فروزان آصف نخعی: در نقد، برخی نگرش، برخی توانمندی و برخی هم رفتار دولت ها را زیر سوال برده و نقد می کنند. همه انسان ها تحملشان در شنیدن نقدهای به نگرش، پایین است. در نقد نگرش، هویت، شخصیت، و زندگی شخص زیر سوال می رود، بنابراین طرف مقابل هم دچار فشار شدید شده و احتمالا موضع خیلی تهاجمی می گیرد.
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، بحث محمدرضا شعبانعلی، مبنی بر «چگونه انتقاد کنیم» که فایل صوتی آن در کانال مدرسه علوم انسانی منتشر شده، می گوید: «به نظر می رسد هرچند در باره نقد زیاد بحث شده، اما هنوز باید در باره آن بیشتر صحبت و فکر کنیم.»
او می گوید: «نقد در معنای کلی اش را به معنای بررسی و طرح نقاط مثبت و منفی یک موضوع مطرح کرده اند، با این همه اغلب لغت انتقاد به معنای منفی به کار برده می شود. ما زمانی که داریم، در باره گفته، نوشته، و برخورد کسی صحبت می کنیم، می خواهیم ایرادهای آنان را بهشان گوشزد کنیم.»
این مدرس مباحث مدیریتی، با اشاره به این که «آنچه در ذهن همه جا افتاده و دائم به یکدیگر می گوییم آن است که افراد باید نقد کنند، طرف مقابل هم باید نقدپذیر باشند و البته نقد بسیار خوب است، اما باید دقت کنیم اگر ندانیم در چه زمان، شرایط و با چه اصولی نقد مطرح می شود، ممکنه نقد، به جای اصلاح، در عمل به دیگران زخم می زند، بدون این که نتیجه و اثر خاصی داشته باشد.»
فرهنگ تهاجمی در جامعه ایران
شعبانعلی در ادامه با اشاره به این که «بخواهیم و نخواهیم ، دوست داشته باشیم، یا دوست نداشته باشیم، در جامعه ما فرهنگ تهاجمی و رفتارهای رقابتی دیده می شود» می گوید: « زمانی که مشاهد ه می شود فردی به موفقیتی رسیده ، آدم های کمتری هستند که خوشحال می شوند. آدم های بیشتری شروع می کنند به دنبال دلیل گشتن، و این که این آدم چگونه توانسته رشد کند، و یا به چه دلیل توانسته به مدرسه خوبی برود. ما معمولا شکست ها و اشتباهات خودمان را به مسائل بیرونی و شکست ها و اشتباهات دیگران به خود افراد نسبت می دهیم و این که باید خودشان باید پاسخگو باشند.»
او افزود: «فرهنگ رقابتی، باعث شده، هر کسی بالاتر از من است، نقدم نسبت به او، نقد سازنده نباشد. نقد که مانند یک چاقوی دولبه می ماند ، می تواند بسیار مفید یا بسیار مضر باشد، به نظر می رسد که هنوز جا دارد که نقد در جامعه هنوز به صورت مثبت و سازنده تری مورد استفاده قرار بگیرد.»
نقد علاوه بر افشای اشتباه دیگری خودافشاگر هم هست
شعبانعلی در ادامه به یک ویژگی بسیار مهم نقد پرداخت، او گفت: «اولین نکته خیلی مهم آن است که یادم باشد، زمانی که دارم کسی یا سازمانی را نقد و نکات منفی اش را مطرح می کنم، مستقل از این که نیتم مثبت است یا منفی، مستقل از این که چه هدفی دارم، نقد من، ابتدا نکات بسیار زیادی را در باره خود من افشاء می کند. بنابراین دقت کنم که نقد ابتدا راجع به خودم اطلاعات بیرون می دهد. به عبارت دیگر نشت اطلاعات و نشت شخصیت دارم.»
او سپس با اشاره به مثالی گفت: «زمانی که می گویم فلان آدم در جلسه خیلی ابراز وجود می کرد، شاید احساس می کنم فضا را برای من تنگ کرده بود. والا آدمی که احساس می کند سهم اش از حضور در یک جلسه بالاست، ابراز وجود دیگران احساس نمی کند. کسی که می گوید فلانی از موضع بالا به پایین با من صحبت می کرد، مقداری هم این دغدغه را دارد که ببیند از چه موضوعی دارند با او سخن می گویند، آدمی که موضع خودش را بالا ببیند، خیلی متوجه نمی شود که دارند با او از بالا به پایین صحبت می کنند. خیلی از کارهایی که انجام می دهیم، بیشتر از این که عقیده هایمان را بیان بکند، ممکن است عقده هایمان را بیان بکند.»
این مدرس حوزه مدیریت در ادامه به «اولین قانون در باره نقد کردن» پرداخت و گفت: « هنگام نقد کردن، به این فکر کنیم که قبل از صحبت با دیگران، با خودم بیندیشم که ریشه اصلی این نقد چیست؟ این نقد چه اطلاعاتی را راجع به من افشاء می کند؟ این نقد چه عقده ها و چه عقیده هایی را نشان می دهد؟ آیا مطرح کردن نقد به طرف مقابل کمک می کند، یا قرار است به من کمک کند تا آرام بشوم و خودم را تخلیه بکنم. اگر احیانا احساس می کنم این نقد بیش از آن که برای طرف مقابل سازنده باشد، برای من مخرب است، شاید بهتر باشد که اساسا چنین نقدی را مطرح نکنم.»
چرا در ایران آسیب های نقد بیشتر می شود؟
این مدرس مباحث مدیریتی در ادامه با طرح این سوال که «چه می شود لبه تیز و برنده نقد، بسیار قوی تر و آسیب هایش خیلی بیشتر از قسمت سازنده اش می شود» گفت: «برای پاسخ به این پرسش، یکی از بحث های مهم در حوزه فرهنگ، بحث جمع گرایی، و فردگرایی است. جمع گرایی به معنای این که چقدر به یک گروه یا جامعه، حق می دهیم در مورد زندگی فردی اعضایش نظر بدهد. از آن طرف فردگرایی به این معنا که یک آدم چقدر برای زندگی شخصی خود حق تصمیم گیری دارد؟ نمی شود گفت کدام یک از جمع گرایی یا فردگرایی خوب است؟ بلکه می توانیم به صورت توصیفی فقط نگاه کرده، و یاد بگیریم.»
او افزود: «جامعه ما جامعه ای است که سهم جمع گرایی در آن پررنگ بوده و هنوز تا حد زیادی، اثراتش وجود دارد، بنابراین، خیلی ویژگی های جوامع جمع گرا را داریم. در جوامع جمع گرا اگر شخص بخواهد یک لباس با مدل مناسب تهیه کند، تا اندازه زیادی اطرافیان در خانواده، محیط کار، حتی رهگذران خیابان به خود حق می دهند در باره اش نظر بدهند. ما نمی توانیم هر مدل با هر رنگی که دوست داریم بپوشیم. جامعه خود را محق می داند نظر بدهد، این وضعیت در انتخاب سبک زندگی، رشته دانشگاهی، رنگ کفش و خودرو نیز این گونه است.»
شعبانعلی سپس به جوامع فردگرا پرداخت و گفت: «در مقابل جوامعی که فردگرایی رواج یافته ، آدم ها احساس می کنند حریم شخصی بزرگتری دارند. بحث جمع گرایی و یا فردگرایی، تنها یک بحث سیاسی نیست، بلکه یک بحث فرهنگی و بسیار کلان است به طور کامل اجتماعی است که دارای ریشه های بسیار طولانی است و معمولا در طی دهه ها و قرن ها به تدریج تغییر می کند. در فرهنگ جمع گرا، آدم ها مجموعه خیلی زیادی از قضاوت ها، و پیش فرض ها ، مقدار زیادی از باید ها و نبایدها، را که در زیرمجموعه فرهنگ والدانه و نه فرهنگ بالغانه دارند.»
صحبت با دیگری نه به عنوان سلیقه بلکه به عنوان تجویز
شعبانعلی در ادامه با اشاره به این که «انسان ها وقتی با طرف مقابل حرف می زنند معمولا به عنوان سلیقه صحبت نمی کنند بلکه به عنوان تجویز سخن می گویند» تاکید می کند: «من وقتی از لباس شما ایراد می گیرم، یادم می رود که «من» سبک لباس پوشیدنت را دوست ندارم. می گویم سبک لباسی که تو پوشیده ای خوب نیست. به همین دلیل در جامعه ما نقد در پیش فرض خود، طعمی از قضاوت دارد، و آن قضاوت هم بخشی از منطق ، بخشی هم عرف اجتماعی و قسمتی هم حقی است که جامعه به خودش می دهد تا در باره تک تک اعضایش با یک معذرت خواهی، نظر بدهد، و همین باعث رواج خشونت می شود. شاید فرهنگ نقد و انتقاد در جوامعی که فرهنگ جمع گرا، بیشتر از فردگرایی رایج است، یک مقداری جدی تر باید مورد بررسی قرار بگیرد.»
او افزود: «باید تمرین کنیم و یاد بگیریم زمانی که در مورد طرف مقابل نقدی داریم، حتما بلافاصله، و تا حد امکان، پیش فرض هایی که در ذهن ما وجود دارد، آن ها را هم به جمله بندی مان اضافه بکنیم. برای مثال اگر در یک جلسه مهم سازمانی ، یکی از اعضای سازمان با لباس اسپورت و یا شلوار جین در جلسه شرکت کرد که من احساس می کنم منطقی نیست، زیرا فکر می کنم باید با کت و شلوار یا لباس رسمی در جلسه شرکت کرد، اگر می خواهم بگویم که کاش با لباس رسمی می آمدی، حتما خوب است قبل از آن چند مفروض را هم مطرح بکنم. بر فرض بگویم می دانی که در صنعت ما هنوز فکر می کنند برای شرکت در جلسه رسمی ، پوشش مناسب کت و شلوار است. البته بگویم من به غیر از جلسه، مهمانی دوستانه هم که می روم، لباس رسمی می پوشم، شاید هم به همین دلیل است که حسم خوب نیست. ولی راستش وقتی که در جلسه نگاه کردم، گفتم شاید اگر من بودم با یک لباس دیگری می آمدم.»
زبان نقد یعنی زبان انعطاف پذیر، زبان تردید، زبان ترجیح و حرکت سازنده
این مدرس مباحث مدیریتی افزود: «هرچقدر بتوانیم بحثمان را نرم تر بکنیم، بهتر است. اصطلاحا می گویند زبان نقد، باید زبان انعطاف پذیر، زبان تردید، و زبان ترجیح باشد. ما زمانی که نقد می کنیم، راجع به رفتار غلط و درست طرف مقابل سخن نمی گوییم، ما راجع به این که چه چیزی را ترجیح می دهیم، حرف می زنیم. و اگر طرف مقابل نقد ما را می شنود، معنایش انتقادپذیری او نیست، معنایش این است که او به ما این فضا را داده، که راجع به سلیقه خودمان حرف بزنیم و نظر بدهیم؛ بگوییم ترجیح ما چه بوده است؟ اگر این موضوع در ذهن مان باشد، احتمالا لحن و برخوردما تغییر می کند، و در نهایت، نتیجه نقد ما هم متفاوت خواهد بود. زیرا با این روش به جای تخریب به سمت سازنده بودن حرکت می کنیم.»
سه لایه مهم نقد و اظهار نظر
شعبانعلی در ادامه به ماهیت ها اظهار نظرها پرداخت که به سه لایه مهم تقسیم می شوند. او با ذکر محورهای این سه لایه در ادامه به تشریح هر یک پرداخت. او گفت: «معمولا اظهار نظرها و نقدها را به سه لایه تقسیم می کنند:
لایه نگرش
لایه توانایی
لایه رفتار»
او افزود: «فرض کنیم من داخل بانک می روم، و نوبت گرفته ام، منتظرم و ناگهان می بینم، چند نفر که آشنا داشتند، آمدند و بدون نوبت، به سمت گیشه رفتند ، و طرف مقابل به دلیل آشنا بودن، دارند کارشان را راه می اندازند. حالا می خواهم این رفتار را نقد کنم. احتمالا نزد رئیس شعبه و یا نزد همان شخص بروم و نقدم را به سه شکل زیر مطرح کنم:
۱-در لایه نگرش، دیدگاه طرف مقابل را مورد سوال قرار می دهم. احتمالا چنین جمله ای می گویم: آره دیگه، برای شما فرقی نمی کنه، این آقای چون رفیقتان است و … یا عددش، عدد خیلی بزرگی در بانک شماست، ماها را دیگر به عنوان مشتری نمی بینید، ماها یک مشت گوسفندیم» ممکن است بیان شما در لایه نگرش این اندازه تند باشد. یا ممکن است نرم تر باشد، به این نحو که : « من فکر می کنم بانک شما بین مشتریان خرد و مشتریان کلان تفاوت و فرق قائل می شود. و ما مشترهای خرد را جدی نمی گیرد.» مشاهده می کنید که از گوسفند تا مشتری خرد و کلان یک مفهوم وجود دارد و آن این که من دارم نگرش رئیس شعبه، و کارمند پشت گیشه را زیر سوال می برم.»
او در ادمه به لایه دوم اشاره کرد و گفت:
«۲- لایه دیگر، لایه توانایی است. فرض کنید به رئیس شعبه می گویم که «بله آقا یا خانم فلانی، معلوم است که شما برخوردتان مشخص است، شما دوست دارید مشتری مدار بوده و برخورد خوب بکنید، ولی نمی توانید، این ها فقط بحث شعار نیست، این ها آموزش، نیروهای انسانی خوب، کارمند دلخوش و تربیت شده می خواهد، نتوانستید این ها را انجام بدهید، والا خودتان ماشاالله متین و موقر هستید.» به نظرم دارم نرم سخن می گویم. به نظر خودم در لایه نگرش حرف خاصی مطرح نکرده ام، بلکه دارم لایه توانمندی را مطرح می کنم. شما می دانید مشتری مداری خوب است، دیدگاه تان به مشتری مداری مثبت است، ولی توانایی اجرای امور را به صورت مشتری مدارانه ندارید.
شعبانعلی سپس به لایه سوم اشاره کرد:
۳-لایه سوم، لایه رفتار است. می گویم « برای من عجیب است، شما رفتارتان و شعارهای بانک هم مشخص است، که بر اساس مشتری مداری، نظم، ترتیب استوار است، آدم های پشت گیشه هم آدم های عادی نیستند، نمی دانم چه موضوعی پیش می آید، که من مشتری می بینم در رفتارها تبعیض وجود دارد. آدم های دیگر می آیند و بدون این که نوبت داشته باشند، در اولویت قرار می گیرند.» در این نوع نقد مشاهده می کنید که نگرش طرف مقابل را تایید کرده ام، توانمندی هایشان را هم تایید کرده ام، ولی به رفتارشان نقد وارد کردم.»
سنگینی تحمل نقد به نگرش نسبت به نقد به توانمندی و رفتار
شعبانعلی، با ذکر این که «در نقد کلان نسبت به نظام حاکم مستقر در کشورهای مختلف مشاهده می کنیم، تحمل نقد نگرش های دولت ها نسبت به نقد برخی توانمندی ها و همچنین رفتارها تحملشان سخت تر است» گفت: « تحمل در شنیدن نقدهای نگرش، سخت و کم است. گویی، وقتی نگرش شما را زیر سوال می برم، هویت، شخصیت، و زندگی شما را زیر سوال می برم. بنابراین طرف مقابل هم دچار فشار شدید شده و احتمالا موضع خیلی تهاجمی می گیرد. اما وقتی توانمندی ها را نقد می کنیم که یک لایه پایین تر است. دردش کمتر است، و وقتی رفتار را زیرسوال می بریم، احتمالا طرف مقابل راحت تر می تواند پذیرد.»
او افزود: «بیاییم تمرین کنیم، هنگام نقد کردن، تا حد امکان به جای نگرش، از توانمندی و به جای توانمندی از رفتار بگوییم. اگر من به همسرم بگویم که تو اصلا من رو کلفَت این خانه می بینی، یا مرد بگوید که تو من را ماشین ای تی ام خانه می بینی، این نقد در حوزه نگرش است. این که من به همسرم بگویم تو دوست داری محیط خانه در آرامش باشد، ولی بلدنیستی، برو کتاب بخوان، دارم تلاش می کنم بگویم که نگرش ات خوب است، ولی توانمندی نداری. اما بهتر از همه این است که بگویم دوست داری محیط خانه آروم باشد، من دیده ام، چیزهایی خوانده ای، و در بحث های خانوادگی و فامیلی برخی اوقات مسایلی را هم مطرح می کنی، ولی رفتارهایی که انجام می دهی، آن چیزهایی نیست که مطرح می کنی.»
این مدرست مابحث مدیریتی در پایان گفت: «نمی گویم این خیلی گفتاری شیرین است، این هم مایه هایی از تلخی دارد، ولی درد و رنجی که آدم ها از انتقاد رفتاری می شنوند، خیل کمتر از انتقاد روی حوزه توانمندی و در نهایت نگرش است. افراد می توانند در مکالماتی که خودشان با دیگران دارند، بررسی کنند چند درصد و چه سهمی از گفت و گو ها و نقدهای شان، در حوزه نگرش، توانمندی و رفتار است.»
بیشتر بخوانید:
پیامهای نامه فائزه هاشمی درباره مناسبات درون زندان
شاه به مقدم رئیس سازمان برنامه و بودجه: باز مطالب مزخرف می گویید / حاکمیت ترس بر مباحث تخصصی / تحقیر نتیجه بگومگو با شاه درباره اولویت های کشور
هشدار فراستخواه، رحمانیان، و میرزایی درباره تهدیدهای متوجه…
محمدی: بدون حضور اقوام در قدرت وفاق شکل نمی گیرد / پزشکیان از کره جنوبی و تایوان برای توسعه ایران درس بگیرد / اسلام سیاسی نیازمند نوسازی همه جانبه
چرا در حوادث سال ۹۸ به ۷۳۱ بانک حمله شد؟
روایت میدری از اقتضائات امنیت در ایران / بدون توانمندسازی..
۲۱۶۲۱۶