بحران قطعی برق، نماد بی‌تدبیری

گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو– ساره سمیع؛ ایران به عنوان یکی از بزرگترین دارندگان ذخایر گاز و نفت جهان در کمال شگفتی طی سالهای اخیر با بحران ناترازی انرژی و قطعی مکرر برق مواجه شده است. این وضعیت نتیجه سال‌ها بی تدبیری، ضعف مدیریتی و عدم برنامه ریزی صحیح در حوزه انرژی است. تصمیمات مقطعی، سیاست های اشتباه

کد خبر : 136304
تاریخ انتشار : شنبه ۸ دی ۱۴۰۳ - ۲۲:۲۷
بحران قطعی برق، نماد بی‌تدبیری


گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو– ساره سمیع؛ ایران به عنوان یکی از بزرگترین دارندگان ذخایر گاز و نفت جهان در کمال شگفتی طی سالهای اخیر با بحران ناترازی انرژی و قطعی مکرر برق مواجه شده است. این وضعیت نتیجه سال‌ها بی تدبیری، ضعف مدیریتی و عدم برنامه ریزی صحیح در حوزه انرژی است. تصمیمات مقطعی، سیاست های اشتباه و نبود چشم‌اندازی پایدار برای تامین انرژی، کشور را در شرایطی قرار داده که نیروگاه ها برای ادامه تولید برق ناچار به سوزاندن سوخت های سنگین مانند مازوت شده اند.

مدیریت فاجعه بار در تأمین

در حالی که مسئولان دولتی سال‌ها استفاده از مازوت را تکذیب می کردند، قطع ناگهانی مازوت سوزی در نیروگاههای بزرگ تنها زمانی رخ داد که آلودگی هوا به مرحله بحران رسید.

این تصمیم دیرهنگام نتیجه ناتوانی در مدیریت تامین گاز طبیعی و نبود برنامه ای برای تنوع‌بخشی به منابع انرژی بود. مازوت یا نفت کوره سنگین، پسماندی از پالایشگاه های نفت بوده که پس از جداسازی بخشهای سبک نفت خام باقی مانده و عموما حاوی مقادیر زیادی سولفور (گوگرد) است. سوزاندن سوختهای سنگین مانند مازوت در بویلر نیروگاههای بخار به انتشار مقادیر زیادی اکسیدهای سولفور منجر می شود که از گازهای سمی و به شدت آسیب‌زا به سلامت شهروندان است. اما باید پرسید چه می شود که نیروگاه های کشور از چنین سوختی استفاده می کنند؟

در حالی که مسئولان دولتی سال‌ها استفاده از مازوت را تکذیب می کردند، قطع ناگهانی مازوت سوزی در نیروگاههای بزرگ تنها زمانی رخ داد که آلودگی هوا به مرحله بحران رسید. این تصمیم دیرهنگام نتیجه ناتوانی در مدیریت تامین گاز طبیعی و نبود برنامه ای برای تنوع‌بخشی به منابع انرژی بود. مازوت یا نفت کوره سنگین، پسماندی از پالایشگاه های نفت بوده که پس از جداسازی بخشهای سبک نفت خام باقی مانده و عموما حاوی مقادیر زیادی سولفور (گوگرد) است. سوزاندن سوختهای سنگین مانند مازوت در بویلر نیروگاههای بخار به انتشار مقادیر زیادی اکسیدهای سولفور منجر می شود که از گازهای سمی و به شدت آسیب‌زا به سلامت شهروندان است. اما باید پرسید چه می شود که نیروگاه های کشور از چنین سوختی استفاده می کنند؟
سهم گاز طبیعی از سبد انرژی در ایران بیش از ۷۰ درصد است، در حالی که آمریکا که نخستین تولید کننده گاز طبیعی در جهان است و بیش از ۲۳ درصد از کل تولید گاز جهان را در اختیار دارد. تنها ۲۴ درصد از سبد انرژی خود را به گاز اختصاص داده است. همچنین اکنون بیش از ۸۰ درصد تولید برق کشور وابسته به گاز است. گاز در تامین سوخت صنایع نیز نقش کلیدی دارد، به طوری که هم اکنون بیش از ۹۰ درصد صنایع و نیروگاه ها وابسته به گاز هستند و بیش از ۳۰ هزار واحد صنعتی بزرگ و مهم کشور که 90 درصد محصولات کشور را تولید می‌کنند از گاز استفاده می‌کنند.

اما کمبود گاز طبیعی در روزهای سرد سال و اولویت وزارت نفت در گازرسانی پایدار به بخش خانگی و تجاری موجب می شود حجم تخصیص گاز به عنوان سوخت پاک به نیروگاه‌ها و صنایع در این فصول محدود یا حتی قطع شود به همین دلیل هم آنها برای تولید خود مجبور به استفاده از سوختهای مایع از جمله مازوت، نفت کوره و نفت گاز هستند. این در حالی است که طبق اعلام وزارت نفت ایران در اسال روزانه حدود ۳۰۰ میلیون متر مکعب ناترازی گاز دارد. این مقدار در سال ۱۴۰۰ حدود ۲۰۰ میلیون متر مکعب در روز بود.

 قیمت گذاری دستوری و یارانه های غیر هدفمند

ایران با پرداخت بیش از ۸۰ میلیارد دلار یارانه انرژی در سال در زمره کشورهایی قرار دارد که منابع خود را به بدترین شکل ممکن هدر داده است. قیمت ‌گذاری دستوری برق و سوخت، انگیزه صرفه‌جویی و سرمایه‌گذاری در بخش انرژی را نابود کرده است نه تولید کنندگان انگیزه ای برای توسعه زیر ساخت ها دارند و نه مصرف کنندگان دلیلی برای کاهش مصرف به جای اصلاح این سیاست‌ها دولت همچنان بر رویه های قدیمی اصرار داشته و هرگونه اصلاح قیمت ها را به بهانه حمایت از اقشار کم درآمد به تعویق انداخته است. این در حالی است که قشرهای آسیب پذیر بزرگ ترین قربانیان قطعی های مکرر برق و آلودگی شدید ناشی از مازوت‌سوزی هستند.

ضعف در زیرساخت‌ها و نبود سرمایه‌گذاری

چرا نیروگاه های ایران همچنان با فناوری های منسوخ فعالیت می‌کنند؟ چرا شبکه‌های انتقال برق فرسوده است و بیش از ۱۰ درصد از برق تولیدی در همین شبکه‌ها هدر می رود؟ پاسخ ساده است فقدان سرمایه گذاری کافی و سوءمدیریت در تخصیص منابع. در حالی که بسیاری از کشورهای توسعه یافته و حتی درحال توسعه به سمت انرژی‌های تجدیدپذیر حرکت کرده اند ایران همچنان درگیر تامین برق از نیروگاه های گازی و مازوت سوز است. نبود حمایت های دولتی برای سرمایه گذاری بخش خصوصی در توسعه نیروگاه های خورشیدی و بادی نمادی دیگر از بی تدبیری در مدیریت انرژی است.

اولویت های اشتباه و تصمیم گیری های سیاسی

در حالی که ایران با بحران کمبود برق مواجه است دولت همچنان به صادرات برق به کشورهای همسایه ادامه می دهد. توجیه این اقدام الزام به اجرای قراردادهای بین المللی است. اما آیا تأمین نیازهای داخلی نباید اولویت اصلی باشد؟
تداوم صادرات برق بدون توجه به نیاز داخل نمونه ای از تصمیم گیری های اشتباه و سیاست زدگی در مدیریت انرژی کشور است. مسئولان باید پاسخ دهند که چرا منافع ملی در برابر تعهدات خارجی قربانی میشود؟

پیامدهای اجتماعی و اقتصادی بحران

بحران قطع برق در سالهای اخیر صنایع حیاتی کشور مانند فولاد پتروشیمی و سیمان را فلج کرده است. هزاران کارگر بیکار شده‌اند و صنایع به دلیل قطعی‌های مکرر برق توان ادامه تولید ندارند. خانوارها نیز با هزینه‌های اضافی ناشی از خرابی لوازم برقی و تجهیزات آسیب‌دیده مواجه شده‌اند. در همین حال، بحران آلودگی هوا به سطحی خطرناک رسیده است و شهروندان ناچارند پیامدهای تصمیمات غلط مدیران را با سلامتی خود بپردازند.

 ضرورت تغییر رویکرد مدیریتی

بحران ناترازی برق در ایران نتیجه مستقیم سوء مدیریت نبود برنامه ریزی و اولویت بندی های اشتباه است تغییر این وضعیت نیازمند اصلاحات ساختاری عمیق در مدیریت انرژی، پایان قیمت گذاری دستوری و توسعه واقعی انرژی های تجدیدپذیر است. اما با توجه به نظر کارشناسان انرژی و اقتصاد دانان برای رفع وضعیت اورژانسی فعلی می توان پیشنهاداتی کوتاه مدت میان مدت و بلند مدت عنوان کرد.

1.کوتاه‌مدت:الان حدود ۱۸ میلیارد لیتر (تقریبا معادل ۱۰ میلیارد دلار) در سال گازوییل و مازوت در نیروگاهها مصرف می‌شوند با این هزینه می توان حدود ۳۵ هزار مگاوات نیروگاه تجدیدپذیر و واحدهای بخار در کوتاه مدت ایجاد کرد.

۲.میان مدت: دولت باید از تجارت برق بیرون بیاید، بدین معنا که شرکتهای خرده فروش به جای دولت، برق را بفروشند.

 ۳ بلند مدت: باید بازار ظرفیت راه‌ اندازی شود و نظام تعرفه گذاری تک عاملی مبتنی بر انرژی از بین برود تا کسی نتواند ظرفیت موهوم بفروشد.
مسئولان باید پاسخگوی سیاست های ناکارآمدی باشند که اقتصاد، سلامت عمومی و محیط زیست کشور را با بحران روبه رو کرده است. مدیریت بحران نباید به وعده های موقتی و اقدامات سطحی محدود شود بلکه نیاز به تغییرات اساسی در ساختارهای تصمیم گیری و تنظیم گری انرژی دارد. وقت آن است که دولت به جای انکار مشکلات به اصلاحات واقعی و پایدار روی آورد.

*ساره سمیع، کارشناس ارشد اقتصاد انرژی

*انتشار یادداشت‌ها به معنای تأیید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری دانشجو» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروه‌ها و فعالین دانشجویی است.

 

 

 

 



منبع

برچسب ها :

ناموجود