آیا در وکالتنامه ای که موکل وکالت بلا عزل داده و حق ضم امین و استصواب و حق نظارت را از خود سلب و ساقط نموده است، اجازه دارد در همان پرونده وکیل دیگری را غیر از وکیل اول اختیار و استخدام کند؟
سؤال: آیا در وکالتنامه ای که موکل وکالت بلا عزل داده و حق ضم امین و استصواب و حق نظارت را از خود سلب و ساقط نموده است، اجازه دارد در همان پرونده وکیل دیگری را غیر از وکیل اول اختیار و استخدام کند؟ جواب: موکل در وکالتنامه ای وکالت بلاعزل داده باشد و حق
سؤال:
آیا در وکالتنامه ای که موکل وکالت بلا عزل داده و حق ضم امین و استصواب و حق نظارت را از خود سلب و ساقط نموده است، اجازه دارد در همان پرونده وکیل دیگری را غیر از وکیل اول اختیار و استخدام کند؟
جواب:
موکل در وکالتنامه ای وکالت بلاعزل داده باشد و حق ضم امین، استصواب و نظارت را از خود خلع و سلب کرده باشد عملا حق عزل وکیل را نیز از خود سلب کرده است. بنابراین موکل حق ندارد وکیل دیگری در همان پرونده اختیار کند، مگر اینکه وکیل اول استعفا دهد و یا وکالتنامه بلاعزل باطل شود.
در وکالت بلاعزل، موکل حق عزل وکیل را از خود سلب و ساقط می کند و وکیل نمی تواند توسط موکل عزل شود و تنها در صورت استعفای وکیل یا پایان وکالتنامه باطل می شود.
اگر موکل در وکالتنامه ای حق عزل، ضمن امین، استصواب و نظارت را از خود سلب و ساقط کرده باشد نمی تواند وکیل دیگری در همان پرونده اختیار کند.
ولی با توجه به اینکه حق عزل وکیل توسط موکل یا حق استعفای وکیل یک حق مدنی است و براساس ماده 959 قانون مدنی « هیچ کس نمی تواند به طور کلی حق تمتع و حق اجرا تمام یا قسمتی از حقوق مدنی را از خود سلب کند.»
در مواردی چون:1- زمانی که وکالت، ضمن عقد لازمی شرط گردد 2- زمانی که عدم عزل وکیل، ضمن عقد لازمی شرط گردد 3- اگر وکالت، ضمن عقد جایزی شرط گردد، تا زمانی که آن عقد جایز به قوت خود باقی است انحلال وکالت نیز منتفی می باشد. 4- اگر عدم عزل وکیل به صورت شرط نتیجه، ضمن عقد وکالت یا عقد جایز دیگری شرط گردد، نمی توان وکیل را عزل نمود.
و همچنین ماده 679 قانون مدنی که بیان می دارد: « موکل می تواند هر وقت بخواهد وکیل را عزل کند مگر اینکه وکالت وکیل یا عدم عزل در ضمن عقد لازمی شرط شده باشد.»
از طرفی وکالت از عقود جایز بوده و توسط هر یک از طرفین قابل انحلال است.
شایان ذکر است قانونگذار در ماده 683 قانون مدنی میگوید: « هرگاه متعلق وکالت از بین برود یا موکل عملی را که مورد وکالت است خود انجام دهد یا به طور کلی عملی که منافی با وکالت وکیل باشد به جا آورد مثل این که مالی را که برای فروش آن وکالت داده بود خود بفروشد وکالت منفسخ می شود.» موکل را در انجام موضوع وکالت صاحب اختیار می داند حتی اگر وکالت اعطایی از نوع بلا عزل باشد.
با توجه به ماده 683 قانون مدنی به نظر می رسد صرف بلا غزل بودن دلیلی بر اسقاط حق موکل و سلب اختیار از وی در انجام موضوع وکالت نمی باشد.
در قانون مدنی، موکل معمولاً می تواند در هر زمان وکیل خود را عزل کند مگر اینکه حق عزل از موکل سلب شده باشد.
با توجه به مطالب فوق، اگر موکل به موجب یک عقد لازم، حق عزل وکیل را از خود سلب کرده باشد این سلب حق معتبر است و موکل نمی تواند وکیل خود را عزل کند، مثلاً (عقد بیع یا عقد ازدواج) که بعد از انعقاد، طرفین نمی توانند به راحتی آن را فسخ کنند.
هفتم خرداد یکهزار و چهارصد و چهار
اسماعیل رضاپور لشکامی