقلانی بر سیاست خارجی کشور حاکم شود، امکان اینکه فتنه نتانیاهو را به خودش برگرداند، وجود دارد، ولی متاسفانه ضعف چنین رویکردی باعث شده که تاکنون تحولات کلی منطقه در مسیری پیش رود که نتانیاهو می‌خواهد.

حشمت الله فلاحت پیشه

* فکر می‌کنید که چرا کسانی که مخالف جنگ هستند در تصمیم‌گیری‌ها حضور ندارند؟

– متاسفانه در طول سالیان اخیر نوعی افراطی‌گری بر فضای نخبگانی حاکم شد و حتی ما می‌بینیم که خود آقای پزشکیان و وزرای مربوطه ایشان در زمینه سیاست خارجه، برای اینکه رای بیاورند و بتوانند سیاست وفاق خودشان را پیش ببرند، مجبور شدند که هیچکدام از شعار‌های تنش‌زدایانه انتخاباتی را تکرار نکنند. حتی ما دیدیم که در جلسه رای اعتماد به وزرای آقای پزشکیان، به سختی می‌شد ادبیات دولتمردان ایشان را از ادبیات جبهه پایداری جدا کرد یا تمایز بخشید. در صورتی که مردم ایران به دنبال تنش، جنگ و تحریم نیستند و یکی از دلایل رای دادن آن‌ها به پزشکیان پرهیز از تنش بود، ولی مشاهده کردیم که این شرایط شکل نگرفت. 

متاسفانه در طول سالیان اخیر نوعی افراطی‌گری بر فضای نخبگانی حاکم شد و حتی ما می‌بینیم که خود آقای پزشکیان و وزرای مربوطه ایشان در زمینه سیاست خارجه، برای اینکه رای بیاورند و بتوانند سیاست وفاق خودشان را پیش ببرند، مجبور شدند که هیچکدام از شعار‌های تنش‌زدایانه انتخاباتی را تکرار نکنند

البته باید دقت کنیم که در سمت دیگر، با یک فتنه گری خبیثانه نتانیاهو و صهیونیست‌ها مواجه هستیم و در سوی دیگر هم جانب داری کشور‌های غربی به‌ویژه آمریکا را داریم، ولی واقعیت امر این است که به باور من سال‌هاست عرصه تصمیم‌گیری کشور از نخبگان عاقل تهی شده است و جریانات افراطی با سوءاستفاده از امکاناتی همچون نظارت استصوابی بسیاری از نخبگان باسواد و دلسوز کشور را حاشیه‌نشین کردند و فقط کسانی صاحب نقش در عرصه تصمیم‌گیری کشور شدند که بیشترین شعار‌ها را دادند. نقطه تلخ ماجرا این است که همین کسانی که با شعار‌ها و ادعا‌های افراطی خودشان کشور را دچار جنگ و تحریم کردند، الان عملا سکوت کرده‌اند. در صورتی که من معتقدم اگر روزی در ایران دادگاه منافع ملی تشکیل شود، حتما متهمان اصلی آن کسانی هستند که این شرایط جنگ و تحریم را به کشور تحمیل کردند و تنها چیزی که برایشان مهم بود حفظ مناصب و موقعیت‌های سیاسی و اقتصادی خودشان بود.

* به جز بحث امنیت منطقه‌ای، سطوح دیگر امنیت اقتصادی چیست؟

– یک واقعیتی که وجود دارد این است که، چون ایران بعد از انقلاب بلافاصله دچار جنگ شد، همین جنگ تجربیات ارزنده‌ای را برای شکل‌دهی به نوعی امنیت اقتصادی و غذایی به ایران داد. عملا مردمان هیچ کشوری به اندازه ایرانی‌ها در زمینه امنیت غذایی صاحب تجربه نیستند. طبیعتا اقدامات صیانتی زیادی در این رابطه وجود دارد، ولی این اقدامات متعلق به زمان جنگ است؛ من معتقدم که در گام اول باید از جنگی که هیچ سودی برای منافع ملی کشور ندارد، پرهیز کرد.

* یکی از وظایف دولت‌ها تامین امنیت اقتصادی است. چرا تاکنون دولت‌ها نتوانسته اند این امر را تحقق بخشند؟ گره کار کجاست؟

– البته در اینکه می‌فرمایید «نتوانستند»، باید بگویم که این‌ها درجه‌بندی است. شاید بتوانیم بگوییم که در حوزه اقتصادی ضعف وجود دارد. من همیشه گفته‌ام که بزرگ‌ترین تحلیل‌گر سیاسی در ایران بازار است، چراکه بازار و اقتصاد، بسیار خوب و ورای شعار‌ها و ادعا‌ها می‌فهمند که چه شرایطی وجود دارد. ایران در پنج دهه گذشته عملا تنها کشوری در دنیاست که بیشتر عمر خود را در شرایط جنگ و تحریم سپری کرده، به همین دلیل اقتصاد کشور به شدت با اخبار مربوط به جنگ و تحریم دچار نوسان شده و بخش عمده‌ای از این مسائل ناشی از این امر است. 

بزرگ‌ترین تحلیل‌گر سیاسی در ایران بازار است، چراکه بازار و اقتصاد، بسیار خوب و ورای شعار‌ها و ادعا‌ها می‌فهمند که چه شرایطی وجود دارد

در ایران متاسفانه هنوز یکی از پرنفوذترین جریانات در تصمیم‌گیری کشور، جریانی است که توسعه را جرم می‌داند و تنش را رسالت خود اعلام می‌کند؛ یعنی برای آن‌ها توسعه، جرم و تنش، رسالت است. در چنین شرایطی طبیعتا اقتصاد آخرین چیزی است که این افراد به آن فکر می‌کنند. البته که اقتصاد این افراد و خانواده آن‌ها دچار نوسان نمی‌شود چراکه آن‌ها نان شعار‌های افراطی خود را می‌خورند. واقعیت این است که سفره مردم کاملا با مصالح اقتصادی و مصالح سیاسی مرتبط است و باید در هرگونه تصمیم گیری مردم اولویت اصلی باشند. من معتقدم که بدون مردم هر شعار، هر آرمان و هر ایدئولوژی کذب است چراکه این مردم هستند که، ولی نعمت تمام سیاستمداران ایران به حساب می‌آیند.

* آقای فلاحت‌پیشه! شما به بحث مردم و سرمایه اجتماعی اشاره کردید. مسئله‌ای که کشور با آن مواجه است این است که سرمایه اجتماعی تقریبا از دست رفته و ما می‌بینیم که بسیاری از مردم ترجیح می‌دهند در کشور ترکیه که اقتصاد ناامنی دارد، سرمایه‌گذاری کنند، ولی در داخل کشور انجام ندهند. دولت برای ترمیم این سرمایه اجتماعی باید چه کند؟

– سرمایه اجتماعی اصولا حاصل تعامل دولت‌ها با مردم است؛ یعنی اگر مردم به این نتیجه برسند که دولتمردان نیازها، خواسته‌ها و آینده آن‌ها را می‌بینند، طبیعتا به حامی دولت‌ها و سیاست‌های آن‌ها تبدیل می‌شوند و همین سیاست به یک سرمایه اجتماعی تبدیل می‌شود. به همین دلیل سرمایه اجتماعی یک امر خلق‌الساعه نیست بلکه در طول زمان شکل می‌گیرد. در طول زمان سیاست‌های دولت‌ها در ایران، به ویژه در حوزه‌های اقتصادی، به گونه‌ای بوده که آسیب‌های زیادی را به مردم وارد کرده و همین امر مهم‌ترین عامل ضعف سرمایه اجتماعی در کشور است. 

در ایران متاسفانه هنوز یکی از پرنفوذترین جریانات در تصمیم‌گیری کشور، جریانی است که توسعه را جرم می‌داند و تنش را رسالت خود اعلام می‌کند؛ یعنی برای آن‌ها توسعه، جرم و تنش، رسالت است.

لازمه کار هم این است که دولت‌ها به گونه‌ای عمل کنند که نه تنها سیاست آن‌ها با وارد کردن زیان به مردم همراه نباشد، بلکه اگر هم از محل سیاست‌های دولت‌ها زیانی به مردم وارد می‌شود، این زیان جبران شود یا شرایط جبرانی آن در قانون دیده شود.

در حال حاضر ما می‌بینیم که به خاطر یکسری اشتباهات سیاسی دولت‌ها به جامعه ایران، تورم، گرانی، تحریم و مواردی از این دست تحمیل می‌شود. به ویژه اینکه بزرگ‌ترین سرمایه کشور توسط کسانی تاراج می‌شود که جزو کاسبان تحریم در ایران هستند؛ یعنی کسانی که شرایط تحریم را به کشور تحمیل کردند، از این محل دچار رانت‌های زیادی شدند و پس از اینکه به ثروت رسیدند، این ثروت را به داخل ایران منتقل نمی‌کنند بلکه در کشور‌های دیگر هزینه می‌کنند. تجربه بحران‌های اخیر نشان داد که سرمایه اجتماعی دولت‌ها مردمند نه کاسبان تحریمی که بلافاصله به دنبال انتقال سرمایه‌های خود به خارج از کشور رفتند.



منبع

برچسب ها :

ناموجود