۱-ویل دورانت در مطلع کتاب تاریخ تمدن با یک پرسش آغاز می کند که آیا از تاریخ چیزی بهدست آورده ایم که بتواند روشنگر فردا ها باشد؟ و یا ممکن است تاریخ بی معنی باشد و به ما چیزی نیاموزد و گذشته سراسر تمرین اندوه بار خطاهایی بوده باشد که مقدر شده است و اکنون در سطحی وسیع تر به مقیاسی بزرگتر تکرار می شوند؟! باری این شعله فروزان امید است که برای آیندهای درخشانتر افراد امیدوار به فرداها را همداستان برای تغییر و ساختن و آبادی و عدالت و حقوق بشر و فضیلت مندی می کند. این امید کیمیایی ایران امروز برای ساختن فردایی آبرومند و سزاوار است.
۲-اینجا نقش کنشگر خیر عمومی برجسته تر از همه است. او سوژه نقش اول بازیگری در عرصه عمومی است. رویکرد او جامعه محور است هر چند به اقتضا وارد قلمرو کنش سیاسی می شود. زین روی کنشگر خیر عمومی اهل فداکاری به نفع جامعه است. او از منافع خود می گذرد تا منافع جمعی را به نظاره بنشیند. او به اخلاق اجتماعی باور مند است و برای تحقق جامعه اخلاقی فداکاری را پیشه می سازد. مرز او با کنشگر سیاسی متمایز است. کنشگر حزب سیاسی در جغرافیای قدرت و برای کسب قدرت رقابت می کند. فتح سنگر به سنگر کرده، رقبا را حذف می کند تا به تشمیت کسب قدرت با هدف خدمت یا کاسبی دست یازد. غایت را جریان منافع حول او تعیین می کند و نیت های پشت پرده اش با این وصف که وسیله اش کنش سیاسی و حزبی برای کسب مصادر قدرت است .
۳-در این ورطه کنشگر خیر عمومی دنبال قدرت و میز و صندلی برساختن نیست.چشم او به منفعت جمعی است. دنبال خلق فرصت است. برای او رقیب معنا ندارد. او رقابت نمی کند. می سازد و پیش می برد. .مشارکت در امر سیاسی هم وسیله ای است برای کاهش رنج دیگران و توان افزایی قدرت برای خدمت به شهروندان. غرض سیاسی ندارد هرچند از ابزار کنش سیاسی بهره مند می شود . سودای این طیف منافع جمعی و اخلاق زیسته متعالی و خیر عمومی خرسند کننده و رفاه همگانی مسرت بخش مساوات ساز است
۴-مجتمع و متشکل شدن و جمعیت سازی و هم رسانی و هم افزایی را زمینه ای تهسیل کننده برای کاربست صحیح قدرت در خدمت ملت می داند و دنبال منافع بازاری و جیرینگی نیست. ابزار او فعالیت اثربخش و خدمت صادقانه برای بهتر شدن وضعیت مردم است . این حزب و ان حزب را نه برای نزدیکی های چرتکه بدستانه بلکه برای اتکا کردن جهت کاهش الام مردم و افزایش خیر جمعی بر می کشد.
۵-کنشگر خیر عمومی آهسته و پیوسته حرکت می کند. ابنالوقت است و زمان شناس و اهل حرمت مستمر . به تعبیر امام علی در نهج البلاغه بردباری و استقامت در هدف را وزیر خود ، دانش را چراغ راه و راهنمای خویش ، مدارا با دیگران را برادر و عقل را یاور و شکیبایی را سردار سپاه خود می شناسد. کتاب خیر عمومی و خیر خصوصی اثر ریموند گویس شهروندان را به قلمرو حوزه عمومی دعوت می کند تا انسان که برای خیر و منافع فردی تصمیم می گیرند برای خیر و منافع جمعی بیندیشند. هستی خصوصی با هستی عمومی پیوند خورده و انسان خودخواه اگر فقط در تکاپوی هستی خصوصی است و منافع دیگران را قربانی می کند تا به منافع شخصی بیشتری دست یابد انسان اخلاقی اجتماعی به فکر هستی عمومی بوده و خود را متغیر متاثری از هستی عمومی می داند. به تعبیر امام علی(ع) در نامه به مالک اشتر، نافع ترین فرد و خیر خواه ترین، برای اکثریت است و حقوق اقلیت را هم به دیده حرمت می نگرد.
۶-او به گروه های آسیب پذیر و نادیده شده ها توجه خاص دارد.چون مثل اصحاب کنش سیاسی همه چیز را با سبد رای و این سوال که چقدر برای من رای آوری دارد، تحلیل نمی کند. تحلیل او انسان دوستانه است.”مرد نامرئی “رمانی نوشته رالف الیسون است که حکایتگر محرومیت های ناشی از” در اقلیت بودن “است . این کتاب یک جمله کلیدی دارد بدین مضمون که ” من نامرئی هستم. علتش هم بسیار ساده است. هیچکس نمی خواهد مرا ببیند. ” با اقتباس از این جمله عبارت ” شهروند نامرئی” دلالت بر نادیده شده ها دارد .افرادی یا خواسته هایی که نادیده گرفته شده یا تحقیر شده یا کتمان شده اند. زخم های مکتوم این جمعیت هر کجا قدرت ابراز داشته باشد سر باز می کند. برای همین دموکراسی را حاصل جمع حکمرانی رای اکثریت بهعلاوه رعایت حقوق اقلیت تعریف می کنند. کنشگر خیر عمومی به دنبال تامین منافع همه است. بی استثنا و خاصه آنها که غیر مقربترند برای او اهمیت بیشتر دارند تا حقوق آنها هم از تعدی محفوظ باشد.
۷-در جامعه ای که همه احترام دارند و همه به حساب می آیند، خرسندی و خجستگی شکل می گیرد. عدالت، برابری و مساوات یعنی همین. همه را دیدن، ما برای تغییر به همه نیاز داریم. قلب ایران در پیکر تک تک ایرانیان می تپد. همه را بینیم. خروش جرس “رویای ایرانی”یک واقعیت پایدار و پدیدار دارد و آن چیزی جز احترام به حقوق همه نیست. شعار “ایران برای همه ایرانیان” دقیقا همان چیزی است که با انکار نفوس و شهروندان بهدست نمی آید. کتمان شده ها وپنهان شده های زیادی داریم که بخاطر نسل خود، قومیت یا عقیده یا اقتصاد یا دیدگاه سیاسی و فکری و طبقه ای و سایر خط کشی های انتزاعی و اعتباری به “سندروم تبعیض نادیده انگارانه حقوق “مبتلا هستند. امنیت اقلیت با جفا به اکثریت حاصل نمیشود چنانچه برخورداری اکثریت از مسیر انکار اقلیت نمی گذرد. . باید همه را بهرسمیت بشناسیم و تکثر و رواداری و مداراورزی را به چاشنی احترام به حقوق و کرامت انسانی همگان زینت بخشیم.
۸-کنشگر خیر عمومی دنبال جامعه خشونت پرهیز و گفت وگو گراست. کینه عمیق و انتقام سخت در مناسبات سیاسیون سکه رایج است. فرمول تسویه حساب احزاب با کنشگر خیر عمومی بیگانه است. او می داند که یک راه بیشتر نداریم. گفت وگوی اثربخش برای تغییر امید بخش. تغییر با امکان توانایی شهروند برای بیان مستقیم نقد به حکمران بدون ترس با شوق و غرور و اشتیاق تنها راه ماست. با خشونت گستری و تخریب و صدا کلفت کردن و سرکوب کردن و خالص سازی و حذف های مستمر و بگو مگوهای جدل آلود چیزی عوض نمی شود. فقط انشقاق مردم افزون و گسل های فاصله، فعال و انرژِی ها مستهلک منازعه خسته کننده میشود. راه را برای گفتگوی سازنده بین الاذهانی و بین نخبگانی باز کنیم. کنشگر خیر عمومی می خواهد از همه ظرفیت ها برای بهتر شدن و برکشیدن کشور استفاده شود. حزب و دسته فرع است . مهم اثربخشی برای مردم رنج دیده است.
۹-کنشگر خیر عمومی اهمیت تقویت سپهر عمومی را ادراک می کند. رسانه های آزاد و احزاب و جمعیت ها و سندیکاها و صنوف و حلقه های واسط را ارج می نهد و مطالبه می کند که این بازیگران خیر عمومی تضعیف نشوند . بلکه مجال یابند تا اثربخش گشته و مرجعیت پیدا کنند . ثمره این نگاه روزنه گشاست که انتخابات ارجمندی می یابد و اعتراض ها از حالت توده وار و سرگشته و مخرب به سمت اثربخشی صندوق رای پیش می رود و منسجم و بر مدار خیر عمومی سوق پیدا می کند. آنوقت خرد و تجربه و تخصص و عقلانیت جمع های منسجم اجتماعی راه را برای تغییر به سود همگان و مبتنی بر خیر عمومی هموار می کند.
۱۰-این کار کارستان کنشگر خیر عمومی است که کنشگر حزب سیاسی را به این سمت سوق دهد تا از همه سرمایه های اجتماعی ایرانی به نفع خیر عمومی بهره گرفته شود و کشوری آباد و ایمن و آزاد رقم می خورد. سرنوشت ایران رفاه و آزادی است و کنشگر خیر عمومی برای این طالع مبارک ایرانی از جان و جهان خود می گذرد. کاری که کنشگر حزبی نمی تواند از خود انتظار داشته باشد. هر قدر کنشگران خیر عمومی صدای رساتری داشته باشند شاخص ها، امید بخش تر خواهند شد. صدای آنها این روزها شنیدنیتر است.
*حقوقدان و وکیل پایه یک دادگستری
بیشتر بخوانید:
رویکرد قیممآبانه به نهاد وکالت
قوه قضائیه شایسته، معیار توسعه ملی
۲۱۶۲۱۶